مهدی طاهرخانی: پرسپولیس نسبت به زمان حضور علی دایی تغییرات شگرفی را در نوع بازی انجام داده اما بهرغم این موضوع، آنها برای گلزنی چارهای جز دل بستن به سانتر از کنار زمین ندارند. 3 گلشان در بازی با صبا و سیاهجامگان هم به همین منوال بود اما چرا این تاکتیک این روزها مبدل به تنها حربه موثر شاگردان برانکو شده است؟ پیش از این، در زمانی که برانکو در تیم ملی فوتبال ایران بود هرگز برای گلزنی اینچنین متکی به یک روش واحد نبود اما حالا به خاطر آنچه خودش قبل از شروع فصل علیه خویشتن انجام داد چارهای ندارد جز دل بستن به سرزنی مهاجمان بلند و کوتاهقد. نگاهی گذرا به بازیکنان پرسپولیس در این فصل نشان میدهد برانکو در تمام زمین دستکم 2 بازیکن را برای هر پست در نظر گرفته اما تنها جایی که حتی یک نفر هم نتوانسته جذب کند، پست حساس و سرنوشتساز «بازیساز» است. نقشی که قرار شد محسن مسلمان ایفا کند از این رو قبل از شروع فصل، با توجه به خروج محمد نوری و خالی ماندن دست قرمزها در میانه میدان، حسین عبدی به عنوان مشاور فنی و ویژه طاهری این خرید را به «زور» در سبد برانکو قرار داد. تعداد بازیهای مسلمان نشان میدهد سرمربی پرسپولیس اعتقاد چندانی به او ندارد و در بازی مقابل صبا در تهران هم مسلمان که برای نخستینبار اینگونه به او اعتماد شده بود نشان داد قادر نیست جانشین مناسبی برای نوری باشد. پیش از این، مخصوصا در دوران مربیگری علی دایی، بیشتر فوتبال پرسپولیس بهرغم در اختیار داشتن بازیساز، مبتنی بر پاسهای بلند بود. استفاده از مهاجمان سرعتی و ارسالهای بعضا 50 متری برای فرار آنها. اما برانکو فوتبال پرسپولیس را روی زمین آورد. اصرار به پاسکاریهای متعدد و استفاده از همه فضای زمین اما هنگام زدن ضربه نهایی مخصوصا در مقابله با تیمهایی مثل صبا که به صورت 10 نفره و فشرده در تهران دفاع میکنند، قرمزها مهمترین مهره را برای باز کردن لایههای تدافعی ندارند. نبود یک بازیساز که بتواند با «خلاقیتش» و پاسهای تودر و «ناگهانی» باعث به هم ریختن هارمونی دفاعی حریف شود موجب شده بازیکنان پرسپولیس پس از حضور در زمین حریف و فشرده کردن آنها در یکسوم تدافعیشان، شروع به «سانترهای هدفمند» کنند. در این بین رامین رضاییان مهمترین مهره برانکو در جبهه راست به حساب میآید و با توجه به ضعف انصاری و جوان بودنش در جناح چپ این وظیفه به امید عالیشاه سپرده میشود اما با این راهکار مهاجمان بلندزنی مثل طارمی و جری بنستون فرصت عرضاندام بیشتری نسبت به مهاجمان کوتاهقد پیدا میکنند. اگرچه عالیشاه، علیپور و حتی همین فرشاد احمدزاده گلهایی را با ضربه سر برای پرسپولیس به ثمر رساندند اما تخصص اصلی آنها اصولا چیز دیگری است و این یعنی استفاده از قسمت اندکی از داشتههای یک بازیکن. فصل قبل هنگام دفاع در تراکتورسازی، احمدزاده بهعنوان بازیکن غیرتدافعی در خط میانه میدان قرار میگرفت و به محض صاحب توپ شدن بازیکنان خودی او به همراه نریمان جهان و ادینیو با استفاده از سرعتشان بلای جان حریفان میشدند اما در همین بازی پرسپولیس مقابل سیاهجامگان، برانکو نشان داد به این داشته تیمش بیاعتناست. هنگام ضدحملات عوض اینکه مدافعان یا هافبکها به محض تصاحب توپ، با پاسهای بلند، فرصت را برای فرار عالیشاه، احمدزاده یا طارمی پدید بیاورند، این دارنده توپ بود که خودش سعی داشت با حمل آن (تا جایی که لو دهد) به دروازه حریف نزدیک شود. همین راهکار اشتباه موجب شد پرسپولیس از هیچیک از ضدحملاتش بهرهای نبرد. در فوتبال امروز قرمزها، فرمول حیاتی «کمترین ضربه به توپ» در ضد حمله مصادف است با «بیشترین بهرهوری» به کل نادیده انگاشته شده است. با تکرار همین اشتباه بازیکنانی مثل عالیشاه و احمدزاده تصور میکنند باید 50 متر با توپ بدوند تا با دروازهبان حریف تک به تک شوند. اگر برانکو تغییری در نوع ضدحملات تیمش به وجود نیاورد شاید همانند بازی با سیاهجامگان عوض افزودن به تعداد گلها پس از 2 بر صفر جلو افتادن، نگران دریافت گل تساوی در دقایق پایانی باشند. از سوی دیگر درباره «تکبعدی» بودن حملات پرسپولیس هم به نظر میرسد باید تا نیمفصل صبر کرد. شاید اصرار برانکو برای خرید بازیکنانی مثل بختیار رحمانی یا بازگرداندن محمد نوری به این سبب باشد. آنها چندین هافبک دفاعی درجه یک دارند اما پس از خروج نوری و از دست دادن معماگونه گابریل، هیچ مهره توانمندی برای تقسیم کردن توپها در میانه میدان جذب نکردند. برای تیمی که بیشتر از همه تیمهای لیگ برتری فوتبال را روی زمین بازی میکند و پاسکاری رو به جلو به تاکتیک بزن زیرش، ارجحیت دارد چندان زیبنده نیست تنها راه گلزنی، استفاده از سانتر باشد؛ چه در جریان بازی، چه هنگام زدن ضربات ایستگاهی. فاصله پرسپولیس تا تکامل، تا تبدیل برد 2بر صفر به دوبرابر، تا اضافه شدن به کورس قهرمانی همین نکات شاید کوچک و دمدستی باشد. تیمی که در 3 بازی متوالی خارج از خانه آن هم در اهواز، تبریز و مشهد پیروز است یعنی کلید باز کردن همه قفلها را دارد به شرط آنکه بداند کدام کلید برای کدام قفل است.