printlogo


کد خبر: 146916تاریخ: 1394/7/19 00:00
معرفی کتاب‌های «یک فیلم، چند نگاه»
آینه‌وار‌ترین قاب دانایی

نشر بصیرت (وابسته به انتشارات حکمت) در بستر طراحی مجموعه‌ای مکتوب با نام «یک فیلم، چند نگاه»، چندی است که کتاب‌های «روبان سفید»، «آینه» و «آواتار» را راهی بازار نشر کرده است. تازگی این مجموعه ارزنده و نگاهی ویژه که به آثار ماندگار سینمایی دارد، بهانه‌ای برای پیشنهاد این هفته بخش «کتاب‌خوان» شده است.
روبان سفید
کتاب «روبان سفید» درباره فیلمی به همین نام از میشائیل هانکه، فیلمساز صاحب‌فکر اتریشی و نخستین کتاب از مجموعه آثار «یک فیلم، چند نگاه» است که در آن پیتر برونت، راجر ایبرت، تیم کاکول، روی گروندمان، جان اُر و جیمز ویلیامز با ترجمه حمید باقری، مهدی نوغانی و حامد عزیزیان به مشخصات فیلم و دنیای تکان‌دهنده اثر و سینمای هانکه و جایگاه روبان سفید در سینمای این فیلمساز برجسته و صاحب‌سبک می‌پردازند. همچنین گفت‌وگویی خواندنی با هانکه در این کتاب جای گرفته که در آن فیلمساز گفته است: «سال‌ها تلاش من بر این بود که به مخاطب ذره‌ای از تجربه رها بودن و آزادی را که در دیگر هنرها وجود دارد بچشانم. موسیقی، نقاشی و هنرهای زیبا، فضایی را برای تنفس و رها بودن با توجه به خود اثر برای مخاطب ایجاد می‌کند». فیلم «روبان سفید» محصول سال 2009 یکی از آثار سینمایی مطرح میشائیل هانکه است که نخل طلای جشنواره کن و نیز جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان و نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان را به ‌دست آورد و با وجود سیاه و سفید بودن، جایزه انجمن فیلمبرداران و منتقدان آمریکا را برای بهترین فیلمبرداری تصاحب کرد. فیلم، ماجراهای تنش‌ها و حوادث مرموزی را به تصویر درمی‌آورد که برای اهالی روستایی در آلمان سال‌های آغاز جنگ اول جهانی روی می‌‌دهد. یک شاهکار بازسازی‌شده تاریخی و در عین حال نقدی تاریخی- اجتماعی که قدرت و شایستگی کارگردانی توانا را نشان می‌دهد. کتاب «روبان سفید» به‌سادگی خواننده را به دنیای مناسبات خشونت‌ورزانه جهانی رو به نابودی وارد می‌کند و فیلمساز با کنتراست بصری و همانند یک نقاشی سیاه‌قلم به‌تدریج به سمت خاکستری شدن پیش می‌رود. کتاب «روبان سفید» در برگیرنده مقالاتی از منتقدان صاحب‌نظری است که هر یک از منظری خاص به این اثر هوشیارانه هانکه پرداخته‌اند.
آینه
فیلم «آینه» اوج حضور زمان و نامیرایی است. نمونه درخشان دیگری از سینمای شاعرانه فیلمسازی که رویایی کودکانه را در ایوان نور و روشنایی، پیشکش دریچه ذهنی پویا قرار می‌دهد. آندری تارکوفسکی، شاعر بی‌بدیل سینما با «آینه» و «ایثار» و «کودکی ایوان»، ایمان و گذشته فردی‌‌اش را دوباره بازمی‌یابد و با شمعی روشن در «آندری روبلوف» یخ‌زدگی آدمی را در سراب دلهره و شک، جانی دوباره می‌بخشد. شک و ایمانی که با «استاکر» به اوج خود می‌‌رسد تا «سولاریس»‌گونه پا در فضایی فرازمینی نهد. کتاب «آینه» یک گاهنماری بر شمایل فیلمساز ارائه داده و آینه روبان رویایی تارکوفسکی را از زبان فیلمساز ارائه می‌دهد. کتاب «آینه»، هزارتوی خلاقیت کارگردان را در بستر فرهنگ، تاریخ و طبیعت منعکس کرده و سیمای مادران و پدران را در تصاویری دور و نزدیک از نگاهی دامنه‌دار منعکس می‌کند، چرا که تارکوفسکی، مادر را بازتابی از زمانه خودش نامیده که از طریق او ارزش‌های معنوی جامعه را ردیابی می‌کند. شاعرانگی، مثل حضور موزون مادر در همه‌ لحظات فیلم جاری ا‌ست و تارکوفسکی به دنبال ترسیم رنج آدمی و فاصله‌اش با روشنایی است. مطابق فیلمنامه اولیه که «روز روشن روشن» نام داشت، قرار بود از فیلم‌های مستند کمتری استفاده شود و در عوض بیشتر خاطرات دوران کودکی تارکوفسکی مبنای کار قرار گیرد. همان‌گونه که تارکوفسکی در مصاحبه‌ای منعکس‌شده در این کتاب به آن اشاره می‌کند: «آینه، فیلمی اتوبیوگرافیک است. اتفاق‌هایی که در فیلم می‌افتد همه اموری واقعی است که برای نزدیک‌ترین بستگان من رخ داده. درست به همان صورتی که در بخش‌های فیلم وجود دارد». پاتریک هینن، جرمی مارک رابینسون، ناتالی سینِسیوس و پیتر گرین با ترجمه‌های حامد عزیزیان و حمید باقری، دریچه‌های مختلفی از «آینه» را به مخاطب ارائه داده و نهمین فیلم برتر تاریخ سینما از سوی مجله سایت‌اند ساوند در سال 2012 را به واکاوی درآورده‌اند.
آواتار
فیلم «آواتار» در سال 2009 به اتفاق مهمی در صنعت سینما بدل شد و جدا از تحلیل‌های مفهومی اثر در جهانی نامیرا می‌توان آن را به عنوان اثری پیشرو در ژانر علمی - تخیلی شناخت. جدا از ابعاد داستانی فیلم باید از شاخصه‌های صنعتی «آواتار» در هدایت مخاطب به فضایی رویاپردازانه یاد کرد که با بهره‌گیری از آخرین ابزارهای تکنولوژی و مشورت با متخصصان علمی حاصل شد، چنانکه استفان بکستر، یکی از برجسته‌‌ترین نویسنده‌های علمی‌ - ‌تخیلی معاصر که سابقه فعالیت‌های علمی و مهندسی را در پیشینه دارد، با کاوشی روشنگرانه در دنیای علم به نگارش آن پرداخت. کتاب «آواتار» نوشته استفان بکستر با ترجمه پوریا ناظمی تاملی بایسته در جهان تفکری آواتار داشته و در این سفر موشکافانه به ابعاد مختلف ساخت این اثر عظیم جیمز کامرون پرداخته است.  دنیاهای رویایی و پرونده‌ای برای زیست‌شناسی استوانه‌ای و شیاطین و فرشتگان بخشی از دغدغه‌های نویسنده در این کتاب بوده که نگاهی فراسینمایی به آواتار افکنده و دامنه‌های مختلف زیست‌محیطی، فلسفه، تکنولوژی و معنوی را در برگرفته است. از این رو کتاب، دیدگاه ما را ورای آنچه روی پرده می‌بینیم خواهد گستراند و ساختار درونی اثر را که حاصل تفکر مهندسی‌شده و ذهن خلاق نویسنده است، نمایان می‌کند. این کتاب اگر چه به بهانه فیلم «آواتار» و در مسیر سفر قهرمان آن نوشته شده، اما درباره علم و فناوری و چشم‌انداز آینده آن است. در فیلم «آواتار» ما نشانه‌هایی بصری از میدانی مغناطیسی را به شکلی شاعرانه مشاهده می‌کنیم. همان کمان‌های طاق‌مانند سنگی که در مناطقی که میدان‌های قوی مغناطیسی وجود دارد به چشم خورده و یادآور شراره‌های خورشیدی هستند. در کتاب «آواتار»، نویسنده نموداری از سفر جیک سالی از زمین ویران‌شده به دنیایی جدید را ترسیم کرده و دایره‌ای از ناامیدی موجود تا رسیدن به رستگاری را منعکس می‌کند و جهانی بیگانه با هویت زیستن را به یادمان می‌آورد. دنیایی با فناوری شگرف اما از نظر زیست‌شناسی در حال فروریزش که دچار شکاف و دست به گریبان منازعه‌های بسیار است.


Page Generated in 0/0068 sec