بتازگی سریالی از شبکه سوم سیما پخش شد که حکایتی دیگر از سادهانگاری در ساخت سریال و مجموعههای تلویزیونی داخلی برای مخاطب است. در حالی که امروز ساخت و عرضه سریال حتی میرود تا آثار سینمایی را تحتالشعاع خود قرار دهد و بسیاری از فیلمسازان مطرح هالیوودی به دنبال فعالیت در عرصه سریالسازی هستند، شاهد ساخت مجموعههایی بسیار سطحی و پیش پاافتاده هستیم که دلایل تولیدشان در هالهای از ابهام است. جدیدترین نمونه از این رویکرد پیشپا افتاده در مجموعههای تلویزیونی داخلی را شاهد احمدلو با ساخت سریال «آقا و خانم سنگی» و به نویسندگی علی مسعودی رقم زد. این سریال که در ابتدا «زشت و زشتتر» نام داشت با توجه به ثمره تصویریاش برای مخاطب نشان داد که این نام بیشتر برازنده عنوانش است! با نگاهی طنازانه و در واقع کاریکاتوری به اجتماع و آدمها نگریسته و با فیلمنامهای کاملا ضعیف و پیشپا افتاده و با رویکردی فیلمفارسیوار از نویسنده، تنها به دنبال این بوده که دقایقی را روی آنتن شبکه مهم ملی باشد و صد افسوس که فرصت بهرهگیری از رسانه قدرتمندی چون تلویزیون و ظرفیت ارزشمند حضور مردم در همجواری با این رسانه عظیم به این راحتی نادیده گرفته میشود! سریال «آقا و خانم سنگی» که سعی داشته رویکردی انتقادی در زمینه معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... داشته باشد، چنان از ماجراهای واقعی جامعه مانند نوع روابط در خانواده، کار، ازدواج و... به راحتی و ساده میگذرد که هیچ چیز در ذهن مخاطب ایجاد نمیشود و تنها میخواهد با زور و زحمت خندهای بر چهره تماشاگر خانگی بنشاند اما نویسنده و کارگردان اثر باید بداند که کمدی تعریف خاص و استاندارد خود را دارد و به هر مضحکهبازاری خنده روا نیست! طرح اصلی قصه رفتارهای مضحکی به نسبت عملکرد افراد در جامعه دارد. شخصیتهای کاغذی و در نیامده در این سریال شاید بیشتر از هر چیز دیگر به چشم آید و شعارزدگی در ادای دیالوگها و نوع بازیها و نحوه اجرای سکانسها به چشم میخورد. همچنین در چینش عناصر جزئی به اندازه کافی دقت نشده و ظرافتهای طراحی صحنه دچار کاستی است. نکته قابل تامل دیگر در این مجموعه به رویکرد کمیک و طنز آن برمیگردد در واقع با توجه به حجم آثار کمدی سالهای اخیر سینما و سیما خنداندن مخاطب ایرانی سختتر از گذشته شده است و دیگر کسی به شوخیهای کلامی مصطلح و موقعیتهای معمول نمیخندد و امروز رسانهها چنان رقابت فشردهای دارند که به دست آوردن رضایت مخاطبی که این همه امکان برای نگاه کردن دارد بسیار سخت است. شاهد احمدلو که سالها سابقه حضور در فیلمها و سریالها را دارد و اولین بار از طریق بازی در فیلم «سرب» کیمیایی به این حرفه آمد، در ساخت «آقا و خانم سنگی» همان لطمهای را میخورد که پیش از این در فیلم «اگه میتونی منو بگیر» به سختی تجربه کرد. در سریال «آقا و خانم سنگی» داستانی چند لایه از نسلهای مختلف جامعه روایت میشود که عامل اتصال این نسلها معمولا نوعی عشق نامتعارف یا متعارف ولی همراه با موانع دراماتیک مختلف است. در واقع این موتور محرکه بیشتر به همان جریان رایج سینمای قبل از انقلاب حرکت میکند. «آقا و خانم سنگی» سریالی ناقص در فضایی بیهویت است که در آن آدمهای سرگردان، دیالوگهای بیسروته و غیرواقعی ادا میکنند و اتفاقاتی غیرمنطقی و عجیب در آن رخ میدهد. سریالی که نشان میدهد فاصله حقیقت با درام موجود در این اثر چنان زیاد است که ابهامی بزرگ برای مخاطب آگاه باقی میگذارد و فکر کردن برای یافتن پاسخ «چرایی» ساخت این سریال و تلاش برای نقد این سریال در نهایت به سردرد منتهی خواهد شد. سریال «خانم و آقای سنگی» بر مبنای طنز کلامی پیش میرود و سعی دارد با استفاده از تکیهکلامهایی آشنا و دلربا مخاطب را بخنداند اما نه در این کار موفق است و نه میتواند روایتی اثرگذار و درست را روایت کند و همه چیز در سیمای نگاهی زشت و زشتتر ارائه میشود!