printlogo


کد خبر: 147094تاریخ: 1394/7/22 00:00
رشوه‌ای که باعث عقد قرارداد 1919 شد‏

از همان آغاز کار بسیاری بر این باور بودند که طرف ایرانی قرارداد انگلیس - ایران، یعنی «وثوق‌الدوله»، «‏نصرت‌الدوله فیروز» و «صارم‌الدوله»، همگی رشوه گرفته‌اند. در گزارش 13 دسامبر 1924، «والاس اسمیت‌موری»، کاردار سفارت آمریکا، گزارش کرد در تاریخ 28 اکتبر 1924 یکی از نمایندگان مجلس به نام ‏«شریعت‌زاده» حمله سختی به فیروز کرد. موری در این گزارش چنین می‌نویسد:‏
وی (شریعت‌زاده) شاهزاده «فیروز» را به «اعطای امتیازات مضر و امضای قرارداد با بیگانگان» متهم کرد. وی ‏با اشاره به واگذاری امتیاز خط آهن ایران به انگلستان در سال 1920، آن را امری زیان‌آور خواند که صرفاً ‏به دست شاهزاده فیروز صورت گرفت. به نظر این نماینده، شاهزاده فیروز اسلحه‌ای سودمند در دست ‏انگلیسی‌ها بود که به کمک آن از رقابت خارجی [با انگلستان] برای کسب امتیاز خط آهن در این کشور ‏جلوگیری می‌شد. تنها «سود»ی که از این طریق نصیب ایران شده است صورتحساب گزاف 180000 ‏پوندی است که دولت ایران در ازای تحقیقات مهندسان انگلیسی می‌بایست پرداخت کند. این مهندسان ‏تابستان 1920 مطالعاتی در باب کشیدن خط آهن در ایران کرده‌اند. از قرار اطلاعی که دکتر «میلسپو» به من ‏داده است، اکنون سفارت انگلستان این مبلغ را مصرانه مطالبه می‌کند. همچنین میلسپو با اشاره به توافقنامه ‏انگلیس – ایران اظهار داشت فیروز کسی است که به عنوان وزیر خارجه ایران پای این توافقنامه شوم را ‏امضا کرده است، اگر چه فیروز به دلیل زیرکی و زرنگی بیشتر به سرنوشت شرکای خود دچار نشد. ‏وثوق‌الدوله، رئیس‌الوزرا، مجبور شد از کشور فرار کند. صارم‌الدوله، وزیر مالیه وقت، در املاک خود در ‏اصفهان، کنج عزلت گزیده است. با این همه فیروز به سبب نقش بسیار ناشایستی که در ماجرای قرارداد ‏بازی کرد، هنوز نتوانسته است خود را از رسوایی و ننگی که با نام وی توأم شده پاک کند. انگار فیروز با ‏امضای قراردادی که به مثابه حکم اعدام کشورش بود، آن طور که باید و شاید راضی نمی‌شد که علاوه بر ‏آن، همراه با 2 عضو دیگر مثلث رسوای کذایی (وثوق و صارم)، رشوه‌ای 131000 پوندی هم از سفارت ‏انگلستان گرفت، تا قرارداد را تمام و کمال به انجام رساند. بهترین تفسیری که درباره این قضیه دیده‌ام، ‏در صفحه 128 [کتاب] وقایع اخیر در ایران (نسخه اصلی و بدون سانسور) به قلم عالیجناب «جی‌ام بالفور» ‏معاون سابق مستشار اقتصادی انگلیس در ایران (آقای ای. آرمیتاژ اسمیت، یکی از مقامات وزارت دارایی ‏انگلستان) آمده است. آقای بالفور در این نگارش می‌گوید: «با این حال، در آخرین لحظات، گروه 3 نفره ‏ایرانی، پرداخت مبلغی برابر با 131000 پوند استرلینگ را به عنوان یکی از پیش‌شرط‌های امضای ‏توافقنامه، تعیین کردند که معادل این مبلغ به نرخ روز لیره [در برابر پول ایران] باید به آنان پرداخت ‏می‌شد. با این شرط موافقت شد و این مبلغ، کمی پس از امضای قرارداد پرداخت شد. اگر خوب در این ‏بده‌بستان دقت کنیم، به هیچ وجه نمی‌توان توضیح قانع‌کننده‌ای درباره آن پیدا کرد. اولاً، این کار به کلی ‏با روح قرارداد مخالف بود زیرا هرگونه پرداخت مذکور در متن توافقنامه، باید به سفارش و زیرنظر ‏مستشار اقتصادی هزینه شود، ثانیاً روش پرداخت نیز به قدری استثنایی و غیرمعمول بود و مقصد نهایی ‏پول نیز به قدری سری و پوشیده بود که بدترین و شیطانی‌ترین برداشت‌ها و استنباط‌ها از ماجرای این ‏بده‌بستان بجاست. پول مستقیماً به 3 وزیر پرداخت شد و به نظر بنده با این شرط مشخص که درباره ‏هزینه شدن آن هیچ‌گونه پرس‌وجویی صورت نگیرد. این کار آنقدر مخفیانه انجام شد که وقتی ‏سپهدار اعظم، که خود یکی از اعضای شورای مشورتی بررسی قرارداد بود، رئیس‌الوزرا شد (حدود 15 ماه ‏بعد)، مطلقاً از این ماجرا خبر نداشت. این نکته را هم من [بالفور] حتماً‌ باید اضافه کنم که در این میان ‏وارد نشده است.» بالفور در صفحه 122 شخص فیروز را محرک انعقاد توافقنامه انگلستان - ایران می‌داند: ‏‏«پیش‌نویس تفاهمنامه‌ای که 8 ماه بعد منجر به امضای توافقنامه شد، از جانب 3 نفر از اعضای کابینه ‏ایران ارائه شد. این افراد عبارتند از صدراعظم وثوق‌الدوله، یکی از مردان قدرتمند ایران، اکبرمیرزا ‏صارم‌الدوله، پسر «ظل‌السلطان» و برادرزاده «مظفرالدین شاه»، مردی قدرتمند و توانا که چند سال پیش به دلیل ‏کشتن مادرش بشدت بدنام شد و فیروزمیرزا نصرت‌الدوله، که پدرش برادرزاده «محمدشاه» و از جانب ‏مادری خواهرزاده مظفرالدین شاه است. از این میان نفر آخر که به خوبی در انگلیس شناخته شده است، در ‏حال حاضر فعال‌ترین و زیرک‌ترین دشمن ما در ایران است... در مورد هر 3 نفر باید اعتراف کنم که ‏حتی خود ایرانی‌ها هم اعتماد و اعتقادی به پاکدامنی آنها ندارند.‏
موری چنین ادامه می‌دهد:‏
اظهارات شریعت‌زاده که 120 هزار پوند حق‌الامتیاز دولت ایران را نصرت‌الدوله گرفته و صرف گردش در ‏اروپا کرده است، البته اشاره‌ای است به مذاکراتی که نصرت‌الدوله در بهار 1920 در لندن با مقامات شرکت ‏نفت انگلیس و ایران درباره مطالبات معوقه دولت ایران از بابت حق‌الامتیاز نفت جنوب داشت. این ‏مذاکرات سرانجام به توافقی در جولای همان سال انجامید که فیروز در این جریان به راه‌حلی تن داد که ‏تقریباً 5/0 میلیون پوند استرلینگ به عنوان مطالبات معوقه ایران از بابت نفت به دولت ایران پرداخت شود. ‏ جولای همان سال (1920) کابینه انگلوفیل وثوق که فیروز در آن وزیر امور خارجه بود، سرنگون شد. ‏مشیرالدوله، رئیس‌الوزرای بعدی، با توافق فیروز مخالفت کرد و فوراً آقای «آرمیتاژ اسمیت» را به لندن ‏فرستاد تا مجدداً در مورد مطالبات معوقه ایران با طرف انگلیسی به مذاکره بنشیند. این مذاکرات در نهایت ‏با انعقاد توافقنامه‌ای در دسامبر همان سال خاتمه یافت. براساس این توافقنامه شرکت نفت انگلیس و ‏ایران با پرداخت یک میلیون پوند استرلینگ به دولت ایران توافق کرد. این رقم تقریباً 2 برابر مبلغی است ‏که شاهزاده فیروز با آن توافق کرده بود. سال 1922، منشی اختصاصی (مصطفی فاتح) آقای «دبلیو سی‌فیرلی»، نماینده مقیم و عامل سیاست شرکت نفتی انگلیسی - ایرانی در تهران، به من گفت که فیروز رشوه ‏‏120000 پوندی را که شریعت‌زاده به آن اشاره کرده بود، واقعاً گرفته بود تا توافقی را که خود به نفع ‏شرکت نفت انگلیس و ایران طراحی کرده بود، پیش ببرد؛ پس از انفصال او از کار و چانه‌زنی‌های سخت ‏آقای آرمیتاژ اسمیت، شرکت سعی کرد این مبلغ را [از فیروز] پس بگیرد. با توجه به اینکه فیروز پس از ‏دریافت رشوه از این شرکت نتوانست «به قول خود عمل کند» و همچنین در قبال دریافت رشوه از سفارت ‏انگلستان برای امضای توافقنامه انگلستان – ایران کاری از پیش نبرد، نمی‌توان گفته سر «پرسی لورن» را ‏نادیده گرفت که گفت: «فیروز یک کلاهبردار کثیف است.» روز بعد موری بحث خود را درباره نسخه سانسور شده کتاب بالفور درباره حوادث اخیر در ایران ادامه ‏می‌دهد و می‌نویسد: همان‌طور که وزارت خارجه مطلع است، انتشار این کتاب در سال 1922، اندکی پس از ‏مراجعت آقای بالفور به انگلستان، توفان اعتراضی به دنبال داشت که توسط دولت انگلستان بر آن سرپوش ‏گذاشته شد.‏
منبع: از قاجار به پهلوی، دکتر محمدقلی مجد


Page Generated in 0/0061 sec