مرتضی اسدی، هنرمند متعهد عرصه دفاعمقدس در یادداشتی به مقوله هنر مقاومت در سیر تاریخی بعد از انقلاب اشاره کرد. این نقاش معاصر ایرانی با اشاره به توطئههای دشمنان علیه کشور به نقش هنرمندان پرداخته و نوشت: «با پیروزی انقلاب اسلامی، هنرمندان جوان و کمتجربهای که صداقت و باورشان با شور و جوانی توامان شده بود، به خلق اثر پرداختند. بلافاصله در 31 شهریور 1359 از سوی قدرتهای جهانی، طرح توطئه و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی، با آغاز جنگ حکومت بعثی عراق علیه ایران آغاز شد؛ هجومی که هیچکس انتظار نداشت از طرف یک همسایه مسلمان آغاز شود. هنرمندان جوان نقاش، در کنار دفاع یکپارچه مردمی قرار گرفتند و تحت تاثیر زندگی در جنگ، آثار متفاوتی از خود به یادگار گذاشتند. اگرچه با عدم توجه مسؤولان سیاسی و شبهفرهنگی، در طول 27 سال پس از انقلاب مورد بیمهری و غفلت قرار گرفته و هیچ مرکز فرهنگی و هنری، یک آرشیو استاندارد برای ثبت و حفظ آثار این دوره ایجاد نکرده است و همچنان این آثار در معرض نابودی قرار دارند. حفظ این آثار نه به خاطر ساختار خیلی قدرتمند و هنری آن ضروری به نظر میرسد، بلکه نگهداری از اسناد هنری است که در یک برهه از تاریخ معاصر کشورمان به وجود آمده و قطعا برای نسلهایی که این دوران را تجربه نکردهاند قابل توجه و تامل است. نسل گذشته از همه تواناییهای خود در راه تمامیت ارضی ایران اسلامی استفاده کرد و بهترین سرمایه زندگی خود را که جان و مال و جوانی است، هزینه کرد تا ایران برای همیشه ایران بماند. این نقاش پیشکسوت در ادامه یادآوری کرد: رهنمودهای سیاسی و خودباوری که معمار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) در جوانان ایجاد کردند، اثرات سوءتبلیغات ضدجنگ را کمرنگ میکرد و هنرمندان جوان تلاش کردند تا ایثارگری مردم را با تحلیلهای سیاسی شازدههای وابسته به غرب و شرق عوض نکنند. این فعالیتها تا پایان جنگ ادامه داشت و هنرمندان جوان آن دوران، امروز پا به عرصه میانسالی گذاشتهاند. جنگ تحمیلی پایان گرفت اما مبارزه پایان نگرفته است و با وجود توهم بسیاری از آنان که در انتظار پایان جنگ بودند، مبارزه آنگاه پایان خواهد گرفت که انقلاب از ماهیت اسلامی خویش دور شود. اگر چه تحلیلهای سیاسی محض، بدون توجه به حقیقت اسلام صیرورت عالم وجود و منتهای آن، ممکن است به نتایجی دیگر مغایر با آنچه گفتیم دست یابد اما حقیقت اسلام ظاهر نخواهد شد مگر در کشاکش جهاد و مبارزه. این استاد هنرهای تجسمی به علل پرداختی هنرمندانه از دفاعمقدس اشاره داشته و در ادامه یادداشت خود آورده است: «برای پرداختن به جنگ، عللی سهگانه لازم بود که اگر در وجود هنرمندان این هر سه جمع میآمد، خود را در برابر جنگ مکلف میدانستند و اگر نه، نه. نخست آنکه لازم بود هنرمند دیندار و انقلابی باشد و بعد لازم بود هنر را عین تعهد بداند... و سوم اینکه معالاسف هنرمندان مسلمان نیز عنایتی آنچنان که باید، به جنگ نداشتند در همینجاست. چه بسیار بودند دوستانی دیندار و انقلابی که هنر را نیز عین تعهد میدانستند اما در جنگ چیزی نمیدیدند که آنان را به خود جلب کند. آنان در تمام دوران 8 ساله جنگ تحمیلی، نیش قلمشان هنوز در جستوجوی منافقین، ضدانقلاب و غفلتزدگان بود. میدان مبارزه با شیاطین جبهههای جنگ بود اما آنان «دن کیشوت»وار هنوز هم در تعقیب دشمنان موهومی بودند که واقعیتی نداشتند جز در خیال آنها. نقاشانی که برای جنگ کار کردهاند اگر چه بسیار معدود و انگشتشمار هستند اما آثار آنان انصافا بهترین آثاری است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خلق شده است. نگرش محتوایی حاکم بر این آثار، تاثیر گرفته از همان تفکری است که حزبالله را، صادقترین پیروان حضرت امام را، از دیگران متمایز میکند. از میان مضامین جنگ آنچه در کارهای آنان بیشتر از همه درخشش و تلألو دارد، شهادت است. امتیاز بسیجیان نیز بر دیگران در عشق بر شهادت است و این همسویی تصادفی نیست. این نقاشان، جنگ را نه چون عارضهای زائد بر ذات خویش برگزیدهاند، بلکه جاذبه عشق و آن پیمان ازلی از درون ذاتشان آنان را به سوی جنگ فراخوانده است.