printlogo


کد خبر: 146664تاریخ: 1394/7/15 00:00
هزینه‌های دیپلماسی منقضی
پرستیژ ایرانی و فاجعه منا

مجتبی اصغری: یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که در طول 2 سال اخیر به رفتار دیپلماتیک دولت یازدهم وارد شد، عدم تطابق رفتار سیاسی در حوزه بین‌الملل با جهان‌بینی فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای ایران همراه با تلاش برای تغییر اصول سیاست خارجی کشور از موضع عزت به موضع ضعف است. بینش اقتدارگرایانه هنوز در رفتارهای دولت و دستگاه سیاست خارجی کشور در دوره اقتدار نظام، قابل مشاهده نیست و سیاست‌های بروز یافته در مقاطع مهم از نسبتی با وضعیت حال ایران در جهان برخوردار نیست.
برخی کارشناسان علت این موضوع را فاصله عمیق تاریخی میان آخرین دوره‌ای که کارگزاران، دولت را در دست داشتند و دوره فعلی می‌دانند. شعارهایی همچون «تنش‌زدایی با جهان»، «دیپلماسی کیسینجری» و «آشتی با دنیا» همراه با «استقبال از تخفیف تحریمی دشمن»،
«حداقلی اندیشی در حوزه منافع ملی» و تصویرسازی منفی از ایران به عنوان کشوری در آستانه حمله دشمن و قحطی داخلی که به واسطه عقب‌نشینی‌های پی در پی از نابودی حتمی نجات یافته، برآمده از همین جهان‌بینی تاریخ مصرف گذشته کارگزارانی است.
نباید واقعیات تاریخی همچون اظهارنظر ظریف درباره «توانایی آمریکا برای نابودی تسلیحات ایران با یک بمب در کسری از ثانیه» را فراموش کنیم! یا از تلاش‌های شخص رئیس‌جمهور برای نادیده گرفتن عامدانه موقعیت جنگ نیابتی ایران و عربستان و تضاد منافع گسترده ائتلاف حامی اسرائیل و جبهه خواهان نابودی صهیونیسم در منطقه ساده بگذریم. روحانی 27 مهر 92، به تبعیت از هاشمی‌رفسنجانی از رابطه حسنه ایران و عربستان در زمانی سخن گفت که تهران در مسائلی چون حکومت اسد در سوریه، حمایت از نوری مالکی، برکناری حسنی مبارک و حضور نظامیان در حکومت مصر، جنگ در لیبی و تحرکات داعش و القاعده و همچنین مساله انقلاب شیعیان بحرین، اختلاف عمیقی با سیاست‌های ریاض داشت. در همین دوره بود که هاشمی‌رفسنجانی در سخنانی غیرقابل باور در حالی که ایران و حزب‌الله در حمایت از تمامیت ارضی سوریه در برابر ائتلاف صهیونیستی، روزانه شهید می‌دادند؛ بشار اسد، مهره متحد سوری‌مان را همزمان با جنگ روانی پرحجم رسانه‌های غربی و سعودی، متهم به بمباران شیمیایی
مردم خود کرد!
دیپلماسی رسمی و صدای دولت یک کشور در فضای بین‌الملل تاثیر دارد و این موضوعی نیست که تنها با «دیسیپلین ابرقدرتی قاسم سلیمانی» و تلاش‌های شبانه‌روزی سپاه و سایر نیروهای نظامی کشور قابل جبران باشد. وقتی هاشمی‌رفسنجانی به عنوان مدعی رسمی اداره روحانی و سیاست خارجی دولت یازدهم، تیرگی روابط ایران و عربستان را حاصل «تندروی هر دو طرف» یا «جنگ سرد در دوره 8 ساله گذشته» معرفی می‌کند طبیعی‌ترین پالسی که به دشمن می‌رسد این است که دستگاه سیاست خارجی ایران هنوز دقیقا نمی‌داند علت رفتارهای سعودی در منطقه چیست و گمان دولتمردان چنین است که ائتلاف حامی اسرائیل در منطقه، به سلیقه سیاسی گروهی افراطی در ایران انتقاد دارند و این خصومت دوره‌ای نیز با سفر هاشمی‌رفسنجانی به عربستان و معرفی «وطن امروز» به دادگاه به جرم انتشار خبر ابتلای پادشاه سعودی به آلزایمر و شراکت شاهزادگان عربستان در بورس تهران و زیرساخت‌های نفت و گاز ایران، بزودی به خوبی و خوشی تمام خواهد شد و نفت نیز مجددا با لطف و مرحمت پادشاه سعودی گران می‌شود!
شاید این گمانه‌ها به نظر تمسخرآمیز باشد اما مروری بر مستندات تاریخی موجود در آرشیو تارنمای شخصی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که مملو از تاییدات همین 2 خط تحلیل برآمده از جهان‌بینی سطحی‌نگرانه «رفع سوء‌تفاهمات با آل‌سعود» است،  گره‌گشا خواهد بود! انتشار گمانه‌های سیاسی غیرحکیمانه در فضایی که تغییرات منطقه از همیشه سریع‌تر است و جابه‌جایی یک مهره سیاسی در نقشه نهایی می‌تواند موثر واقع شود، در تضاد جدی با اصول سیاست خارجی ایران متشکل از مولفه‌های «عزت، حکمت و مصلحت» است.
هزار بار تکرار جملاتی نمادین همچون «تاریخ به احترام فلانی خواهد ایستاد» همراه با مانور بر القاب تاریخ گذشته
40 ساله‌ای همچون «کیسینجر و مصدق ایران»(!) زمانی که کل دستگاه سیاست خارجی ما در موضع‌گیری در برابر فاجعه منا تاخیری چند روزه دارد و از توان مدیریت واکنش‌ها به شکلی که به ایجاد تغییرات مثبت در هیأت حاکمه آل‌سعود بینجامد ناتوان است، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت.
 بی‌برنامگی دولت و بی‌توجهی به مصالح ایران در خاک سعودی منجر به این شد که موج رسانه‌ای ایجاد شده ضدآل‌سعود فاقد برآیندی واحد باشد و از نژادپرستی افراطی گرفته تا نفی کل اعراب سرزمین حجاز را در بر بگیرد. در حالی که مصلحت حکم می‌کرد به عنوان کشوری صاحب اقتدار و مبسوط‌الید در منطقه، از موقعیت ایجاد شده بیشترین بهره دیپلماتیک را در مسیر سرنگونی سلمان و پسرش به عنوان عوامل اسرائیلی - آمریکایی دردسرساز  ببریم. اما در پیش گرفتن سیاست بی‌طرفی در هنگامه‌ای که هموطنان ما در بیم رفتار خشن آل‌سعود دست قدرتمند دولت جمهوری اسلامی را پشت خود احساس نمی‌کردند چیزی نمانده بود به فاجعه‌ای بزرگ‌تر بینجامد که رهبر حکیم و قدرتمند نظام برای جبران خطا و قصور پی در پی دستگاه دیپلماسی در معرکه حاضر شد.
به‌رغم اهمیت تضاد رفتاری دولت با اصول سیاست خارجی ملی ایران، قصد نداریم از جاده انصاف خارج شده و دولت خودی را مسبب کارشکنی عمدی سعودی در فاجعه منا معرفی کنیم. اما نباید فراموش کنیم که روابط ایران و عربستان همواره در سایه رویداد حج بوده است. راز تحلیل صدور اجازه «برگزاری مراسم برائت از مشرکان» در خاک سعودی و انجام مناسک به شیوه تشیع با امکان‌دهی رسمی حاکمیت عربستان همراه با گذشت از اصول ملی، در اقتدار ایران است.
پس عقب‌نشینی از مولفه‌های اقتدار ملی می‌تواند به تغییر رفتار سعودی به عنوان کشوری که همواره دست پایین را در برابر ایران داشته بینجامد. به عبارت دیگر کشوری که ابزارهای قدرت خود را در منظر جهانیان با سردرگمی دیپلماتیک تضعیف کند، ناچار خواهد شد هزینه‌ای چند برابری از حساب شهروندان پرداخت کند. این همان موضوعی است که در بیان ساده مردمی به انتقاد از تضعیف ارزش و اعتبار «پاسپورت ایرانی» انجامید و منجر به تحقیر دیپلمات‌های ایرانی در بحرین و امارات و مالزی، بدون ترس از رفتار سیاسی اقتدارگرایانه دولت کشورمان در تلافی موضع‌گیری ضدمنافع ملی ایرانیان شد.
می‌توان نتیجه گرفت رفتارهای دولت در عرصه سیاست خارجی فاقد «پرستیژ جهانی» است. پرستیژ عاملی است که لزوما از رابطه مستقیمی با قدرت برخوردار نیست. به طور مثال معروف است که اگر آمریکا «یک واحد شخصیت حقیقی» داشته باشد در مقابل دیگران خود را به توان 2 نمایش می‌دهد. عینا همین موضوع درباره «روسیه» نیز با توان بیشتر قابل مشاهده است. تحلیل وضعیت ایران در فضای منطقه‌ای و جهانی نشان از آن دارد که عقب‌نشینی‌های پی در پی دولت در حوزه بین‌الملل به علت رشد و صعود تحلیل‌های غیرحکیمانه و بیگانه با واقعیات روز جهانی، منجر به تضعیف موقعیت فراملی ایرانیان شده است. بخشی از این موضوع برآمده از یکسان نبودن مواضع ایران در موقعیت‌های جهانی است. کما اینکه در موضوعاتی که قاسم سلیمانی به عنوان نماینده مقتدر حاکمیت به تصمیم‌سازی واحد پرداخته پیشرفتی دائمی داشته‌ایم تا حدی که هم‌اکنون فرماندهی ائتلافی جهانی ضدداعش را به‌رغم حضور روسیه در هم‌آوردی مذکور به‌دست گرفته‌ایم. حال چنین موقعیتی را با وضعیت نابسامان دستگاه دیپلماسی در تلاش برای کسب دعوتنامه مذاکرات ژنو با محوریت حل بحران سوریه و ماجرای پس گرفتن دعوتنامه ایران به دستور اوباما و هاموند، مقایسه کنید. جهان به تصویرسازی دیپلماتیک هر دولتی از خود متناسب با «پرستیژ بین‌المللی» پاسخ می‌دهد. اگر رفتارهای دولت متناسب با اصول «حکمت و عزت و مصلحت» بود قطعا ملت نیز به احترام شما بر می‌خاست بدون اینکه نیاز به کار رسانه‌ای پرهزینه و تحقیر منتقدان باشد!


Page Generated in 0/0066 sec