printlogo


کد خبر: 148039تاریخ: 1394/8/10 00:00
هارمونی پارادوکسیکال آمریکایی برای مهار ایران

دکتر جواد حق‌گو*: مولفه‌های کنونی سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و موضع‌گیری‌های مقامات این کشور نشان می‌دهد واشنگتن پس از رهایی نسبی از چالش پرونده هسته‌ای ایران به دنبال برون‌رفت از دیگر مهلکه‌های منطقه‌ای است. یکی از نمودهای این حرکت «گام به گام»، ماموریت تازه «جان کری» وزیر خارجه آمریکا به منظور جلب نظر ایران برای کنترل بحران سوریه و تحدید دامنه‌های چالش‌زای آن است. از همین رو در دیدار وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در حاشیه هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل علاوه بر گفت‌وگو بر سر اجرایی‌سازی برجام، رایزنی‌هایی در مورد سرنوشت سوریه و بحران یمن نیز صورت گرفت. همچنین دو ـ سه روز پیش در وین نیز چنین شد. صرف‌نظر از تعارض رفتاری کارگزاران سیاست خارجی دولت یازدهم با رهنمودها و فرامین رهبر حکیم انقلاب در خصوص مجاز نبودن مذاکره با آمریکایی‌ها در زمینه‌های غیرهسته‌ای که بحثی جداگانه را می‌طلبد، نکته‌ای در رویکردهای واشنگتن در قبال ایران قابل مشاهده است که نشان از الگویی غالب در این زمینه دارد.
در حالی که بسیاری از منابع غربی در داخل و خارج از آمریکا به نوعی بر ماموریت کری در زمینه جلب نظر و همکاری ایران صحه گذاشته‌اند، مخالفت‌ها در هیات حاکمه آمریکا بویژه نزد جمهوری‌خواهان در این زمینه رو به گسترش است به طوری که می‌توان شاهد یک دوقطبی در دستگاه سیاسی آمریکا در قبال ایران بود؛ دوقطبی‌ای که پیش از این نیز در فرآیند مذاکره با تهران بر سر پرونده فعالیت‌های صلح‌آمیز ایران به شکلی بارزتر شکل گرفت و نوعی هارمونی پارادوکسیکال (نظم متناقض‌نما) را به تصویر کشید.
در هارمونی پاردوکسیکال آمریکایی، تناوب‌ها و فراز و فرودهایی ایجاد شد که در چارچوب نظمی مشخص قابل بررسی است به این شکل که اهالی کاخ سفید بارها به صورت یکی در میان از تاکید بر لزوم دستیابی به راه‌حل سیاسی در پرونده هسته‌ای و سپس تهدید به رها کردن مذاکرات بهره جستند. همچنین مسؤول اصلی سیاست خارجی دولت آمریکا یعنی «باراک اوباما» رئیس‌جمهوری به همراه وزیر خارجه خود به صورت مکرر با تعویض نقش‌های خوشبینانه و بدبینانه نسبت به فرجام مذاکرات، نوعی هارمونی را در پیشبرد سیاست‌های هسته‌ای به نمایش گذاشتند. نکته قابل تامل اینکه عنصر اساسی هارمونی پارادوکسیکال آمریکایی طی 2 سال مذاکره با تیم جدید هسته‌ای، همان سیاست چماق و هویج یک دهه پیشین بود که این‌بار در لفافه اما در ماهیتی لایتغیر تداوم یافت.
جدا از رفتار سیاسی کاخ سفید در فرآیند مذاکرات هسته‌ای که مصداق واقعی تمثیل «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» بود، نظم متناقض‌نمای سیاست آمریکایی‌ها در جدی‌ترین عرصه خود در شکاف میان کنگره با کاخ سفید یا به عبارت دیگر جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها نمود یافت. در این میان پیروزی جمهوری‌خواهان در انتخابات اواخر سال گذشته میلادی کنگره و کسب اکثریت در سنا و مجلس نمایندگان سبب شد این گزاره ترویج یابد که در صورت تن ندادن ایرانی‌ها به توافق با دولت دموکرات، فرصت توافق هسته‌ای برای همیشه از دست خواهد رفت. برای واقعی‌تر جلوه یافتن این گزاره بارها اعضای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در جایگاه مخالفان توافق هسته‌ای با ایران قرار گرفتند و با تاختن بر هرگونه سازش با تهران بر سر هر میزان غنی‌سازی هسته‌ای یا لغو تحریم‌ها، مسیری دشوار پیش روی دیپلماسی واشنگتن در زمینه پرونده هسته‌ای را به تصویر کشیدند.  مزیت این صحنه‌آرایی، پافشاری مکرر دیپلمات‌های آمریکایی بر محظورات داخلی و اشاره به امکان‌ناپذیری تصویب امتیازات ارائه‌شده به ایران در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک با هدف عقب نشاندن هیات مذاکره‌کننده ایران بود. این در حالی بود که اوباما و رهبران دموکرات بارها مخالفت خود را با رد برجام در کنگره اعلام کرده بودند اما در مراحل پایانی مذاکرات اختیار بررسی و اعلام نظر در این زمینه را به کنگره واگذار کردند تا خطر رد برنامه جامع اقدام مشترک را پررنگ‌تر از قبل جلوه دهند. در فرآیند تصویب برجام در سنا یا به عبارتی گذر توافق هسته‌ای از سد کنگره، سناریوی پارادوکسیکال یادشده به سبک فیلم‌های هالیوودی وضعیت تعلیقی را پدید آورد تا شرایط تایید توافق هسته‌ای در ایران را نیز پدید آورد. به‌رغم مشخص بودن شمار اعضای دموکرات سنای آمریکا و سازوکارهای تصویب یا رد دستورکارهایی نظیر توافق هسته‌ای در کنگره، دموکرات‌های حامی برجام یک به یک و با فاصله زمانی معنادار پشتیبانی خود را از این توافق اعلام کردند تا حس تعلیق به بهترین وجه ممکن انعکاس یابد. این در حالی بود که با توجه به واقعیت‌های داخلی آمریکا و اوضاع بین‌الملل از همان ابتدا نیز مشخص بود این هیات حاکمه آمریکاست که به برون‌رفت از چالش هسته‌ای نیازمند است تا ایران.
لزوم پرده‌برداری از چنین واقعیتی است که سبب شد رهبری بارها با اشاره به رفتارهای متناقض‌نمای آمریکایی‌ها برای دستیابی به اهداف خود از جمله نفوذ در ایران، هوشیاری بیشتر مردم و مسؤولان را خواستار شوند. از جمله ایشان در دیدار اواسط شهریورماه جمعی از مردم تصریح فرمودند: «آمریکا دشمنی خودش را پنهان هم نمی‌کند. بله! تقسیم وظایف می‌کنند. یکی لبخند می‌زند، یکی مصوبه علیه جمهوری اسلامی تهیه می‌کند و دنبال می‌کند. این به‌ نحوی تقسیم وظایف است. دنبال چیزی به نام مذاکره‌ با ایرانند. مذاکره بهانه است. مذاکره وسیله‌ای برای نفوذ است. مذاکره وسیله‌ای برای تحمیل خواست‌هاست».
با وجود این اشارات صریح، هارمونی پارادوکسیکال همچنان الگویی مستمر نزد آمریکایی‌هاست که سیاست‌پردازان دولتی ما در صحنه کنش خارجی در گیر و دار پاسخ به آن هستند و کم‌اعتنا به واقعیت‌های منطقه‌ای و جهانی پیش روی ایران و آمریکا رویکردهای خود را بر واقعی‌پنداری آن مبتنی ساخته‌اند.
* دکترای روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه تهران


Page Generated in 0/0074 sec