printlogo


کد خبر: 148046تاریخ: 1394/8/10 00:00
به بهانه ستاره شدن شماره یک استقلال در داربی
راه رحمتی به تیم‌ملی باز می‌شود؟

مهدی  طاهرخانی: 1- حدود 2 سال و اندی قبل، زمانی که کارلوس کی‌روش قرار مصاحبه با اصحاب رسانه را داشت در همان ابتدا یک موضوع را به صورت جدی یادآوری می‌کرد، درباره دعوت مجدد بازیکنانی مثل رحمتی و عقیلی سوالی را نپرسید. نشان به این نشان که در همان برهه، در محل کمپ تیم‌های ملی، به خاطر تعدد پرسش در این باره، مصاحبه کی‌روش تنها 8 دقیقه به درازا انجامید و او خیلی شیک از خبرنگاران خداحافظی کرد. حالا برمی‌گردیم به زمان حال. از بین بازیکنان مغضوب، آنهایی که در «لیست سیاه» کی‌روش قرار گرفتند تنها یک نفر است که همچنان می‌درخشد و همین درخشش حسرت فوتبال ما را موجب شده است. مهدی رحمتی برخلاف هادی عقیلی و خلعتبری و بقیه روی نوک قله جاخوش کرده. برای پی بردن به کیفیت او تنها یک بازی فانتزی را در ذهن‌تان آغاز کنید؛ در داربی هشتاد و یکم، جای رحمتی و مکانی (به‌عنوان یکی از گلرهای تیم ملی) را جابه‌جا کنید.
یعنی سوشا باید درون دروازه تیمی می‌ایستاد که در نیمه دوم، شاهد یک‌طرفه‌ترین داربی همه این سال‌ها بود. مکانی باید لباس ستاره بی‌چون و چرای میدان را بر تن می‌کرد. توپ‌ها را از گوشه دروازه بیرون می‌کشید. اوج شاهکارش را هم در نیمه اول به نمایش می‌گذاشت. جایی که امید عالیشاه از فاصله 3 متری نتوانست 7 متر دروازه را فتح کند البته این نتوانستن دلیلی داشت به اسم ری‌اکشن عالی گلر مقابل. خب نتیجه بازی فانتزی ذهن‌تان چیست؟
استقلال فقط چند ثانیه کم آورد، اگر آنها تا دقیقه 5+90 پیش بودند بیش از اینکه مدیون خسرو حیدری و آن سانتر بی‌نقص برای جابر انصاری باشند، وامدار عکس‌العمل‌های کاپیتان‌شان نیز بودند؛ برنده مطلق تمام دوئل‌های تک به تک. مجددا صحنه گل استقلال را به یاد بیاورید؛ از فاصله‌ای که دروازه‌بان دست‌کم فرصت یک واکنش کوچک را داشت جابر انصاری با شدت و قدرت فراوان با سر به توپ ضربه زد و درست ضربه‌اش از چند سانتی‌متری دست سوشا به تور خورد و تمام.
گلر جوان قرمزها فقط فرصت داشت دستش را بالا بیاورد. در فوتبال جای هم قرار دادن بازیکنان عقلانی نیست اما مهدی رحمتی که در همین نبرد، توپ‌های به مراتب سخت‌تری را گرفت، شاید اگر جای سوشا بود عکس‌العمل مناسب‌تری را نشان می‌داد و با دفع توپ، بازی را در حالت تساوی حفظ می‌کرد.
2- اگر چه آخرین توپی که به سمت دروازه رحمتی شلیک شد طی یک فرآیند ناخودآگاه با برخورد دوباره به بدن مهاجم هندوراسی قرمزها آرام و تلوتلوخوران در گوشه دروازه جاخوش کرد و استقلال ناگهان داشته‌هایش را با حریف تقسیم کرد اما این گل هیچ خللی در نمایش عالی رحمتی ایجاد نکرد. اگر پرویز مظلومی آنچنان ترس به جانش رخنه نمی‌کرد و با دفاع مطلق و افراطی نمی‌خواست از همان تک‌گل، محافظت کند شاید استقلال سناریوی فولادشهر را این بار در آزادی تکرار می‌کرد و حالا کی‌روش یک سوال بزرگ را مقابل چشمانش داشت؛ با این آخرین مغضوب چه کنم؟
نبرد با تساوی به پایان رسید اما سوال همچنان محکم بر جایش مستقر است؛ سیدمهدی رحمتی، مردی که 3 سال قبل در یک روز نحس، یک اشتباه خیلی بزرگ را مرتکب شد و برای تیم‌ملی از سر بی‌تجربگی در کار کردن با مربیان بزرگ خارجی، طاقچه بالا گذاشت تا کی «باید تاوان» بدهد؟ آیا زمان تنبیه وی به پایان نرسیده؟ او یک جام‌جهانی را که می‌توانست مسیر زندگی‌اش را برای همیشه عوض کند به خاطر آن اشتباه بزرگ از دست داد. اصولا چه مجازاتی بالاتر از این برای یک ملی‌پوش وجود دارد؟
3-کی‌روش مجاز است همچنان به علیرضا حقیقی که در یک‌سال گذشته فقط با روبین‌کازان «تمرین» کرده و حالا تنها افتخار باشگاهی‌اش گرم کردن گلر شماره یک تیم، در زمین آنفیلد است، اعتماد کند اما تکلیف درخشش رحمتی در این روزها چیست؟ آیا عکس‌العمل‌هایش در همین داربی که به‌زعم کی‌روش بهترین داربی‌ای بود که او از زمان حضورش در ایران مشاهده کرده، مستوجب دعوت از او نیست؟ حقیقی می‌تواند همچنان مرد شماره یک تیم‌ملی باقی بماند اما قطعا نادیده انگاشتن رحمتی که ده‌باره به اشتباهش معترف شده، افراط در مجازات است. کی‌روش قبل از جام جهانی در مصاحبه‌هایش که هم‌اینک در آرشیو رسانه‌ها موجود است و به لطف موتور جست‌وجوی گوگل می‌توان آنها را یافت، عنوان کرده بود بعد از برزیل، مسیر برای دعوت مجدد این بازیکنان باز است. اگر غیبت خلعتبری و عقیلی را به افت‌شان مرتبط بدانیم در مورد رحمتی هیچ عذر و بهانه‌ای وجود ندارد. تیم‌ملی باید جوان شود و در این بین اعتماد به امثال بیرانوند و مظاهری آینده ما را تضمین می‌کند اما یادمان نرود رحمتی با فاصله زیاد این روزها نسبت به رقبایش سرتر است.
4- فوتبال ما به اندازه کافی به اصولگرایی کی‌روش، در اینکه حاضر نیست همانند مربیان داخلی در وقت نیاز، ناز بازیکن خاطی را بکشد، پی برده است. حالا همه می‌دانند کوچک‌ترین بی‌احترامی به تیم‌ملی چه عقوبت سنگین و تلخی دارد و این میراث گرانبهای کی‌روش برای ماست که مربیان بعدی باید پاسدارش باشند اما اگر رحمتی پس از این همه درخشش و مهم‌تر از آن «اظهار پشیمانی» ولو به‌عنوان گلر ذخیره به تیم‌ملی دعوت شود، هیچ خللی به هیمنه کی‌روش وارد نمی‌شود.
فوتبال ما روزی را به یاد می‌آورد که از سه مسابقه پیش‌رو برای گرفتن بلیت برزیل می‌بایست 9 امتیاز کامل کسب می‌کرد و هیچ گلی را نمی‌خورد و کی‌روش آن روز شجاعانه قلم قرمز را روی نام رحمتی کشید تا با رحمان احمدی، به صورت کاملا دراماتیک‌وار، ایران را به جام‌جهانی برساند.
شاید بهتر باشد این بار خبرنگاران قبل از شروع کنفرانس کی‌روش، عوض دمیدن در تنور اختلاف او و دبیرکل فدراسیون فوتبال از سرمربی تیم بپرسند: اگر شما مزد درخشش این روزهای رحمتی را ندهید او باید کجا و از چه کسی حقش را طلب کند؟ اصولا باید چه کاری را انجام دهد که در این مدت 3 ساله انجام نداده است؟
5- همانقدر که کی‌روش در افکار عمومی فوتبال ایران، نگران اصولگرایی و اقتدارش است کاش کمی هم نگران «عدلش» بود. در نهایت اوست که حرف آخر را می‌زند و قطعا هیچکس به اندازه‌اش نگران نتایج تیم‌ملی نیست از این رو اصرارش به استفاده از حقیقی قابل احترام است و دخالت در آن بی‌معنا اما حالا وقت نشان دادن عدل کی‌روش است. کسی که نتیجه داربی را یک‌تنه تغییر می‌دهد قطعا لیاقت آن را دارد ولو به‌عنوان گلر شماره 3، کنار تیم‌ملی فوتبال کشورش باشد و تمرین کند. اگر کی‌روش این حق را امروز که جام‌جهانی تمام شده و رحمتی در اوج است ادا نکند، قطعا بعدها سایه بزرگ لجاجت، به صورت تمام‌قد روی مهم‌ترین خصیصه او که همان ماندن «اصولگرائیست»، جاخوش می‌کند.
 


Page Generated in 0/0078 sec