تولید علم بدون پژوهش معنا ندارد و تا این حد از بحث امری بدیهی است که پژوهش جایگاهی بنیادی را در سیر تولید علوم انسانی اسلامی دارد اما آنچه لازم است در بحث تولید علم مد نظر قرار دهیم مسالهای است که شاید بتوانیم آن را «مدیریت عرصه پژوهش» نام بگذاریم. به طور سیستماتیک در برنامه دانشگاهی ما، افراد پژوهشگر بار نمیآیند و سیستم آموزش ما در نهایت بر پایه اهداف شناختی آن هم با روشهای
غیرتعاملی و حفظی شکل گرفته است. موضوع مهارتهای پژوهشی و البته مباحث مربوط به نوآوری معمولا در نوجوانان و جوانان از دوران تحصیل در مدرسه و پس از آن در دانشگاهها شکل نمیگیرد. این مساله اهمیت دارد که پژوهشگرانی را تربیت کنیم که در حوزه علوم انسانی اسلامی مهارتهای لازم را داشته باشند، حال یکی از این مهارتها چیزی است که از آن به عنوان روشهای تلفیقی یاد میکنیم؛ روششناسی مطالعات تلفیقی و تحلیلهای تلفیقی اعم از میان رشته ای، بین رشتهای و فرارشتهای که به طور سیستماتیک بین حوزه و دانشگاه به نحو قابل قبول و مطلوبی دیده نمیشود. مهارتها و قابلیتهای یک پژوهشگر حوزه علوم انسانی اسلامی نه در برنامههای درسی دانشگاهها دیده میشود و نه در برنامههای غیردرسی. آنچنان که باید به دنبال تربیت پژوهشگران برای عرصه تولید علم نیستیم، البته این موارد تنها یک بخش مساله است که میتوانیم اسمش را مدیریت پژوهش بگذاریم که در این بخش سرمایهگذاری و حمایتهای لازم وجود ندارد. به تعبیر اقتصادی جانبعرضه گاهی نیازمند حمایت و پشتیبانی از تقاضاست. اگر دانشگاهی متخصص توانمند تولید علم انسانی اسلامی را تربیت کند که این متخصص مجهز به انواع روشهای تلفیقی، مباحث معرفت شناختی، مباحث قواعد فقهی و... باشد باز معلوم نیست که بازار کار، پژوهشگری اینچنینی با این قابلیتها را خریدار باشد و این مساله به این موضوع بازمیگردد که در عمل پشتیبانی از این پژوهشگران نمیشود. موضوع بعدی در مدیریت عرصه پژوهش، مربوط به خدمات پژوهشی است، این مهم به یک معنا به مفهوم ارتباط و پشتیبانی خدمات پژوهشی است، در این باب از کتابخانههای تخصصی، پایگاههای اطلاعاتی آنلاین و آفلاین، انواع پرتالهای تامین اطلاعات و داده صحبت میشود که ما در این زمینه ضعیف عمل کردهایم و گاهی حتی کتابهای اولی در دسترس محقق نیست. برای مثال در عرصه اقتصاد اسلامی یک کتاب بیشتر نداریم، کتابی که رویکرد شیعی در حوزه اقتصاد را بیان کرده باشد و آن کتاب «اقتصادنا» شهید صدر است. این اثر 2 ترجمه داشت یکی از این ترجمهها مربوط به قبل از انقلاب بود و ترجمهای بسیار پرغلط بود، از سوی دیگر شهید صدر در حوزه اقتصاد اسلامی بخشها و بحثهای دیگری داشت که ترجمه نشده بود و حدود یک سال قبل با مجاهدت و پیگیری عدهای محقق این اتفاق افتاد و سعی شد این مظلومیت در ارائه ترجمه این اثر از شهید صدر زدوده شود. بسیاری از تولیدات علوم انسانی اسلامی فرصت ارائه، آزمون و خطا پیدا نمیکنند و این موارد از جمله مواردی است که من نام آن را خدمات پژوهشی میگذارم، مسالهای که نسبت به آن بیتوجه بوده و کم کاری داشتهایم. دانشی که به زبان عمومی تبدیل نشود، دانش نیست. ممکن است محقق تئوریهای بسیار درست و صحیح، مملو از صدق تولید کند اما اگر این تولید به زبان و گفتمان تخصصی مردم نرسد و اشاعه نیابد در این صورت علم نیست و این مساله درباره همه علوم صدق میکند. ما میبینیم که بسیاری از تئوریها در مقالات ماندهاند و اشاعه نیافتند. آنچه که تبدیل به زبان عمومی میشود علم است، یک علم در متن و زمینه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خودش هویت مییابد. بدون رسانه علم معنا ندارد و متاسفانه ما در علوم انسانی اسلامی چه اقتصاد اسلامی و چه سایر رشتهها شاهدیم که هرگز رسانه به این معنا وجود نداشته است. برای مثال بسیاری از تئوریهای غربی، یافتهها و اطلاعات تازه چه در رشتههای فنی- مهندسی و چه در سایر رشتهها در قالب خبر در صدا و سیما پخش میشود و مثلا اخبار علمی- فرهنگی اعلام میکند که محققان دانشگاه آکسفورد درباره یک موضوع این یافتهها را داشتهاند اما هیچ وقت از یافتههای علوم انسانی اسلامی در سطح حوزه و دانشگاه در قالب این اخبار صحبت نشده است. ما در سایر قالبهای رسانهای نیز شاهد چنین چیزی نیستیم.
دکتر عادل پیغامی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با طلیعه