حسین قرایی: سال 81 بود که سراغ ژولیده نیشابوری رفتم. ژولیدهای که خیال میکردم اهل نیشابور است ولی در خیابان 15 خرداد ورامین ساکن بود! برایم سوال بود چرا پسوند ورامینی ندارد؟! پس از مصاحبت با او به این نتیجه رسیدم که اسم اصلیاش «محمدحسن فرحبخشیان» است و قبل از انقلاب به خاطر خواندن این دو بیت در قم دستگیر میشود:
«پیام مردم ایران، در این زمان این است
سکوت در بر ظالم، خلاف آیین است
چو دید عکس خمینی به خویش گفتا شاه
کسی که کاخ مرا زیر و رو کند این است»
خودش میگفت که قبل از سخنرانی توفانی حضرت روحالله(ره) در سال 42، این ابیات را خوانده و دستگیر شده است. دست بر قضا در آن بندی گرفتار میشود که آیتالله طالقانی آنجاست. به محض ورود محمدحسن فرحبخشیان، آیتالله میگوید:«این ژولیدهمو را دیگر کجا آوردید؟» خودش میگفت: از آنجا تخلص ژولیده را برای خودم برگزیدم. در حقیقت این تخلص زیبندهاش بود، چرا که واقعا سر و مویی ژولیده داشت. شاید خودش میخواست اینگونه طریق شاعری و عاشقی در پیش گیرد...
3-2 ساعت در محضر ژولیدهنیشابوری بودم، متوجه شدم حدود 30 سال است در ورامین ساکن است و جماعت اهل ادب از سراسر کشور به دیدارش میآیند.
از هر کسی که میپرسیدم ژولیدهنیشابوری را میشناسی؟ سریع پاسخ میداد، همان شاعری که شعرهای خوبی برای امام حسین(ع) دارد؟
بیتعارف و تکلف مردم او را به نام شاعر حسین(ع) میشناختند اما از آن چند ساعتی که در محضر ژولیده بودم بگویم. او میگفت: بعد از انقلاب، من و چند نفر از شاعران را به سازمانی فرهنگی دعوت کردند و گفتند هرکس با توجه به این تصویر خانه کعبه که پارچه مشکی روی آن انداخته شده است شعری بگوید، هدیه او زیارت خانه خدا خواهد بود. چند نفر از شاعران سرودند و به دل آنها ننشست و من عاشقانه گفتم:
«عالم همه مست از گل رخسار حسین است
ذرات جهان در عجب کار حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیهپوش
یعنی که خداوند عزادار حسین است
تا هست جهان هست به فرمان الهی
جبریل امین حاجب دربار حسین است
جن و ملک و حور و پری در طلب فیض
مامور پذیرایی زوار حسین است
دانی که خرید از دل و جان جان جهانی
با دادن جانی به جهان کار حسین است
سرمایه آزادگی و مردی و غیرت
از کوشش و از همت و پیکار حسین است
آن سَر، که شود شافع ما نزد خداوند
آن سر، سر پر نور و گهربار حسین است
نی بندگی کس کن و نی بنده کس باش
کاین پند گرانمایه زگفتار حسین است
هرکس به جهان گشته گرفتار نگاری
عمری است که ژولیده گرفتار حسین است»
و ارمغان من زیارت خانه خدا شد.
یکی از شاهکارهای ژولیده همین غزل ماندگار است که در کتاب «ای آسمان خون گریه کن» آمده است.
بیتالغزل این شعر پر عاطفه، دومین بیتش قلمداد میشود، «حسن تعلیل» زیبایی که در بیت مشاهده میشود، درخشندگی خاصی به آن داده است. دلیل سیاه پوشیدن کعبه، عزادار بودنش به جهت شهادت سیدالشهدا(ع) است و باید به این گریز رندانه شاعر نیز توجه داشت که لباس سیاه پوشیدن کعبه، صنعت تشخیص زیرکانهای در خود نهفته دارد. در همین بیت آرایه ادبی
«واج آرایی»چشم را نوازش میدهد. جالب این است که شاعر عاشورایی ما، با تکرار صامت «س» نام متبرک و مبارک حسین(ع) را به ذهن متبادر میکند و جالبتر اینکه، 3 بار این صامت اکو داده میشود و این ضرباهنگ ما را به امام سوم شیعیان رهنمون میسازد.
عشق و سوگ، 2 ستون محکم این غزل عاشورایی است، در بیشتر اشعار ژولیده این دو ویژگی شعر عاشورایی نمایان است ولی در بیت هشتم، شاعر، پیام متعالی را که از گفتار و کردار حضرت خورشید دریافت کرده میآورد.
شاید در این بخش به این نکته کلیدی اشاره کنیم بد نباشد؛ ژولیده به «سوگ جلال» بیشتر از «سوگ ملال» توجه دارد، او درصدد این نیست به هر شیوهای از مخاطبش اشک بگیرد. اشک را با حماسه میآمیزد و دقیقا از همین نظرگاه است که در دل عاشقان و شیفتگان اهل بیت علیهمالسلام جا گرفته است. به مطلع غزل عاشورایی او که در قاب ماندگار ذهنها اشک ربایی میکند دقیقتر بنگرید:
«الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم»
بنده معتقدم شعرهای عالی ژولیده به تعداد انگشتهای دست است اما همین انگشتها هم کوتاه و هم بلند هستند و هرکدام به جهت انجام کار مفید واقع میشوند. مگر جز این است که خیلی از شاعران زبان فارسی فقط با یک شعر ماندگار شدهاند! به طور نمونه میتوان به «طبیب اصفهانی» اشاره کرد.
حماسه در شعرهای عاشورایی ژولیده عاشورایی است، او در نعت و منقبت حضرت زینب(س) با شکوه سخن میراند:
آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است
آن که نامش میرباید هوش از سر زینب است
آن که با ایراد نطقی خاک استبداد را...
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است
(حماسه عاشورا ص98)
البته بیشتر این شعرها، در کتابهای ژولیده، همسایه دیوار به دیوار نظم میشوند.
و گاهی اوقات زبان ژولیده چالاکتر میشود و سوگ بیشتری در رگهای شعرش میدود و در همین گذرگاههاست که او شاعری موفق محسوب میشود. به برشی از یک غزل زیبای او بنگرید:
یا حسین آن که دل از غیر تو بُبرید منم
آنکه لا جُرعه می مهر تو نوشید منم
آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع
عوض گریه در آغوش تو خندید منم
آنکه با پرورش مادر و تعلیم پدر
تربیت یافته در مکتب توحید منم
آنکه همراه تو آمد به صف کربُبلا
پا به پای تو صمیمانه بکوشید منم
(حماسه عاشورا ص100)
بیشتر اشعار ژولیده با تکیه بر ارزشها و فضیلتها و ارجمندیهایی از این دست همراه است. از این شاعر موفق عاشورایی نوحههای قابل تحسینی مشاهده میشود که از تورق کتابهایش مثل؛ لالههای خونین، ارمغان اهل بیت(ع)، کشتیبان، جلوهگاه عشق، حماسهسازان قرون، ای چشمها بگریید، چه کنم دلم میسوزد و... این مهم جلوه میکند.
ویژگی قابل اعتنایی که باید در این یادداشت متذکر شویم، توجه ژولیده به رخدادهای دور و برش است، او از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و اتفاقات اجتماعی ـ سیاسی غافل نمیشود. در روزهای ابتدایی انقلاب، مردم او را سردست میگرفتند و او شعارهای انقلابی میساخت و در یکی از همین تظاهراتها بود که ترور میشود.
نمونهای از این اشعار، رباعی معروفی است که در پی میآید:
«خنجر آب دیده را رنگ عوض نمیکند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمیکند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمیکند»
(ای چشمها بگریید ص336)
سرودههای عاشقانه ژولیده به قوت سوگ سرودهها و مرثیههایش نیست. اما او با داشتن چهل و یک اثر، بخشی از پازل شعر عاشورایی را پر کرده است.
چیرهدستی و توانمندی ژولیده در ساده و روان سرودنش خلاصه میشود و از همین دریچه است که شعرهایش مورد اقبال مردم واقع شده و در اکثر محافل حسینی در اقصی نقاط کشور دیده میشود و مداحان اهل بیت(ع)، اشعار او را میخوانند.