printlogo


کد خبر: 147371تاریخ: 1394/7/27 00:00
اقتصاد سیاسی، تنش‌زدایی و معمای نفت ارزان
نیکوکاران نفتی!

مجتبی اصغری: تلاش و مدیریت عالی برخی از مشهورترین چهره‌های ضد ایرانی انگلیس و آمریکا برای بازاریابی داوطلبانه نفت و گاز و سایر منابع ایرانیان در کنفرانس‌های لندن و ژنو و برلین و نیویورک، حقیقتا عجیب و سوال‌برانگیز است. صحبت از جک استراو وزیر اسبق خارجه انگلیس، نورمن لامونت وزیر اسبق بازرگانی انگلیس، اوبه ودرین وزیر پیشین خارجه فرانسه و هیلاری کلینتون و مادلین آلبرایت وزرای پیشین خارجه آمریکا و برخی معاونان جنگ‌طلب‌ترین دولت‌های آمریکایی و اروپایی است که در طول سال‌های گذشته بدترین رفتارهای سیاسی و اقتصادی را در تعامل با دوستان کارگزارانی خود در ایران به کار گرفتند! پس چرا باز هم در میدان معامله حاضر شده‌اند؟ پاسخ این سوال در تلاش برای «حفظ منافع ملی» است! معامله با غربگرایان ایران به علت اعلام حراج‌های بی‌موقع در بحرانی‌ترین برهه‌های بازار اقتصاد جهانی، همواره پر سود بوده است.
در هر دو دوره‌ای که طیف غربگرا در ایران به قدرت رسید به‌رغم ازدیاد روابط پشت پرده سیاسی، قیمت نفت به علت بذل و بخشش‌های بی‌حساب و کتاب، بشدت سقوط کرد و وضعیت سرمایه‌گذاری خارجی در ایران اسیر نوعی بی‌قانونی لجام‌گسیخته شد. به نحوی که در رسانه‌های مهم اقتصادی جهان، نام ایران از قول مدیران و دلالان شرکت‌های نفت و گاز جهانی به عنوان سرزمینی مملو از فساد و رشوه‌خواری مطرح شد که منفعت‌طلبان را با اندکی رشوه صاحب برترین موقعیت‌های تجاری می‌سازد.
   تثبیت رشوه از تریبون جهانی
سیامک نمازی، دلال بزرگ مرتبط با مهدی هاشمی رفسنجانی در وزارت نفت که مدیرعامل شرکت آتیه بهار در تهران بود با سیاهنمایی درباره کشور خودش به بلومبرگ می‌گوید: «رشوه دادن و گرفتن در ایران متداول است. در کشوری که شما ناچار هستید به مأمور پست رشوه بدهید تا مطمئن شوید بسته شما در خارج به‌دست گیرنده خواهد رسید، رشوه شیوه زندگی است»!
بلومبرگ در گزارش «رفسنجانی‌ها، دلالان قدرتمند سرمایه‌گذاران در نفت ایران» حتی سراغ چند مدیر ارشد کارگزارانی نیز رفته است که آنها نیز به تایید موضوع رشوه‌خواری در صنعت نفت و گاز ایران پرداخته‌اند! چنین رفتاری را می‌توان نوعی اعلام رسمی قوانین سرمایه‌گذاری در ایران توسط دلالان عالیرتبه دانست.
   ارزانقیمت‌های پر مدعا!
اما این بدان معنا نیست که یک عده مدیر باهوش و قالتاق ایرانی سر بزنگاه عقد قرارداد با سرمایه‌گذاران معصوم خارجی، طرف معامله را تیغ زده‌اند و خلاص! کاش موضوع در حد یک فساد اقتصادی گروهی بود!
شگرد سیاستمداران غربگرا در ایران، عقب‌نشینی از منافع ملی و پیشکش قراردادهایی بسیار پایین‌تر از استانداردهای جهانی با هدف تثبیت موقعیت خود به نام «تنش‌زدایی» با غربی‌ها بوده و هست. به طور مثال در شرایطی که دولت کلینتون هر گونه معامله بالاتر از 40 میلیون دلار شرکت‌های آمریکایی با ایران را تحریم کرده بود، شرکت هالیبرتون با چراغ سبز دولت هاشمی رفسنجانی در فاصله سال‌های 1995 تا 2000 بنا بر گزارشات منتشر شده در رسانه‌های مهمی همچون سی‌ان‌ان و واشنگتن پست، با ایران قرارداد نفت و گاز امضا کرد. در این دوره دیک چنی، معاون جنگ‌طلب رئیس‌جمهور آمریکا، مدیریت هالیبرتون را برعهده داشت و بنا به گفته غربی‌ها این معامله را مدیون ساخت و پاخت با جونیور و برخی دیپلمات‌ها و نفتی‌ها بوده است.
در سال‌های 72 تا 74 آمریکا رسما به
شریک تجاری شماره یک ایران در حوزه نفت و گاز تبدیل شد و در دام دیپلماسی دوگانه یا
DUAL CONTAINMENT گرفتار شد! اگر درایت رهبر انقلاب در توقف این چرخه «اقتصاد سیاسی» نبود چه بسا نفت در دوره اصلاحات نیز با قیمت 9 دلاری فروش می‌رفت!
احتمالا مدیران غربگرا در پاسخ به تاریخ خواهند گفت ما تلاش داشتیم با شریک کردن آمریکا در بازار پر سود ایران با ارائه تخفیف‌های میلیارد دلاری، از وضع تحریم‌ها جلوگیری کنیم و حال در این میان عده‌ای هم لفت و لیس کرده‌اند!
   رشوه میلیونی و معامله میلیاردی
 اما تاریخ گواهی می‌دهد «اقتصاد سیاسی» هرگز به نفع منافع ملی ما رقم نخورد. تعداد قابل‌توجهی از قراردادهای نفت و گاز عقد شده در دوره غربگرایان از قابلیت دفاع اقتصادی برخوردار نیست!
اولین پروژه‌ای که استات‌ اویل در ایران انجام داد پروژه مطالعات میدان‌های بی‌بی‌حکیمه در جنوب است که رقم قرارداد 2 میلیون دلار است. قطعا استات‌اویل برای پروژه 2 میلیون دلاری 15 میلیون دلار رشوه نمی‌دهد! مدیر گروه بازرسی وقت وزارت نفت، امتیازات اعطایی به شرکت نروژی را اینگونه فاش کرده است: «طبق قرارداد بعد از اینکه شرکت استات‌ اویل مطالعه میدان را به اتمام رساند، وزارت نفت بهره‌برداری از ﺁن را به خود این شرکت با ترک تشریفات واگذار می‌کند که البته آن دیگر قرارداد چند میلیارد دلاری خواهد بود. حتی در قرارداد عنوان شده است که اگر مناقصه برگزار شد و استات‌ اویل نتوانست برنده شود، 10 درصد عملیات پیمانکاری و 20 درصد سرمایه‌گذاری به این شرکت تعلق خواهد داشت. به کسی که در مناقصه بازنده می‌شود دلیلی ندارد امتیاز بدهیم و این یک باج غیرمعقولانه است!»
البته در جریان این زد و بندها، شرکت استات‌اویل قبل از اینکه قراردادش منعقد شود همه اطلاعات ذخایر نفتی استان خوزستان را که اسناد آن محرمانه است به خارج از ایران منتقل کرد! پس در حالی که دلالان نفتی شهیر این پرونده تنها چند میلیون دلار دست‌خوش دریافت کرده بودند، براساس دیپلماسی قجری نفتی، باج سنگینی به طرف اروپایی پرداخت شد! این بخش مهمی از ماجراست که به طور معمول در بررسی پرونده‌های نفتی مهم ایران مغفول می‌ماند.
   حامیان دائمی معاملات سیاسی
بخش قابل توجهی از حامیان برجام را می‌توانید در لیست معاملات پر سود دوره‌های «تنش‌زدایی سیاسی- اقتصادی» با آمریکا و اروپا بیابید.
به طور مثال «سیروس ناصری»، نایب‌رئیس شرکت اورینتال اویل کیش در دوره اصلاحات بلافاصله پس از ورود حفاظت اطلاعات به پرونده این شرکت به عنوان نماینده پنهان شرکت نفت و گاز هالیبرتون آمریکا، ایران را به مقصد یک کشور اروپایی ترک کرد و در دوره به قدرت رسیدن حسن روحانی، پس از سال‌ها در مجلس ختم مادر ظریف در تهران حاضر شد و گفت: «من هرگز از ایران نرفته بودم که برگردم!»
ناصری کسی است که در برنامه ثریا در مانوری سیاسی- اقتصادی، مردم را رنگ کرد و بدون  ذکر قرار قبلی ایران و غرب در 26 مهر به عنوان روز اجرای برجام مدعی شد: «روزی ١٠٠ تا ١٥٠ میلیون دلار هزینه تاخیر در اجرای برجام است که با احتساب ٢٢ روز تاخیر تا الان ٢٠٠٠ تا ٢٥٠٠ میلیون دلار می‌شود»!
او نماینده ایران در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو و در دوره مذاکرات سابق هسته‌ای روحانی با غرب، از اعضای ارشد تیم مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران بوده است.
   یک نیکوکاری تاریخی
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده متهمان شرکت نفتی اورینتال کیش اویل مساله رشوه بیش از نیم میلیون دلاری از حساب سوییس سیروس ناصری به مشاور عالی شرکت نفت و گاز پارس برای موفقیت در قراردادهای نفتی از سوی نماینده دادستان اعلام شد. همچنین در ادامه دادگاه اعلام شد مشاور عالی شرکت نفت و گاز پارس که مسؤول پروژه‌های منطقه پارس جنوبی بوده ماهانه مبلغ ‌30 میلیون ریال در مدت ‌29 ماه به عنوان رشوه از سیروس ناصری و مهرداد صفدری، مدیرعامل کیش اورینتال دریافت کرده است.
مشاور عالی وزارت نفت، درباره مبلغ نیم میلیون دلاری دریافتی از ناصری گفت: «بعد از گذشت حدود 3 ماه از برنده شدن شرکت اورینتال کیش در مناقصه، برای خرید منزل مسکونی در احتشامیه
- در سال 83- از آقای سیروس ناصری نیم میلیون دلار گرفتم که البته وام بود و این مبلغ با پیشنهاد وی از حساب بانکی‌اش در سوییس به نام همسر اینجانب در دوبی واریز شد».
پرونده کیش اورینتال با محکومیت جزئی همین مشاور کذایی وزارت نفت به عنوان «رشوه‌گیرنده» بسته شد! حقیقتا نیکوکاری در ایران مساله پیچیده‌ای است که براساس اخلاق اسلامی می‌تواند به بسته شدن پرونده‌های ارتشا در کمترین زمان ممکن منجر شود! کما اینکه شهرام جزایری نیز هدف از پخش پالت‌های پول در میان اصلاح‌طلبان را «خیرخواهی» و «گره‌گشایی از امور مردم» اعلام کرده بود!
   امنیت مدیران ارشد
نکته جالب توجه در پرونده کیش اورینتال، حضور این شرکت به عنوان نماینده هالیبرتون در مناقصه بود.  روزنامه جمهوری اسلامی در همان زمان پیش از خاتمه دادگاه در گزارشی با عنوان «کادوی 80 میلیون دلاری وزارت نفت به هالیبرتون» نوشت: «ناصری نقش واسطه و تضمین‌کننده دریافت‌های هالیبرتون از وزارت نفت را برعهده داشته است. گفته می‌شود در این معامله برای واسطه‌ها حدود 30 میلیون دلار کمیسیون در نظر گرفته شده است. این شرکت نفتی قرار است برای حفر هر چاه مبلغی حدود 30 میلیون دلار از وزارت نفت دریافت کند در حالی که کشور قطر چاه‌های مشابه را با قیمتی کمتر از 10 میلیون دلار راه‌اندازی می‌کند».
اشاره نویسنده به افزایش مبلغ پیشنهادی کیش اورینتال به نیابت از هالیبرتون از 282 به 370 میلیون دلار است که منافع زیادی مستقیما به جیب شرکت آمریکایی واریز کرد!
اما در این میان نوع واکنش اکبر ترکان به این پرونده و بی‌اعتنایی به اعترافات کارمند محکوم وزارت نفت نیز جالب توجه است. ترکان تخلف کیش اورینتال را پیش از برگزاری دادگاه و تبرئه این شرکت، محرز دانست و به قول معروف تلاش کرد وزارت نفت را مبرا از این ماجرا نشان دهد. این در حالی است که متهم در دادگاه در پاسخ به سوال قاضی موسوی که پرسید: «شما قبلا برای توجیه پرداختی‌های خود پاسخ داده بودید که آقای
«الف – ک» گفته باید به وزیر نفت  کمک کنیم و به شکلی این امر را تمام کرد، زیرا وزیر نفت نیز در این مورد هم‌سفره است»، سکوت اختیار کرد.
همچنین وکیل مدافع متهم نیز گفت: «گزارش حفاظت اطلاعات وزارت دفاع کذب محض است! معلوم نیست وزارت دفاع چه ارتباطی با مسائل نفتی ما دارد! آقایان صفدری و ناصری می‌دانند که مرجع اصلی تصمیم‌گیری در قراردادهای نفت و گاز، هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران است».
روزنامه‌های آمریکایی نوشتند: «منسوبان هاشمی رفسنجانی از جمله پسر وی درگیر پرونده فساد نفتی در ایران هستند. از جمله ناصری، یک دیپلمات ارشد در مذاکره با اروپا بر سر برنامه هسته‌ای ایران، در قلب معاملات با شرکت‌های انرژی آمریکا برای توسعه صنعت نفت کشور است». به این ترتیب به‌رغم ذکر مستقیم نام «مهدی هاشمی رفسنجانی» به عنوان یک پای مهم پرونده هالیبرتون، هرگز نام وی یا مدیران عالیرتبه صنعت نفت و گاز کشور در دادگاه کیش اورینتال مطرح نشد و همه دلالان مهم دولتی تبرئه شدند!
   خیانت شرکای تجاری آمریکایی یا...؟!
با این حال سیاست امتیازدهی از منافع ملی به بهانه دانه‌پاشی برای آمریکا و اروپا برای رفع تحریم‌ها یا تنش‌زدایی و ایجاد روابط بهتر، کماکان ادامه یافت!
در شماره‌های آتی با ما باشید تا رازهای انتخاب «هالیبرتون» در دوره حمله آمریکا به عراق به عنوان شریک تجاری غیررسمی ایران در بازار انرژی جهانی و قرار گرفتن نام ایران در لیست محور شرارت بوش، با گزارش تهیه شده توسط دیک چنی، شریک تجاری مهم ایران  را فاش کنیم.


Page Generated in 0/0059 sec