printlogo


کد خبر: 147503تاریخ: 1394/7/29 00:00
درباره تاریخچه تعزیه در ایران و نسبت آن با هنر تئاتر
عصر روز دهم

تعزیه یا تعزیت به معنای سوگواری بوده و گونه‌ای از نمایش مذهبی منظوم است که در آن عده‌ای اهل ذوق و کارآشنا در جریان سوگواری‌های ماه محرم و برای نشان دادن ارادت و اخلاص به اهل بیت، طی مراسم خاصی بعضی از داستان‌های مربوط به واقعه کربلا را پیش چشم مخاطبان بازآفرینی می‌کنند. در تعزیه چون اهمیت خواندن هنرمندانه اشعار بیشتر از روش اجرا و نمایش واقعه‌هاست، آن را تعزیه‌خوانی نیز گفته‌‌اند. مسلمانان از قرون اولیه اسلامی کوشیده‌اند عزاداری سالار شهیدان را با شور و شوق وافری برگزار کنند با این اندیشه که مردم را با وقایع غم‌انگیز کربلا بیشتر آشنا کنند و با تداعی صحنه‌های تأثرانگیز نینوا احساسات مردم را برانگیزند. بدین ترتیب‌ تعزیه از مراسم سینه‌زنی‌، مرثیه‌ها و روضه‌خوانی‌ها، سرگذشت پیامبران و حماسه‌های دینی کمک گرفت و به صحنه آمد و با استقبال مردم مواجه شد. نمایش تعزیه از ایمان مذهبی‌ و تنفر از ستم و بیداد حکایت می‌کند و نزد مخاطبان تأثیرگذار است. درباره تاریخ پیدایش تعزیه سند و مدرک صحیح و دقیقی موجود نیست ولی بعضی مورخان مقدمه ظهور آن را تا حدود هزار سال پیش‌، یعنی تا زمان حکومت سلسله ایرانی آل‌بویه در بغداد، به عقب برده‌اند. بنا بر روایت ابن‌کثیر شامی در احسن‌القصص، معزالدوله احمد بن بویه در سال 352ق در بغداد امر می‌کند که در دهه اول محرم دکان‌ها را ببندند و مردم لباس عزا به تن کنند و به تعزیه سیدالشهدا(ع‌) بپردازند و این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و شهرهای دیگر ایران معمول بوده است. پیشینه پیدایش نمایش هر قوم به سابقه دینی و آیین‌های مذهبی آن می‌رسد. به گمان بسیار، تعزیه جدا از شباهت‌هایش با عزاداری‌های آیینی گذشته، شکل تکامل‌یافته‌تر و پیچیده‌تر سوگواری‌های ساده شیعیان سده‌های نخستین برای کشته‌شدگان کربلاست که امروزه در صحنه نمایش و در قالب فرم‌هایی  جدید پیوست‌یافته به عناصر دیگر در هنر تئاتر بروز پیدا کرده است. برخی دیگر با استناد به گزارش‌هایی، پیدایش تعزیه را مشخصاً از ایران پس از اسلام و مستقیماً از ماجرای کربلا و شهادت حسین(ع) و یارانش می‌دانند.
اگر تعزیه را به معنی عزاداری و سوگواری و نه به معنی شبیه‌خوانی امروز گمان کنیم، نخستین سوگواری بعد از پیشامد عاشورا از سوی گواهان عینی واقعه کربلا بوده که در سنین کودکی و نوجوانی پس از عاشورا به اسارت رفتند؛ در واقع از هنگامی که قافله اسرا به طرف شام حرکت کرد. در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده، شیعیان حداکثر استفاده را در انجام مراسم سوگواری و بزرگداشت خاندان محمد(ص) می‌کردند اما سوگواری‌ها در این فاصله تاریخی سبک مشخصی نداشت. به‌تدریج و به مرور زمان، عزاداری‌ها برای حسین‌بن علی(ع) شکل و شیوه مشخصی پیدا کرد. تعزیه بیشترین رواج خود را در حکومت صفویان پیدا کرد. در دوره شکوفایی تعزیه، با رواج تشیع و دلایلی مانند روضه‌خوانی و حمله‌خوانی، تعزیه از حمایت بیشتری برخوردار شد. در سال‌های آغاز دیکتاتوری رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضه‌خوانی رفته‌رفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیه دولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت. هرچند پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر بار سر برآورد، اما در برابر سرگرمی‌هایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد. اما اجرای تعزیه هم شرایط و سبک نمایشی منحصر به خود دارد، برای نمونه شبیه‌خوان‌ها برای یادآوری معمولاً هنگام اجرا، تکه کاغذی به نام «فرد» در دست دارند که در آنها مصراع‌های آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامه نقش‌شان یادداشت شده تا بتوانند به‌موقع و بدون زحمت نقش‌آفرینی خود را دنبال کنند. شبیه‌خوانان در اجرای هر مجلس معمولاً 2 دسته‌اند: اولیاخوان و اشقیاخوان. شبیه‌خوان‌هایی که نقش اولیا و یاری‌دهندگان دین را بازی می‌کنند، اولیاخوان، مظلوم و انبیاخوان نامیده می‌شوند و کسانی که نقش اشقیا و دین‌ستیزان را بازی می‌کنند اشقیاخوان یا ظالم‌خوانند. اولیاخوان‌ها نقش‌های خود را موزون و خطابه‌ای سر می‌دهند اما اشقیاخوان‌ها سخنان خود را ناموزون و معمولی و در پاره‌ای از موارد، تمسخرآمیز بیان می‌کنند. اولیاخوان‌ها جامه سبز یا سیاه بر تن می‌کنند و اشقیاخوان‌ها لباس سرخ. اما درباره سیاهی‌لشکرهای هر یک از 2 دسته، استفاده از جامه‌هایی با این رنگ‌ها مصداق کاملی ندارد. منابع داستانی تعزیه‌ها غالباً کتاب‌های مقاتل و حماسه‌های دینی و احادیث و اخبار بوده‌اند. ازجمله شاعرانی که در این زمینه تلاشی ارزشمند کرده‌اند یکی میرزا نصرالله اصفهانی (شهاب‌) است که در دوره ناصرالدین شاه و به تشویق امیرکبیر به گردآوری و تکمیل اشعار تعزیه‌های پیش از خود پرداخت و خود نیز تعزیه‌هایی به نگارش درآورد که تعزیه مسلم از جمله آنهاست و دیگر باید از محمدتقی نوری و نیز سیدمصطفی کاشانی (میرعزا) نام برد. مساله دیگر درباره آیین نمایشی است که در لغت معنای قانون و شریعت می‌دهد و ما در تعزیه به دنبال کهن‌الگوهایی می‌گردیم که آیین خوب زندگی کردن و درست زیستن را برایمان به همراه داشته باشد، بنابراین تعزیه افزون بر عزاداری و گریستن بر آدم‌ها، خوب زیستن و آزادگی را هم خواستار می‌شود، به این معنا که ما در حیرت و اندوهیم از اینکه انسانی با همه عقل و شعور و درایت، اسیر آدم‌های جاهل می‌شود. تعزیه در واقع این است که گریه ما فقط برای حسین(ع) نیست؛ هم برای حسین(ع) و هم بر خویشتن است، بنابراین تعزیه نشانی بر مظلومیت خود ما هم هست. وقتی ما این مطالب را مطرح می‌کنیم گویی با یک نوع همزاد‌پنداری یا یک نوع سمپاتی با تعزیه برخورد داریم. به این سمپاتی در فرهنگ لغات یونان «پطوس» می‌گویند که به معنای درد است. در واقع تعزیه اینگونه است که ما در جریان یک واقعه به شکلی قرار می‌گیریم که هم درد فیزیکی و هم درد روانی را درک می‌کنیم و بدون آنکه بدانیم چرا یا چگونه، عاشق آن می‌شویم. از طرفی تعزیه، کامل‏ترین تئاتر در نوع خود است، تئاتری که بازیگرانش با تمام همت ایفای نقش می‏کنند. در صورتی که تئاتر غرب، کاملاً برعکس تعزیه، آکنده از ریا و تمهید است و به قولی با تئاتری پردسیسه مواجهیم که هنر نمایشی آن به خاطر روش و تمهید آن است و هیجان آن به این بستگی دارد که شخصیت‏های نامطلوب آن دارای نمود و خصلتی پیچیده باشند. در روند اجرای تعزیه همانند تئاتر، هم بازیگران و هم تماشاگران از زمان و مکان خود فاصله گزیده و به طور حسی و زنده به مکان و زمان وقوع حماسه برده می‏شوند. تعزیه، نمایشی است که برعکس تئاتر، قبل از شروع نمایش، همه تماشاگرانش از مضمون، شخصیت‏ها، رخدادها و نتایج حاصل از آن، کاملاً آگاهند و نتیجه این بازیگری و تماشاگری، بیشتر در حوزه احساسات افراد منعکس می‏شود. با این وجود، افراد با انگیزه و اشتیاق وافر و وصف‏ناشدنی و با سیمایی عبادت‏گون، ساعت‏ها با چشمانی اشکبار این واقعه مکرر و دیرآشنا را به نظاره می‏نشینند و سرنوشت قهرمانان محبوب خویش و نتایج نهایی این کارزار همیشه برپا را رصد می‏کنند.


Page Generated in 0/0059 sec