آیا قیام اباعبداللهالحسین(ع) یک قیام غیرعقلانی بود؟ آیا قیام اباعبداللهالحسین(ع) یک قیام احساساتی بود؟ آیا عاشورا مظهر عشق بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقیه امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد! آیا این عقلانی نبود که حسین(ع) از خانه خود خارج شد و فرمود: وقتی میخواهند مرا در خانه سر از بدن جدا کنند، پس بهتر است به میدان بروم و با حماسه به شهادت برسم؟ آیا راه دیگری جز انتخاب شهادت برای حسین(ع) گذاشته بودند که حسین(ع) آن راه عقلانی را نرفته باشد و بنا بر عشق خود به پروردگار فقط شهادت را انتخاب کرده باشد؟ که بعضیها یاوهسرایانه، امروز بعد از ۱۴۰۰ سال و بعد از روشن شدن حق به روشنایی آفتاب، باز هم میگویند: رفتار حسین(ع) عاقلانه نبود!
معلوم است که اباعبداللهالحسین(ع) عاقلانه رفتار کرد. وقتی سکینه دردانه آمد و صدا زد: میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟ (فَقَالَتْ: یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا؛ بحارالانوار/۴۵/۴۷) امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، من میخواهم در این راه به شهادت برسم، هیچ راه دیگری را انتخاب نمیکنم.» این معنای عشق نیست که برخی از نفهمها تفسیر میکنند. در حالی که امام حسین(ع) کاملاً عقلانی و عزتمندانه عمل کرد.
امام حسین(ع) یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد و فرمود: «اگر دشمن میگذاشت اصلاً ما آواره نمیشدیم. (فَقَالَ هَیْهَاتَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَام؛ همان) یعنی دخترک من، اصلاً راه دیگری جز این برای ما وجود نداشت. بعد هم قلب سوزان خودش را به دخترش هدیه کرد و- میتوان گفت که- در همان وداعِ جانسوز با دخترک نازنینش جان از بدن حسین(ع) مفارقت کرد. امام حسین(ع) در پاسخ خواهرش حضرت زینب(س)، هنگامی که شب عاشورا از جدایی گله کرد نیز همین پاسخ منطقی را داد. (ارشاد مفید/۲/۴۲۸ و کامل ابن اثیر/۱۱/۱۶۵ و موسوعهالتاریخالاسلامی/۶/۱۴۴)
این در واقع همان سخن عقلانیای است که سیدحسن نصرالله، قهرمان عرب چندی پیش بر زبان جاری و عاشورایی عمل کرد و اخیراً در این چند روز گذشته، دوباره فرمود که ما وقتی میبینیم که دشمنانی دارند میآیند و میخواهند ما را به خاک و خون بکشند، به خانه دشمن میرویم و با او مبارزه میکنیم، به سوریه میرویم و با تروریستهایی که نماینده استکبار جهانی هستند، مبارزه میکنیم و این بهتر از آن است که بیایند و ما اینجا تسلیم آنها بشویم تا مثل چهارپا سر ما را از بدن جدا کنند.
این یک برخورد عقلانی، عزتمندانه و عاشقانه است. کسانی که شعور این را ندارند که بفهمند عقل و عشق در کربلا در هم آمیخته بود، به عقلانیت اباعبداللهالحسین(ع) توهین نکنند. به عقلانیت این ملت توهین نکنند. عقل به ما میگوید در مقابل منافع استکبار بایستیم. عقل به ما میگوید اگر ذرهای عقبنشینی کنید، ذلیل خواهید شد. عقل به ما میگوید اگر فتنهگران ۸۸ نبودند، دشمن اینقدر جرأت و جسارت پیدا نمیکرد که ما را محاصره اقتصادی کند. عقل به ما میگوید اگر دشمن، ما را محاصره اقتصادی کرده است و اگر فشار میآورد، به بعضی انسانهای ضعیف سیاسی در این کشور چشم دوخته است. عقل به ما میگوید اگر عناصر سیاسی ضعیف در این کشور نابود شوند، استکبار در مقابل ما زانو خواهد زد. عقل به ما میگوید حسین(ع). عقل به ما میگوید این دشمن خونخوار، تا مشت محکم بر دهانش کوبیده نشود و خون از سر و رویش نبارد، دست از ظلم بر نخواهد داشت. عقل به ما میگوید اسرائیل خونآشام تا قدرت ما را نبیند، دست از قتلعام مردم منطقه برنخواهد داشت. عقل به ما میگوید «هیهات منا الذله». عقل به ما میگوید اگر منافع دنیایی خودتان را میخواهید، مقابل استکبار، محکم بایستید. عقل به ما میگوید ما دشمن داریم. عقل به ما میگوید دشمنان ما خباثت خود را بیشتر کردهاند. عقل به ما میگوید اگر در مقابل این دشمن زورگو و مستکبر ذرهای کوتاه بیایید- به قول حضرت آیتالله بهجت(ره)- باید تا نوکری مطلق آنها عقبنشینی کنید. عقل به ما میگوید اگر از منافع کوتاهمدت به مقدار کوتاهمدت بگذرید، میتوانید به منافع پایدار برسید. عقل به ما میگوید جامعه ما قدرت مقاومت در مقابل محاصرههای غرب را دارد. عقل میگوید اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آینده نزدیک قدرت اول جهان خواهیم شد.
30 سال پیش هم عقل به ما میگفت «ما منطقه را خواهیم گرفت» ولی خیلیها باور نمیکردند و آنها الان باید از شرم، سر خود را بلند نکنند.
بخشی از سخنرانی حجتالاسلام پناهیان در عاشورای حسینی 1393شمسی