عبدالباری عطوان: امیدوارم عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی از سخن گفتن درباره پروندههای ایران و سوریه مرخصی بگیرد هر چند برای چند روز، زیرا هر کسی سخنان وی را این روزها پیگیری کند اینگونه درمییابد که الجبیر برای این دو پرونده شیدایی جنونآمیزی دارد و این شیدایی تبدیل به نوعی بیماری شده و نتایجی کاملا برعکس داده است، همچنین جهل وی را از تحولات ریشهای در جهان که معادلات را در این دو پرونده تغییر داده، نشان میدهد. عربستانسعودی طی 20 سال گذشته بر رهبری اعراب منطقه تکیه زد و نقش مهمی در تسهیل لشکرکشی به عراق و اشغال این کشور بازی کرد و به جای حمایت از مقاومت فلسطین، طرح صلحی را مطرح کرد که بهرغم تمام امتیازهایی که به رژیم صهیونیستی میدهد، نتوانست آن را تحمیل کند و اشتباههای تاریخی در یمن مرتکب شد که اوج آن دخالت نظامی در این کشور است که نه فقط مشکل و بحران را حل نکرد بلکه در مقابل مشکلات زیاد دیگری را به وجود آورد که در این موضوع نمیخواهیم سخن را به درازا بکشانیم. سیاست خارجی عربستانسعودی انفعالی و واکنشی است و مبتنی بر برداشت و تحلیل درست از حوادث و رویدادها و تصحیح مسیر نیست. آمریکا قدرتمندترین کشور جهان در تاریخ معاصر، سیاستهای خود را در بیشتر پروندههای منطقه و به طور ویژه پرونده سوریه بازنگری میکند و جان کری، وزیر خارجهاش تاکید کرده است که مذاکراتی با روسیه و همپیمانانش در منطقه برای دوری از کشتار و ویرانی گسترده و نیز بررسی گزینههایی را که میتواند منتهی به انتقال سیاسی در سوریه شود، انجام میدهد. کری هرگز درباره شرط کنارهگیری رئیسجمهوری سوریه سخن نگفت زیرا میداند که پس از حضور نظامی روسیه در سوریه، این مساله دیگر کهنه شده است و کسی آن را مطرح نمیکند اما آیا آقای الجبیر و دولتش این پیام را گرفتند؟ آنچه آمریکا و اروپا را این روزها نگران میکند و دغدغه آنها شده است 2 مساله اصلی است: نخست مساله مهاجرت سوری به سمت غرب و دوم فروپاشی نهادهای دولت سوریه و تکرار نمونههای لیبی و یمن و پیش از آنها عراق است که در نهایت به سود گروه تروریستی داعش و همتایان این گروه است. غصه میخوریم هنگامی که میبینیم فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان که کشورش یکمیلیون پناهنده را مورد استقبال قرار داد در کنار الجبیر در ریاض بایستد و از حکومت عربستان و حکومتهای دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس بخواهد پناهندگان سوری را بپذیرند و از قصور آنها در این زمینه انتقاد کند، همچنین با پادشاه عربستان نیز درباره نقض حقوق بشر در کشورش سخن بگوید و مساله بازداشت غیرقانونی فعالان سیاسی اصلاحطلب یا محاکمه ناعادلانه آنها را مطرح کند و الجبیر نمیداند چگونه به اشتاین مایر پاسخ دهد، جز آنکه بگوید جامعه بینالمللی خواستار ابقای بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه در قدرت در مرحله انتقالی به منظور حفظ نهادهای دولت است. در فلسطین انتفاضه به راه افتاده است و فلسطینیها در دفاع از قدس شریف و رویارویی با عملیات یهودیسازی پیوسته شهید میشوند و تنها اقدامی که الجبیر و دولتش کرد این بود که تحت فشار آمریکا و اسرائیل، بامداد سهشنبه با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تماس گرفت و از او خواست آرامش را برقرار کند. هنگامی که جهتنمای دولت عربستانسعودی از فلسطین به جای دیگری منحرف شود این مساله باعث ایجاد خلائی میشود که قدرتهای منطقهای برای پر کردن آن خیز بردارند و انتقاد سختی از عربستان بکنند که این انتقادها در میان افکار عمومی عربها بازتاب دارد بویژه آنکه رسانههای سعودی که برای چندین سال بر منطقه سیطره داشتند دیگر کارایی ندارند همچنانکه شیوههای فحش و بد و بیراه گفتن نیز تاثیر منفیاش را به خود کسانی که پشت این بد و بیراه گفتنها هستند گذاشته است. قویترین و پاکترین چیزی که در انتفاضه جدید فلسطین وجود دارد این است که رهبران جوان آن هرگز از رهبران کشورهای عربی درخواست نکردند که برای حمایت از آن دخالت کنند بلکه کاملا برعکس است یعنی آنها رهبران کشورهای عربی را متهم به تبانی با دشمن اسرائیلی علیه انتفاضهشان و علیه خون شهدایشان میکنند. یک بار دیگر میگوییم که سیاست خارجی عربستان سعودی و همچنین سیاست داخلیاش نیاز به بازنگری ریشهای دارد و گام بزرگ در این مسیر نیز بازگشت به اصول عربی و نخستین آن فلسطین است و این نیازمند رویکرد و مجریان دیگری است و مساله نیاز به شرح زیادی ندارد.