printlogo


کد خبر: 147828تاریخ: 1394/8/6 00:00
یادداشتی بر نمایش «حلقه» نوشته و اجرای حمید ابراهیمی
روایتی شناور در صحرای آزادگی

نمایش «حلقه» درامى است عاشقانه در شب بعد از به شهادت رسیدن
امام حسین(ع) که روایتی قابل تأمل از جهانی دارد که چگونه کج‌فهمی عده‌ای منجر به دردهایی جانسوز شد. داستان این نمایش درباره زنى است که عاشق مولا حسین(ع) است و مردى که همیشه با این عشق مشکل داشته و از همین رو به جنگ با بزرگمرد نورانی تاریخ مى‌رود. «حلقه» که در تماشاخانه مهر حوزه هنری به صحنه رفته است، نگاهی به مواجهه دوسویه دوستان و دشمنان در بزنگاهی تاریخی دارد. لازم به اشاره است که هنگام مواجهه با اثری که قصد دارد با استفاده از حداقل عناصر، حداکثر مفاهیم را منتقل کند، تفسیر کلیدواژه‌ها در متن می‌تواند مدخلی راهگشا باشد. «حلقه» اگرچه در نخستین نگاه نیز واجد کیفیت است، اما درک زیبایی‌های نهفته در اثر جز از طریق چنین تفسیری ممکن نیست. کوتاه آنکه نمایش «حلقه» چیزی بیش از روایت خطی داستان زندگی زبیر پس از واقعه کربلا است. نمایش عاشورایی «حلقه» قصه‌ زبیر، از سپاهیان یزید در کربلا است که بعد از حادثه‌ عاشورا با همسرش، صدیقه که از محبان امام(ع) است دچار اختلاف شدید می‌شود. تفسیر عنوان حلقه به عنوان عنصری کلیدی در اکثر کنش‌های اساسی در طول اجرا، حائز اهمیت بسیار است. حلقه در این نمایش واجد خاصیت نشانه‌شناختی چندپهلو است که البته همچون عنصری یکسره قابل تاویل به همه چیز نیست، بلکه می‌توان آن را بند شیطان، پیمان و در نهایت بند به مثابه نتیجه منطقی پیمان در نظر گرفت. حلقه در لحظات حساس اجرا بارها تبدیل به نمادی برای در بند کشیده شدن یا رهایی می‌شود. حمید ابراهیمی در مواردی از این نمایش، فضای شخصیت‌های مرکزی را به هم می‌دوزد و جایی دیگر مرز آنها را تعیین می‌کند. داستان «حلقه» از موضوع ارزنده‌ای برخوردار است و مسیری که از ابتدا تا انتهای نمایش طی می‌شود، مسیر پرکشمکشی است که با کشف رازهایی همراه است. این را می‌شود نقطه مثبت این اجرا در نظر گرفت. ولی باید بدانیم در یک طرح دراماتیک، کنش و واکنش در یک مسیر از پیش مشخص شده برای تماشاگر جذابیتی ایجاد نمی‌کند، بلکه چگونگی آشکار شدن حقایق و گره‌گشایی‌هاست که مخاطب را درگیر اثر می‌‌کند. نمایش «حلقه» براساس اصول و مبانی آیین‌ها شکل یافته و کارگردان با توجه به این ظرفیت، از عناصری متناسب با سنت‌های نمایشی کهن ما، ‌همچون تعزیه و نقالی بهره گرفته است.  از این رو در این نمایش می‌توان عناصر نمایش‌های ایرانی را درک کرد. صحنه‌ای خالی و آکسسوارها و وسایل مورد استفاده که با دیدگاه نمایش‌های ایرانی به کار آمده‌اند. از طرفی  استفاده از حرکات فرم در این اجرا، نمایش را از یکنواختی دور کرده‌ است. اما باید توجه شود در بهره‌گیری از ابزارهای صحنه و نیز حرکات فرم، اگر افراط شکل بگیرد، با این پیش‌فرض که تماشاگر بی‌‌حوصله‌ای داشته باشیم، نمی‌توان موفق بود. نمایش «حلقه» به دنبال ترسیم نگاهی برآمده از عشق به سید و سالار شهیدان بوده و کارگردان سعی دارد فضایی امروزی و ارزنده برای مخاطب بیافریند و تا حد امکان از پرداخت‌های خارج از چارچوب داستانی دوری ‌کند. در یکی از زیباترین صحنه‌های این اثر، صدیقه در پاسخ به زبیر که گفته بود: «آنها همه چیزشان را فروختند»، می‌گوید: «جانشان را فروختند اما روحشان را نه». این جمله بسیار آشناست. این نمایش نمونه‌ای از آثار مذهبی است که با رویکردی مدرن به اجرا درآمده و قابلیت‌های خوبی دارد که موجب همراهی متفکرانه مخاطب می‌شود، هر چند روایت به شکلی است که خیلی ساده توسط تماشاگر قابل حدس است. همچنین طراحی لباس برای شخصیت‌های اصلی در نگاه اول گمراه‌کننده می‌نماید، اما اندکی تأمل می‌تواند به ما یادآوری ‌کند که این داستان، قصه یک خانواده یا یک فرد نیست، بلکه نبرد سرخ و سیاه و نبردی تاریخی است که برای بسیاری از نگاه‌ها در طول تاریخ رخ داده است و این ادعا به انحای مختلف در حین نمایش اثر تکرار می‌شود. یک بار هنگامی که زبیر انگشتش را به سمت تماشاچیان می‌گیرد و می‌گوید: «همین مردم بودند که حسین(ع) را کشتند»، چند بار هنگامی که دیالوگ بین زبیر و صدیقه توسط 2 بازیگر دیگر با لباس مرتبط به تاریخ واقعی ادامه می‌یابد و در نهایت با پوشاندن لباس‌های امروزی بر تن کاراکترهایی در دل تاریخ به اجرا درمی‌آید. بدین ترتیب نویسنده ما را از قید زمان و مکان رها می‌کند و از این داستان روایتی عام و قابل ارجاع می‌سازد. این نمایش نگاهی تاریخی به تقابل خیر و شر یا عشق و نفرت دارد و داستان، کشش لازم را برای همراه کردن تماشاگر داراست.
در این راستا بر هم‌کنش عقاید و عواطف زبیر در طول نمایش یکبار دیگر تکرار وقایع در تاریخ را یادآور می‌شود تا اعلام شود آن که توان درک واقعیت را ندارد، در تصمیم‌گیری دچار اشتباهاتی خواهد شد که اشتباه بودنشان برای بیننده بدیهی است. نمایش «حلقه» با همه ایراداتی که قابل اشاره خواهد بود، اما می‌تواند نمونه‌ای از اثری بی‌آلایش در شرح وقایع
تاریخی - مذهبی باشد.


Page Generated in 0/0072 sec