عبدالباری عطوان*: در ابتدا سنگ بود... سپس چاقو... پس از آن کمربندهای انفجاری... آیا تاریخ تکرار میشود، امروز، فردا و پس فردا؟ انتفاضه سوم که با سنگ و چاقو و به شکلی خودجوش و بدون رهبری و دور از گروههای فلسطینی چه جهادی باشند چه لیبرال و سکولار آغاز شد، آیا تکمیل میشود و وارد مرحله به دست گرفتن سلاح میرود؟ چه بسا برخی این پرسش را مطرح میکنند که سلاح از کجا به کرانه باختری میرسد که در محاصره است و قدس اشغالی نیز تبدیل به پادگان نظامی توسط اسرائیلیها شده است و شهرکنشینان با سلاحی که دولت اسرائیل آنها را به آن مجهز کرد وارد میدان شدهاند و چراغ سبز قوی برای تیراندازی و به بهانه دفاع از خود دریافت کردند؟ انتفاضه مسلحانه دوم در سال 2000 و پس از حمله «آریل شارون» با حمایت پلیس رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی و پس از آن آغاز شد که مشخص شد کنفرانس کمپدیوید به دنبال بلعیدن قدس اشغالی است.این انتفاضه به شیوههای گوناگون سلاح و کمربندهای انفجاری به دست آورد و نیاز همیشه مادر اختراع است چه برخی با آن موافق باشند چه نباشند. محاصره خفهکننده نوار غزه و تجاوزهای پیدرپی اسرائیلیها به آن باعث به وجود آمدن تکنولوژی ساخت موشک آن هم در سطح بسیار عالی و با کارآمدی بالا شد که برد آنها از دو کیلومتر آغاز شد و به 60-50 کیلومتر رسید. محاصره همچنین موجب ایجاد تکنولوژی دیگری که خطرات آن از موشک کمتر نبود شد و آن مهندسی تونل بود.
یاسر عرفات برای من سوگند خورد که «بیشتر سلاحهایی که در انتفاضه دوم مورد استفاده قرار گرفت را از خود اسرائیلیها توانست به دست بیاورد.» عرفات گفته است: «یهودیها فاسدترین قوم در جهان هستند و میتوان ژنرالها را با پول خرید یا سلاح را به واسطه آنها خرید یا قاچاق کرد.» بهترین دلیل و مدرک برای این سخنش رئیسها، نخستوزیرها و وزیرانی هستند که به اتهام فساد محکوم شدند. نوار غزه پر از خودرو از گرانترین آنها تا ارزانترینشان بود و همه اینها توسط دلالان یهودی قاچاق شدهاند. ادامه عملیات اعدام میدانی دختران و پسران جوان انتفاضه توسط سربازان و شهرکنشینان یهودی حتما به انتقال به مرحله گلوله و کمربندهای انفجاری منجر میشود. اگر شهرکنشینان به تفنگهای خود روی میآورند و به گونهای رفتار میکنند که فراتر از قانون هستند و به شهروندان فلسطینی بیگناه در شهر «الخلیل» و دیگر شهرها و روستاها تجاوز میکنند فلسطینیها نیز در نهایت امر به همین روش روی میآورند و توان دفاعی و هجومی خود را نیز متحول میکنند و نمیپذیرند که سرشان را مانند گوسفند ببرند. چه بسا برخی این مساله را مطرح کنند که این رویکرد به دلیل فاصله توان و امکانات طرف اسرائیلی در مقایسه با توان و امکانات این جوانان بهپاخاسته نوعی «انتحار» است، این درست اما آیا موازنههای قدرت در انتفاضههای اول و دوم یکسان بود؟ آیا مدافعان اردوگاه «جنین» موشکهای «تاو» یا «کورنیت» برای رویارویی با تانکهای اسرائیلی که به این اردوگاه حمله کردند در اختیار داشتند؛ حملهای که دو هفته برای کنترل این اردوگاه نیاز داشت اردوگاهی که مساحت آن بیشتر از 2 کیلومتر نیست و اسرائیل در این حمله بیش از 36 نظامی از جمله چند ژنرال ارشد خود را از دست داد. اسرائیل در پی شکستش در کنترل پدیده کمربندهای انفجاری یا بهتر بگوییم عملیاتهای استشهادی، جهان را بسیج کرد و کمیته چهارجانبهای تشکیل شد و برای گرفتن زهر خشم فلسطینیها و آرام کردن اوضاع در سرزمینهای اشغالی نقشه راهی برای تشکیل کشور مستقل فلسطین به وجود آمد اما همه این طرحها با آرام شدن اوضاع بخار شد. جوانان فلسطینی که انتفاضه را بهراه انداختهاند جهان دیگر و مستقل هستند، نه تلویزیون تشکیلات خودگردان را میبینند و نه روزنامههایش را میخوانند بلکه حتی میتوانم شرط ببندم که نامهای آنها را هم نمیدانند همانطور که «الجزیره» و «العربیه» را نمیبینند به همین دلیل نه افکارشان آلوده شده و نه عزمشان سست. شجاعت نیاز به صبر دارد و این جوانان آمادهاند که ساعتها، ماهها و سالها صبر کنند. آنها صبر را آمیخته به کرامت، عزت و شجاعت نوشیدهاند و در بستر پیروزی با شهادت بهعنوان اوج آرزوهایشان بزرگ شدند به همین دلیل این انتفاضه آنها با انتفاضههای گذشته فرق میکند و تا زمانی که با گلولههای واقعی اسرائیلی به شهادت میرسند اگر سنگی پرتاب کنند یا چاقویی بکشند، پس برای چه به تفنگ و کمربند انفجاری روی نیاورند؟
*تحلیلگر برجسته مسائل منطقه