printlogo


کد خبر: 146768تاریخ: 1394/7/16 00:00
دعای حلبی برای شاه بعد از تبعید امام

پس از تبعید حضرت امام در سحرگاه 13 آبان 1343 به ترکیه و پخش سریع این خبر به سراسر کشور، موج گسترده‌ای از اعتراضات شکل گرفت. مراجع عظام تقلید داخل و خارج کشور با صدور نامه‌ها، بیانیه‌ها و تلگراف‌ها و ایراد سخنانی مختلف این عمل را محکوم کردند. به عنوان مثال مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی در اولین سخنرانی خود پس از این واقعه، در تاریخ 30/8/1343 در مسجد اعظم قم فرمودند: «... هر روز یکی از احکام الهی به توپ بسته می‌شود، اگر کسی هم بگوید پروردگار ما خداست یا باید حبس کنند یا تبعید نمایند و در خانه‌ها را می‌بندند که چرا خدا می‌گویید.
انا لله‌ و انا الیه راجعون و من نمی‌دانم شما به من تسلیت بگویید و یا ما به شما تسلیت بگوییم و یا همه‌مان به امام زمان تسلیت بگوییم و همه به پیغمبر خدا تسلیت بگوییم...»
همچنین مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی چند روز قبل از تبعید امام، در سخنانی به مناسبت کاپیتولاسیون آنچنان ناراحت شدند که در حین سخنرانی حالشان به هم خورد و دیگر نتوانستند ادامه صحبت دهند.  ایشان در یکی از بیانیه‌هایی هم که در اواخر آبان ماه منتشر کردند، اینگونه نوشتند: «آیا ننگ نیست که اجانب مصون باشند و آیت‌الله خمینی را به بیگانگان بسپارند. من از تبعید معظم له بسیار ناراحتم. من دیگر دقیقه شماری می‌کنم تا کی از این زندگی ننگین توأم با اسارت مستخلص شوم».
در همین راستا بازار دست به اعتصاب و تعطیلی زد و رژیم در اقدامی کم‌سابقه، با تهدید و چیدن آجر در مقابل مغازه‌های تعطیل، تلاش کرد تا این اعتصاب را بشکند. در برخی شهرها تظاهرات خیابانی به راه افتاد که به سرعت سرکوب شد.  چندی بعد نیز متن استفتائی از محضر آیت‌الله میلانی و آیت‌الله مرعشی مبنی بر وظایف طلاب و مبلغان در ماه مبارک رمضان انتشار یافت که آیت‌الله میلانی در بخشی از پاسخ به این استفتا فرموده بودند:«...انواع تعدیات و ظلم و ستم و اختناق شدید و تجاوزاتی که به حریم دین و مملکت مذهبی وارد شده و پایمال شدن حقوق ملت و گرفتاری‌های اقتصادی و غیره و گرفتاری و زندانی شدن علما و خطبا و دانشمندان[را] تذکر دهید...»  پاسخ آیت‌الله مرعشی نیز به همین مضمون بود. لذا رژیم پهلوی در سخنرانی‌های انجام شده در این ماه مبارک، بیش از پیش به باد انتقاد گرفته شد. گزارشات روزمره برخی از این سخنرانی‌ها به ساواک ارسال شده و اقدامات لازم صورت می‌گرفت. در یکی از این گزارشات آمده است: «برابر اطلاع، منابر روز 26/10/43 عادی بوده است. 1- شیخ واعظی در مسجد اسکندری به منبر رفت و به دولت حمله کرد که به وسیله کلانتری11 به وی تذکر داده شد و از منبر رفتنش جلوگیری گردید. 2- شیخ محمدعلی طالقانی پیش‌نماز مسجد اکباتان به منبر رفت و نسبت به دولت و گرانی بنزین و مأموران سازمان امنیت حمله کرد که از طرف کلانتری در مورد جلب وی اقدام گردیده است. 3- شیخ جعفری پیش‌نماز مسجد جامع و شیخ طاهری در مسجد مذکور به منبر رفتند و از دولت تنقید نمودند و هر دو به خمینی دعا کردند. 4- شیخ محمود حلبی در مسجد باب‌الحوائج واقع در میدان فوزیه به منبر رفت و دولت و مسؤولان امنیتی مملکت را دعا کرد. 5-...» .
این سند همان‌گونه که به خوبی نشان‌دهنده اوج اختناق و فشار بر روحانیت شجاع و انقلابی است، بیانگر مواضع شیخ محمود حلبی(رهبر انجمن حجتیه) نیز هست. او در شرایطی دولت و مسؤولان امنیتی را دعا می‌کند که عامل همه این جنایات از کاپیتولاسیون گرفته تا تبعید امام و سرکوب علما و مردم، رژیم دژخیم پهلوی است. او در زمانی با دعای خود اینگونه اعمال آنها را تایید می‌کند که بزرگ‌ترین مراجع وقت از شدت ناراحتی چنین مواضعی علیه آنان اتخاذ کرده و آرزوی مرگ می‌کنند و افرادی همچون آقایان جعفری و طاهری چند روز پس از این سخنرانی همراه با 11نفر دیگر از گویندگان متعهد و مجاهد اسلامی، دستگیر و به محاکمه فرمایشی کشیده می‌شوند. حال چگونه می‌توان ادعا کرد که انجمن حجتیه به رهبری شیخ محمود حلبی، مورد تایید همه مراجع، همگام با انقلاب اسلامی و طرفدار حضرت امام بوده است؟! البته این سند تنها یکی از اسناد ساواک است که بر این موضوع بخوبی شهادت می‌دهد اگرنه اسناد دیگری نیز درباره شخص شیخ محمود حلبی و انجمن حجتیه موجود است.


Page Generated in 0/0057 sec