شهابالدین سینایی: کشتار، اتهامزنی، توهین و تحقیر طی روزهای نخست فاجعه جانسوز منا، محتوای خطاب آلسعود به ملت و دولت ایران بود و هنوز «تعامل سازنده» و «دیپلماسی لبخند»(!) به دنبال گفتوگو و زمینهسازی حسن همجواری با آنان است. طی روزهای نخست لحظه به لحظه بر شمار قربانیان فاجعه منا افزوده شد؛ قربانیانی که صدها تن از آنان ایرانیانی بودند که قرار بود شأن آنان در سراسر جهان حفظ شود اما معلوم نبود پیکر بیجانشان در کدام بیمارستان، سردخانه یا کانتینر پنهان شده یا در کدام خفقانکده منتظر سرنوشت نامعلوم خود است.
در نخستین ساعات روز عید قربان بود که رسانهها از رخدادی شوکآور و مشؤوم خبر دادند. خبری که پس از حادثه سقوط جرثقیل بر سر زائران بیتاللهالحرام و آتشسوزی سکونتگاه حجاج بار دیگر نگرانیهای گستردهای را برانگیخت اما این بار سخن از له شدن و خفگی دهها و سپس چند صد ایرانی در ازدحام تاملبرانگیز و مشکوک مراسم رمی جمرات بود.
همین کافی بود تا هر مسؤولی در کشور هر کاری جز رسیدگی به وضعیت جانباختگان، صدمهدیدگان و گمشدگان فاجعهای با این عمق و حجم را فروگذارد و همه توان خود را به مدیریت این بحران معطوف دارد اما گویی شیخ دیپلمات ما سودایی دیگر در سر داشت و ترجیح میداد به جای چشمپوشی از حضور در نیویورک، دورادور در جریان اوضاع قرار گیرد.
با گذشت چند روز از حادثه و افزایش خشم و انزجار عمومی به واسطه نقش مستقیم و مسؤولیتناپذیری سعودیها در این فاجعه انسانی و حتی فرافکنی و نشانهروی انگشت اتهامزنی آنان به سوی ایران انتظار میرفت رئیسجمهور به عنوان نماینده ملت داغدار ایران دولت ریاض را مخاطب بازخواستی سخت قرار دهد اما انگار قرار بود به هیچ وجه غباری بر خاطر شاهزادگان نورسیده و پادشاه پیرمغز سعودی ننشیند. سخنان آقای دکتر «حسن روحانی» در نشست مجمع عمومی سازمان ملل درباره ضرورتهای رفتاری عربستان درباره فاجعه منا به شکلی بود که گویی تنها در پروازهای حجاج به سوی ایران تاخیری به وجود آمده است(!)
با وجود لحن بسیار محتاطانه روحانی در گوشزد کردن وظایف حداقلی سعودیها در فاجعه منا، «عادل جبیر» وزیر خارجه رژیم آلسعود به سرعت واکنش نشان داد و با ادبیاتی بسیار توهینآمیز اظهار داشت: «آخرین کسانی که حق دارند درباره مراسم حج و خانه خدا سخن بگویند، ایرانیها هستند چون پیش از این چه با تظاهرات یا هرج و مرج در مکه مشکلات زیادی برای حجاج و زوار ایجاد کرده و سبب شهادت زائران شدهاند!»
جبیر پیش از این درخواست «محمدجواد ظریف» برای گفتوگو و رایزنی درباره سرنوشت ایرانیان جانباخته در حادثه منا را رد کرده بود. چند روز قبل از آن نیز وزیر فرهنگ و ارشاد که سالها تجربه سفارت در کشورهای عربی را دارد، از سوی دولت برای پیگیری امور کشتهشدگان، زخمیها و مفقودان ایرانی مامور شد در راس هیاتی به عربستان برود لیکن حتی برای ورود او به قلمروی سعودیها ویزا هم صادر نشد!
علاوه بر آنچه گفته شد رسانهها و مقامات سعودی پس از رخداد منا نوک پیکان حملات خود را متوجه ایران ساختند و با استدلالهای مضحک حتی زوار کشورمان را به اختلال و زمینهسازی فاجعه و مسؤولان ایرانی را به بهرهبرداری سیاسی از کشتار حجاج متهم کردند.
در مقابل، آنچه از سکانداران سیاست خارجی دولت یازدهم مشاهده کردیم، ضعف و عقبنشینیهای تاملبرانگیز بود. در شرایطی که انتظار میرفت دستگاه دیپلماسی کشور زبان گویای ملت داغدیده و رنجکشیده ایران باشد، بخش مهمی از ظرفیتهای سیاست خارجی مصروف مهیاسازی زمینههای دست دادن ظریف با رئیسجمهور آمریکا شد؛ رئیسجمهوری که برجستهترین چهره سیاسی غربی شناخته میشود که به طور کامل از فاجعه انسانی دستساز جنایتکاران آلسعود چشم پوشیده است؛ «اوباما»یی که برای هلاکت تعدادی از افسران اماراتی متجاوز به کشور یمن پیام تسلیت داد، به سادگی و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است، از کنار جانباختن فجیع و مظلومانه حدود 5000 حاجی مسلمان، گذشت؟!
طی روزهای نخست پس از حادثه بیشترین میزان تحرک دستگاه دیپلماسی و وزارت امور خارجه برای رسیدگی به اوضاع قربانیان، مجروحان و مفقودان در احضار کاردار سعودیها مشاهده شد تا نماینده سیاسی سعودیها در تهران پس از کشتار چند هزار حاجی و چندصد شهروند ایرانی تنها با زحمت
4-3بار رفت و آمد به وزارت امور خارجه روبهروشود.
به جرات میتوان گفت وزارت امور خارجه هیچ دستورکار عملی برای مقابله دیپلماتیک با سعودیها و رایزنی به منظور ایجاد جبههای بینالمللی در جهت اعمال فشار سیاسی- بینالمللی بر ریاض صورت نداده است. انفعال وزارت امور خارجه در انجام یکی از اصلیترین وظایف آن یعنی حمایت کنسولی، سیاسی و حقوقی از اتباع ایرانی در سراسر جهان تا به آنجا پیش رفت که دستگاه دیپلماسی از پیگیری و اطلاع از سرنوشت یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای خود و سفیر سابق کشورمان در لبنان عاجز ماند و سعودیها با وجود شواهد و قرائن غیرقابل انکار مدعی شدند شخصی با نام «غضنفر رکنآبادی» حتی وارد خاک عربستان نشده است.
وقاحت، اهانت، اتهامزنی و رفتار کینهتوزانه و خصمانه سعودیهایی که اکنون چیزی از صهیونیستها در دشمنی با ملت ایران کم ندارند، اینک با کشتار صدها ایرانی به اوج خود رسیده و این در حالی است که به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی خیالی برای تغییر رویکرد خود در برابر سعودیهای جنایتکار ندارد.
دولت یازدهم از زمان روی کار آمدن، بخش مهمی از تمرکز منطقهای خود را متوجه جلب رضایت حکام آلسعود و بهبود روابط با عربستان ساخته و در مقابل دستاوردی جز رفتارهای خصمانه و جریتر شدن حاکمان خونریز ریاض کسب نکرده است؛ حاکمانی که به نظر میرسد خون مردم سوریه، عراق و یمن آنان را سیراب نمیسازد و به دنبال قربانی ستاندن از سراسر جهان اسلام بویژه از میان ملت ایران هستند.