printlogo


کد خبر: 148275تاریخ: 1394/8/13 00:00
انفعال هندسی آمریکا و همپیمانان در خاورمیانه

دکتر جواد حق‌گو: در روزهای اخیر اخباری از شکل‌گیری دار و دسته‌ای تازه با نام «جبهه انقلابیون رقه» در سوریه به گوش می‌رسد؛ گروهی که پس از فروپاشی یگان‌های ارتش موسوم به آزاد سوریه و پیوستن نیروهای آن به گروه‌های تروریستی قرار است به‌عنوان ائتلاف جدید مخالفان به اصطلاح میانه‌رو دولت دمشق طرف حساب و نماینده منافع کشورهای غربی باشد و با چنگ‌اندازی بر گوشت قربانی سرزمین سوریه، بعدها پای میز مذاکرات سهم‌خواهی کند. البته اکنون خطر گسترش گروه‌های تروریستی سبب شده آمریکا و دیگر اربابان غربی این ائتلاف کُرد- عربی در شمال سوریه به صورت اعلانی آن را برای جنگ با داعش تجهیز کنند.
بنابر اعلام مقامات آمریکایی، طی روزهای گذشته نزدیک به صدها تن سلاح و مهمات برای مخالفان دولت «بشار اسد» از طریق هوایی ارسال شده است.
این اقدام آمریکایی‌ها را می‌توان تکرار مکرر تاکتیکی ناکارآمد و بی‌نتیجه دانست که سال‌هاست در خاورمیانه به اجرا درآمده و در کمال شگفتی به راهبرد واشنگتن برای پیگیری اهداف و منافع منطقه‌ای مبدل شده است؛ راهبردی که باید از آن زیر عنوان استراتژی ایجاد چندوجهی‌های منطقه‌ای با حضور متحدان خاورمیانه‌ای یاد کرد که بیشتر جنبه سلبی و واکنشی داشته تا ایجابی و کنشی.
نقطه شروع این راهبرد هندسی را می‌توان در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی جست که در کنار ایران و عربستان‌سعودی به‌عنوان پایه‌های سیاست دوستونی آمریکا، رژیم اشغالگر قدس رکن اساسی سیاست‌ورزی خاورمیانه‌ای بود و مثلث تهران- ریاض- تل‌آویو اضلاع اصلی سیاست منطقه‌ای آمریکا را تشکیل می‌دادند. البته در راهبرد ضدکمونیستی واشنگتن اضافه شدن ترکیه به این مثلث نماد یک چهاروجهی غربی علیه مسکو بود.
پیروزی انقلاب اسلامی اما سبب شد ماهیت راهبرد هندسی از کنش به واکنش تغییر یابد. به این معنا که روی کار آمدن دولت انقلابی در تهران توجه واشنگتن را از خطر نفوذ کمونیسم به تسری انقلاب اسلامی ایران به منطقه معطوف داشت و سبب شد چندوجهی جدیدی ضدجمهوری اسلامی ایران به وجود ‌آید.
در این چندوجهی، آمریکا دیگر نقش غیرمستقیم و هدایت‌کنندگی را ایفا نمی‌کرد بلکه خود در قامت یکی از اضلاع چندوجهی ظاهر شد تا با همراهی عراق به‌عنوان نماد پان‌عربیسم، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به رهبری سعودی به‌عنوان قطب محافظه‌کاری و رژیم صهیونیستی مربعی را برای نابودی نظام نوپای انقلابی شکل دهد.
در این تجربه هندسی به‌رغم ادعای بی‌اساس برخی در زمینه تلاش‌های تل‌آویو برای حمایت از ایران در برابر «صدام» شواهد بسیاری نشان می‌دهد صهیونیست‌ها در برافروختن جنگ تحمیلی علیه ایران نقشی اساسی داشته‌اند. در این میان کشوری چون ترکیه نیز کوشید در کشاکش نزدیک به یک دهه جنگ ایران و عراق، در راستای منافع خود نقش دلال منطقه‌ای و تامین‌کننده انواع نیازهای 2 طرف مخاصمه را ایفا کند.
هر چند این سیاست هندسی از طریق به راه انداختن جنگ در منطقه و حمایت از یک دولت تجاوزگر نتوانست راه به جایی برد اما آمریکایی‌ها حاضر به کنار گذاشتن رویکرد انفعالی فربه‌سازی دشمنِ دشمنان منطقه‌ای در قالب ائتلاف‌های چندوجهی نشدند و در جریان شکل‌دهی به القاعده تجربه آزموده را باز آزمودند.
بسیاری متفقند القاعده به‌عنوان گروه دست‌ساخته آمریکا و متحدان منطقه‌ای این کشور پس از پایان تاریخ انقضای مصرف علیه شوروی در افغانستان کنار گذاشته و سپس تبدیل به تهدیدی علیه این کشور شد. در شکل‌گیری القاعده ارتجاع عربی با نقش‌آفرینی سعودی، امارات و... ضلعی بود که در کنار سرویس‌های امنیتی پاکستان و آمریکا مثلثی شوم را تشکیل می‌داد.
پس از تجاوز آمریکا به عراق و از بین رفتن ثبات و امنیت در این کشور، تلاش برای جذب و استحاله نیروهای وابسته به القاعده در تشکیلات جدید با کارکردهای جدید سبب ایجاد گروه داعش شد؛ گروهی که شکل‌گیری و گسترش آن مرهون عملکرد چهاروجهی آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بود.
داعش برخلاف القاعده مسیر تصرف سرزمین و ایجاد خلافت در قلمروی کشورهای اسلامی را پیموده و با چنگ‌اندازی بر بخش‌های گسترده‌ای از عراق و سوریه اینک به جرثومه‌ای غیرقابل کنترل تبدیل شده که حتی تهدیدات خود را به سوی غرب و حتی قلمروی حامیان خود می‌پراکند.
نکته مهم در این میان تکرار تجارب اینچنینی از سوی آمریکا و متحدان منطقه‌ای این کشور است که نه تنها گرهی از کار چندوجهی‌های انفعالی نگشوده بلکه به چالش‌های آن دامن زده است. اما ریشه و فلسفه این نوع رفتار و دلیل ناکارآمدی آن را می‌توان در بیانات رهبر حکیم انقلاب جست که در میانه مهرماه در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند: «دستگاه‌های استکباری در این منطقه هدف‌های خطرناکی را برای خودشان تعریف کرده‌اند. اینها هدف‌هایی است که با سرنوشت ملت‌ها سر و کار پیدا می‌کند. ابزارهایی هم که به کار می‌گیرند، ابزارهای بسیار خطرناک و غیرانسانی و سبعانه است. یعنی هیچ ابایی ندارند روش‌هایی را به کار بگیرند که انسان‌های بی‌گناه کشته شوند».
به این ترتیب می‌توان گفت زمانی که ابزارهای پیاده‌سازی تاکتیک‌ها به شکلی نامشروع تامین شود و این تاکتیک خود در جایگاه راهبرد قرار گیرد، شکست آن به معنای شکست راهبرد خواهد بود هر چند برای زمینه‌سازی آن ائتلاف‌هایی چندوجهی شکل گیرد. در این میان ماهیت انفعالی رفتارهای آمریکا و متحدان نیز عنصری تعیین‌کننده و موثر در سرنوشت راهبردهای هندسی به شمار می‌رود.


Page Generated in 0/0072 sec