printlogo


کد خبر: 147826تاریخ: 1394/8/6 00:00
سیاست غیر از پدرسوخته بازی و دروغگویی است

امام خمینی(ره) در یک تقسیم‌بندی، حکمت را به نظری و عملی تقسیم می‌کنند؛ قسم اول از علوم سه‌گانه را جزو حکمت نظری و قسم دوم و سوم را جزو حکمت عملی قرار می‌دهد. ایشان در تقسیم‌بندی علوم به حکمت نظری‌ و عملی می‌نویسند: «برای انسان یک عقل نظری است که آن ادراک است و یک عقل عملی است که کارهای معقوله را عملی می‌کند، ولی ما می‌گوییم در هر دوی اینها عمل لازم است و عقل نظری به عقل عملی برمی‌گردد، چنانکه عقل عملی هم به عقل نظری برمی‌گردد و در نظری هم که درک و علم است، عمل لازم است». و در نهایت اینکه «... پس غایت هر دو عقل در آخر یکی شد ولو در آغاز از هم جدا بودند. ناگفته نماند [که] کمال انسانی به عقل عملی است نه به عقل نظری، چنانکه گفتیم ممکن است انسان، برهان داشته باشد ولی در مرتبه کفر و شرک باقی بماند ولی عقل عملی همان ارجاع کثرت به وحدت عملاً و خارجاً است، لذا کمال انسان به عقل عملی ‌اوست نه به عقل نظری.» و در جای دیگر می‌گویند: «علوم مطلقاً عملی هستند حتی علوم معارف که یک نحوه عملی در آنها نیز هست». در تقسیم‌بندی فوق علم و عمل روابطی متقابل دارند و هر کدام به دیگری بازگشت می‌کند ولی در اندیشه امام خمینی(ره) عمل جایگاه برتری از نظر دارد، چرا که حوزه عقل عملی همان حوزه اجتهاد سیاسی است که از آن تعبیر به سیاست مُدُن (فقه سیاسی) شده است و «عقل عملی دانشی است که مودی به «حسن تدبیر» در زندگی سیاسی‌است... حسن تدبیر نوعی درست عمل کردن است از آن حیث که آدمی را به سوی هدفی رهنمون می‌کند که عقل عملی به درستی دریافته است. به عبارت دیگر، حسن تدبیر رسیدن به نتیجه مطلوب سیاسی از راه درست است و این امر بیش از اجتهاد و شناخت نظری نیازمند تجربه مستمر در فهم مصالح و طرق عملی تحقق آنهاست». مساله اخلاق و تهذیب نفس به‌قدری مهم است که قرآن کریم تزکیه انسان‌ها را مهم‌ترین هدف بعثت انبیا معرفی ‌می‌کند: (سوره جمعه،2). امام خمینی(ره) درباره اهمیت اخلاق چنین می‌فرمایند: «اشتغال به تهذیب نفس و تصفیه اخلاق که فی‌الحقیقه خروج از تحت سلطه ابلیس و حکومت شیطان است از بزرگ‌ترین مهمات و اوجب واجبات عقلیه است». حضرت امام(ره) از سیاست، تعریفی همه فهم و بسیار روان و ساده و نه کلاسیک و آموزشی ارائه کرده است. ایشان این تعریف را در ضمن نقل خاطره‌ای به صورت زیر بیان کرده‌اند:
«آن مردک [یکی از مقامات دولتی ایران] وقتی که آمد [در زندان] پیش من گفت: «سیاست، عبارت از بد ذاتی، دروغگویی و... خلاصه پدر سوختگی است و این را بگذارید برای ما!» راست هم می‌گفت، اگر سیاست عبارت از اینهاست، مخصوص آنها می‌باشد. اسلام که سیاست دارد، مسلمانان که دارای سیاست می‌باشند، ائمه هدی (علیهم‌السلام) که ساسه‌العباد هستند، غیر این معنایی است که او می‌گفت». بیان فوق آشکارا بر وجود 2 نوع سیاست در این دیدگاه دلالت دارد؛ سیاست معمول در دنیای حاضر که سیاست‌گذاران غیرمذهبی آن را طراحی و اجرا می‌کنند و سیاستی برخاسته از متن دین که با عینیت‌های موجود در حوزه سیاست کنونی دنیا تفاوت ماهوی و صوری دارد. سیاست نوع اول را با استفاده از مبانی فکری حضرت امام(ره) می‌توان سیاست ضاله و سیاست دوم را سیاست عادله نامید. در جای دیگری نیز ایشان به سیاست عادله در بیان خود اشاره کرده و آن را پذیرفته‌اند: «اسلام برای اقامه حکومتی عدل گستر آمده است». بدین ترتیب، سیاست ضاله در نگاه حضرت امام(ره) شیوه اداره بشری جامعه است که از مکتب اسلام برنخاسته باشد. در این سیاست که مورد قبول دین اسلام نیست، توجیه وسیله با هدف امری طبیعی است و چون اهداف مطرح شده در اینجا مبتنی بر مذهب نیستند، ابزارهای دستیابی به آنها نیز اصولا با ابزارهای مکتبی دستیابی به هدف، تفاوت ذاتی خواهند داشت. به همین دلیل است که حضرت امام(ره) این نوع سیاست را غیر از سیاستی دانسته‌اند که در اسلام موجود است و مسلمانان به آن معتقدند و به دست «ساسه‌العباد» اعمال شده است.
با این توصیف، سیاست مورد نظر حضرت امام(ره) آن نحو اداره انسان و جامعه انسانی است که با احکام اسلامی منافاتی نداشته باشد. عدم مغایرت این نوع مدیریت انسان و جامعه انسانی با قوانین اسلام حاکی از وجود عین آنها در آن مکتب یا حداقل تایید آنها توسط دین اسلام است. حال با توجه به این تعریف از دین و سیاست باید دید در دنیای مفهوم، رابطه این دو چگونه تصویر شده است.
*بخشی از مقاله «امام خمینی و اخلاق سیاست‌ورزی»، فاطمه نامور، پگاه حوزه


Page Generated in 0/0064 sec