printlogo


کد خبر: 147681تاریخ: 1394/8/4 00:00
تحلیلی بر ظرفیت‌های تلویزیون در نمایان‌سازی قیام عاشورا
از تصویرنمایی تا تأمل‌بخشی

مرتضی اسماعیل‌دوست: ارائه رویکردی جهانشمول از موقعیت خطیر رسانه، موجب می‌شود از رویه به ژرفا سفر کنیم و توجهی جدی‌تر در برخورد با این موضوع به عمل آوریم. اگر چه بخش قابل توجهی از بده‌بستان‌های ارتباطی، برای پُر کردن خلأ انسان گمگشته در جهانی تشنج‌زا بوده که به ایجاد روحیه‌ای مطلوب در فراغت از کار طاقت‌فرسا خلاصه می‌شود، لیکن سهم گسترده‌ای از محدوده تشکیلات رسانه‌ای، معطوف به انتقال میراث عظیم فرهنگی است. از این رو رسانه هر منطقه محور حرکت‌بخشی فکر و شمایلی از روح خودباوری است که در نهایت انسان پنداره‌ساز را به مکاشفه می‌کشاند. در واقع رسانه‌های ارتباطی، بهانه‌ای هستند برای شناخت انسان از خود و محیط. سیمای اسلامی کشوری برآمده از انقلابی مردمی که خاستگاهش برقراری اخلاق در عرصه عمومی و در بافتی شاکله‌مند از هویت‌بخشی نظری است، نیاز به برنامه‌هایی دارد که از سرچشمه معنا جاری شود و به جان‌های غرق در تماشای آسمان، جلوس یابد و چه عظمتی باشکوه‌تر از واقعه عاشورا که ارواحی جاودانه در تمنای وصال بودند که در لوکیشن عشق، «سرها بریده دیدند، بی‌جرم و بی‌جنایت». صدا و سیما در راستای واژگانی به عمق باوری گسترده در معنا و براساس رسالت امتی که سیره از غربت ائمه معصومین(ع) گرفته و افق‌هایی در دایره تمنا را می‌جوید، هرساله با موعدی همیشگی از جاودانگی‌های یاران حسینی، رختِ سیاه به تن کرده و با اعلام برنامه‌هایی چندگانه از شبکه‌ها و تحت پوشش ویژه‌برنامه‌هایی در راستای محرم، به صحنه می‌آید اما باید بررسی کرد که چه میزان از حقیقت قیام حسینی، پژواکی بایسته در سیمای بینندگان داشته و چه زاویه‌ای عمق‌یافته از جوشش لایتناهی این نهضت همیشه زنده بر رخسار قاب رسانه‌ای چنین فراگیر نشسته است؟
سوال‌هایی بسیار در بستر مطالعاتی تحقیقاتی و با توجه به قوای بالقوه رسانه تلویزیون در تجلی‌بخشی به حقیقت قیام حسینی به جا می‌ماند که در این سال‌های بسیار از تشکیل انقلاب اسلامی که الگویی رفتاری از همین قیام جاودانه یافته و خون جاری در خاک غریبش را از صحرای کربلا به ودیعه گرفته است، چه میزان از نیازهای آگاهی‌مندی مخاطب از فلسفه کاروان حسین(ع) در شبکه‌های سیما به فعلیت رسیده‌است؟ چرا که روح نظامی که برآمده از باوری عاشورایی است، باید در کالبد رسانه‌اش جاری شود و از این رو با توجه به اقدامات مناسبی هم که صورت گرفته است، باز هم نیاز به برنامه‌های ارزنده‌تری در جهت نمایش این عظمت مقتدرانه خواهد بود. برنامه‌هایی با گستره نگاهی به تابش قیامی عاشقانه و گفت‌وگوهایی واکاوانه و با نگره‌ای متفاوت از قید تکرار در رسیدن به نظرگاه بینندگانی که ساعاتی گران بهره‌ای را از گیرنده خود تقاضا دارند. مروری بر برنامه‌های هرساله ایام محرم، نشانه‌هایی آشنا از بخش‌هایی چون سریال‌های دینی، گفت‌وگوهای مذهبی و پخش مراسم و مداحی است. برنامه‌هایی که بنا به موضوعیت این ایام مهم از عزاداری سالار شهیدان عالم، منطقی و از جنبه تاثیرگذاری بسیار حائز اهمیت است و برداشتی تصویری از حقیقتی است که در هر گوشه از این دیار اسلامی جریان دارد اما جدا از این برنامه‌ها و در سایه ایده‌هایی خلاقانه، لازم است به زاویه‌های دیگری از نگره اخلاقی آن امام بزرگوار و اهل‌بیت و یاران جان برکفش و تفسیر معانی رازهای قیامی چنین ماندگار بر قاب تلویزیون رسید، همچنین نمایش سریال‌هایی که در قامت استواری از داستان‌پردازی به لایه‌هایی عمق‌یافته از نقطه‌هایی ممتد از ایثار، جهاد، رشادت و شهادت بپردازند، حائز اهمیت است که در این میان نیاز به بهره‌مندی از تجربیات خبرگانی در عرصه دین و رسانه بوده تا در ساخت آثاری محتوایی درباره رخدادی بشدت مانا در ذهن مخاطب اثرگذار باشند.
به‌راستی قیام عاشورا چنان گسترده بوده و از عناصر دراماتیک در اجرا بهره‌مند است که می‌توان شاهکارهای عظیمی را با استفاده از امکانات سینمایی بازسازی کرد. مساله‌ای که متاسفانه هم در سینمای ملی و هم در شبکه‌های تلویزیونی، استفاده وافر و کارگشایی از آن نشده است. مروری اجمالی بر مجموعه‌های مناسبتی پخش شده، گزینه‌های اندک‌شماری از ماندگاری آثار را به جا می‌گذارد که عمده‌ترین آنها مربوط به ساخته‌های داوود میرباقری است که اثری پُرمخاطب چون «مختارنامه» را در کارنامه داشته و نیز سریال «معصومیت از دست رفته» را در سال 1382 به آنتن فرستاده است اما از ماندگارترین سریال‌هایی که در واقع گشایشگر این راه بوده، «شب دهم» کاری ارزنده از حسن فتحی است که بر پایه فرمول آشنایی از قصه‌ای عاشقانه بنا شده و با نوع پرداختی صحیح به ذائقه دریافت مخاطب منتهی شد.
این سریال در همزمانی محرم با نوروز سال 80 پخش شد و از این رو تلفیقی مناسب به شمار می‌آمد. کارگردان دیگری که آثار زیادی را درباره واقعه عاشورا ساخته، محمدحسین لطیفی است که با سریال «سفر سبز» در سال 81 آغاز به فعالیت در حوزه مجموعه‌های مناسبتی عاشورا کرد و در ادامه به ساخت سریال «وفا» در سال 85 رسید. سریال‌هایی که محرم در آن به گوشه‌ای پس‌زمینه بدل شده و قصه‌هایی از افراد، مجموعه را هدایت می‌کردند. لطیفی همچنین سریال مناسبتی «صاحبدلان» را هم در کارنامه دارد، اما در سال 86 این سامان مقدم بود که با کوچ از سینما به تلویزیون، سریال «پریدخت» را ساخت. اثری که با قرینه‌یابی نگاهی ایثارگرایانه از واقعه عاشورا با قیام شهادت‌طلبانه مردم ایران در سال 57 به پخش درآمد. همچنین در سال 88 سریال «بانو» به کارگردانی فرید سجادی‌حسینی به دیدگان مردم در ایام محرم رسید که این ساخته اشتراکات زیادی در روایت با سریال «پریدخت» داشت. 2 کارگردان مطرح سینما در سال‌های 90 و 91 سریال‌هایی به نویسندگی مرحوم محلوجیان داشته‌اند. مازیار میری «فرات» را کارگردانی کرده و در سال بعد، مهدی کرم‌پور سریال «یه تیکه زمین» را ساخت. سریال‌هایی که با دستمایه قرار دادن اخلاق معنوی در قیام حسینی به بازتابی امروزی از حوادث رسیدند که البته هیچ کدام به لحاظ ساختاری و اثربخشی به ذره‌ای از موفقیت دست نیافتند.
سریال‌های دیگری نیز در این سال‌ها از تلویزیون به نمایش درآمده و بارها بازپخش شده که باید اندیشید در میان این ساخته‌ها با یافته‌های برآمده از قیامی شهادت‌طلبانه چه تقارن اثربخشی وجود داشته است؟ آیا آثار ساخته‌شده در مسیر رسیدن به قصه‌ای شناور در سلول‌های درام که لازمه پرداخت فیلمنامه‌نویسی است، توانسته‌اند از ابعاد پیچیده و پرمحتوای عصر حسینی در کالبد خود بهره جویند؟
مسلم است ساخت سریال‌هایی که تنها به گوشه‌ای کمرنگ از عزاداری بسنده کرده و بر این مبنا به عنوانی مناسبتی رسیده‌اند و سریال‌هایی که در آنها خیال، بال‌هایی نشسته در پرواز تصویر بوده و حقیقت در کناره‌ای به نظاره نشسته است، توان دستیابی به راز خونین صحرای کربلا را ندارند.
در ساخت آثار تلویزیونی، استفاده از ظرفیت‌های عاشورا در بسط مفاهیم الهی و نمایش تطابق نگره‌های دینی با انقلاب‌های مسلمین در سال‌های اخیر، بازتابی مناسب خواهد داشت. از این رو کاشت بذری از اندیشه والای حسینی در خاطر پذیرای عاشقان تشنه جان که از نگاهی کارشناسانه برآمده باشد، ثمره‌اش بسیار اثرگذارتر از مجموعه‌های چندقسمتی خواهد بود. رسانه‌ای همچون تلویزیون با استفاده از ظرفیت فراگیر جذب مخاطب می‌تواند به نگاه هدفمندی از حیث آموزش‌دهی در نظریه اخلاق بینجامد، چرا که پیمایش فطرتی خدامحور به سوی غایت نشانه‌ها، از کانال تلویزیون مسیری نزدیک‌تر خواهد داشت و این مسؤولیت خطیر باید عوامل درگیر با ساخت مجموعه‌های مناسبتی را حساس‌تر کند.


Page Generated in 0/0064 sec