سیاوش رسولی: این روزها به هر جا که بنگریم کشوری در پی یافتن راه نفوذ برای وارد کردن کالاهای خود به ایران است؛ کالاهایی که به نظر میرسد با چراغ سبز وزارتخانههای دولتی قرار است به ایران سرازیر شوند. هر چند برخی مقامات دولت از این میگویند که قرار بر سرمایهآوری شرکتهای خارجی به جای کالاآوری شده اما به هر صورت آمار واردات نشان از افزایش ورود کالاها دارد. سفرهای بیوقفه شرکتها و مقامات خارجی به ایران هم قرار است منجر به واردات برندهایی شود که حتی در طول دوران تحریمها در تلاش بودند حضور خود را در ایران قطع نکنند و در ایران نمایندگی داشته باشند. از برندهای ایتالیایی گرفته تا خودروهای فرانسوی و آلمانی و هزاران نوع کالای رنگارنگ اتریشی و انگلیسی، همه در انتظار ورود به یک بازار مصرف 80 میلیونی هستند، کالاهایی که هر کدام برند هستند و چند صد هزار تومانی قیمت دارند. تبلیغهایشان هم تمام شبکههای فارسی زبان ماهوارهای را پرکرده، آنقدر که مخاطب را راضی میکنند این کالا یک کالای ضروری برای زندگیست!
از تیسوت و گوچی تا دیاند جی و گپ
در این میان گوچی، تیسوت، شنل، دیاندجی، ورساچه، نایک، ری بوک، لیوایز و البته پرادا و خیلی از مارکهای معروف دیگر از مهمترین برندهایی هستند که برای ورود به بازارهای ایران در صف قرار دارند؛ صفی که به نظر میرسد با سفر مدیران کشورهای اروپایی به ایران تشکیل میشود. در این شرایط بسیاری بر این باورند که 2 مقوله با این ورود یکباره و سرسامآور کالاها تحت تاثیر قرار میگیرد، یکی فرهنگ و دیگری اقتصاد و اشتغال ایرانی که ممکن است در این میان له شوند. جالب اینجاست که این شرکتها در چندین سال گذشته به صورت غیرمستقیم در بازارهای ایران حضور داشتند اما به این هم راضی نیستند. از سوی دیگر فرهنگ ایرانی در چندین سال گذشته با اپیدمی مد روبه رو بوده، از نحوه پوشش گرفته تا رفتارهای عجیب و غریب که بسیاری آن را وارداتی میدانند. همچنین این نکته را هم نباید فراموش کرد که غربیها با کالای خود فرهنگشان را هم به این سو و آن سوی جهان صادر میکنند!
فرهنگ مصرف کالاهای وارداتی!
این نکته که کالاهای وارداتی فرهنگ استفاده را هم با خود به همراه میآورند از جمله موضوعاتی است که در بسیاری از کشورها تجربه شده است. معصومه شاهزمانی، کارشناس مطالعات فرهنگی با اشاره به برند مک دونالد به «وطن امروز» میگوید: کالاهای وارداتی فرهنگ استفاده خود را به همراه میآورند، به این شکل که برند مورد نظر در تبلیغات خود و از طریق رسانه به مخاطب القا میکند که نوع رفتارش را هم باید به نحوی تغییر دهد که با آن برند تطبیق داشته باشد. این یعنی یک تغییر فرهنگ واقعی و خاموش که در زیرلایههای جامعه با استفاده از کالاهای وارداتی انجام میشود.
احساس نیاز کاذب و موج خریدهای الکی
در این میان برخی بر این باورند که این حجم واردات برند منجر به تب مصرفگرایی هم میشود، بویژه اینکه این برندها در چند ماه گذشته تبلیغات عجیب و پرحجمی را در فضای مجازی و ماهوارههای فارسی زبان به راه انداختهاند. شاهزمانی در این باره میافزاید: واردات همهجانبه این همه برند به یک کشور ناخودآگاه ایجاد نیاز کاذب میکند، به صورتی که مخاطب وقتی این همه برند را که در بازارهای ایرانی حضور پیدا کردهاند، میبیند به طور ناخودآگاه علاقهمند به خرید میشود. این موضوع همان لوکسگرایی ناشی از برند است. این در حالی است که ناخودآگاه جامعه پولهای بیشتری در این زمینه خرج کرده و فقر مالی افزایش پیدا میکند و از سوی دیگر توقعات هم به شکل عجیبی افزایش پیدا میکند، چرا که استفاده از برندها به طور ناخودآگاه در ذهن افراد جهش توقع به وجود خواهد آورد بویژه اینکه این موضوع میتواند روی نگاه زوجهای جوان به زندگی مشترک هم اثر بگذارد. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: برخی از زوجهای جوان کمتجربه زمانی که این همه برند را میبینند که به این آسانی وارد کشور شده و با کالاهای داخلی به رقابت پرداختهاند به طور ناخودآگاه به سوی خرید پرهزینه آنها به جای کالای ایرانی با قیمت مناسب سوق پیدا میکنند.
نفوذ سینهخیز و تدریجی فرهنگ برندی
جالب اینجاست که در بین این برندها، برندهای گوناگون پوشش هم بشدت پررنگ است، برندهایی که بازار ایران را با توجه به آمار جوانان یکی از بکرترین بازارها برای فروش پوشاک خود میدانند. شاهزمانی، در این باره بر این باور است که این شرکتها به تدریج مدهای خود را با کمی تغییرات وارد بازارهای ایرانی میکنند اما با گذشت زمان مدلهای آنها روز به روز به مدلهایی که برای بازارهای غربی عرضه میشود نزدیکتر میشود. مشتری ایرانی هم در همین فرآیند ذائقهاش تغییر میکند و به نوعی تابع محض مدلهای این برندها میشود، برندهایی که هیچ شباهتی با فرهنگ ایرانی و رفتار بومی ما ندارند!
یک پایگاه فرهنگی برای غرب
درباره ورود برندها به ایران هم این نگرانی وجود دارد، چراکه آنها میتوانند به نمایندهای برای انتشار فرهنگ غربی مبدل شوند و حتی کارهای پژوهشی گستردهای در این باره انجام داده و نبض رفتاری جامعه ایران را در اختیار بگیرند. شاه زمانی، درباره این وضعیت بیان داشت: وقتی در جامعه برندی وارد میشوند و نمایندگی رسمی دایر میکند در واقع توانایی مستقیم کار پژوهشی در حوزه فرهنگی را هم پیدا کرده و راههای ایجاد شکاف فرهنگی را خواهد یافت. در این بین به نظر میرسد جامعه ایرانی با حضور برندهای غربی باید منتظر موجهای بلند مدگرایی در جامعه باشد و تنوع بالای برندهای خارجی همیشه به موضوع مد دامن زده است، مدهایی که با سبک و سیاق بومی ایرانی فاصله دارد. طبیعی است جامعه جوان هم تحت تاثیر این مدگرایی گسترده قرار خواهد گرفت. ورود سرمایهگذاران از کشورهای خارجی و بسط و گسترش مبادلات اقتصادی هیچ ایراد و اشکالی ندارد اما دراین بین باید هوشیار بود که ورود سرمایهگذاران تنها برای مبادلات اقتصادی باشد، نه اینکه با ورود هر گروه گردشگر یا سرمایهگذار به کشور فرهنگ بیگانه خارجی هم به کشور وارد شود، ما خودمان در کشور فرهنگ غنی و والایی داریم و باید در راستای حفظ این فرهنگ بیشتر از گذشته تلاش کنیم، پس همه از امروز
هوشیار باشید!