مهدی محمدی: نشانههای مهم و معتبر ولی رسما تایید نشده به ما میگوید دولت اجرای برجام را بدون آنکه حداقل الزامات مراعات شده باشد، آغاز کرده است. پیش از این نشانههایی وجود داشت که برخی نهادهای دولتی برای اجرای سریع، بیضابطه و شاید حتی بتوان گفت خرابکارانه برجام از جانب نهادهای بالادستی خود تحت فشارند اما گمان نمیرفت قرار است پروژه باز کردن پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران ـ که اوباما آرزوی آن را داشت ـ به دست کسانی در داخل ایران محقق شود.
مساله اکنون این نیست که چرا اجرای برجام آغاز شده است. برجام روند قانونی خود را در ایران طی کرده و بالاخره اجرا خواهد شد. بحث بر سر 2 نکته دیگر است: نخست اینکه آیا اجرای برجام با لحاظ شروط، تضمینها و درخواستهای مطرح شده توسط نهادهای قانونی بررسیکننده برجام (رهبر معظم انقلاب اسلامی، شورایعالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی) انجام میشود یا اینکه این ضوابط عملا روی کاغذ مانده و در عمل همان کارهایی در حال انجام است که از قبل با 1+5 توافق شده بود؟ و مساله دوم این است که آیا از حیث تکنیکی دستکاریهای فنی در برنامه هستهای ایران به گونهای انجام میشود که از آینده این برنامه صیانت شده باشد یا اینکه به دلایل دیگر ـ که کشف آن دلایل البته بسیار مهم است ـ عملا نوعی انهدام در برنامه هستهای ایران در حال رخ دادن است؟
بیش از 2 ماه است آمریکاییها تلاش میکنند میان حرف و عمل در ایران تفکیک کنند. گویی میخواهند به آن ارادهای در داخل ایران که سعی میکند عملا با مواضع رسمی و سطح بالای نظام مرزبندی کند رسمیت بدهند. هدف در واقع این است که حاکمیت در ایران از این حیث که دستورالعملهای کلان موجود در آن عملا اجرا میشود یا در حد حرف باقی میماند، تست شود. این موضوعی است که آن را درباره مسائلی مانند عدم مذاکره با آمریکا در موضوعات غیرهستهای یا عدم ورود برندهای آمریکایی به ایران مشاهده کردهایم. اما آزمون بزرگ حین اجرای برجام از راه خواهد رسید. آمریکاییها سخت در انتظارند تا ببینند معادله قدرت واقعا در ایران در جهتی که آنها میخواهند جابهجا شده است یا خیر و نتیجه این رصد هر چه باشد، براساس آن تصمیمات بسیار سرنوشتساز و تعیینکنندهای خواهند گرفت. اکنون حساسترین زمان در دوران پسابرجام برای شکل دادن به محاسبات راهبردی آمریکاست. اگر این محاسبات
براساس آدرسهای غلط و درک نادرست از معادلات سیاست داخلی و افکار عمومی در ایران شکل گیرد، تصحیح آن در آینده بسیار دشوار خواهد بود.
اجرای برجام، مهمترین صحنهای است که این محاسبات را چارچوببندی خواهد کرد. جان کلام در فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اجرای برجام 2 چیز است؛ اول اینکه اینگونه نیست که دولت خود هم مجری برجام باشد و هم ناظر بر اجرای آن. نظارت بر اجرای برجام از این حیث که آیا دولت مطابق با موازینی که برای آن تعریف شده عمل میکند یا نه، وظیفه یک هیات مستقل فرادولتی است که از سوی شورایعالی امنیت ملی منصوب خواهد شد. میدانیم که این هیات نه فقط هنوز تشکیل نشده بلکه بعید است حتی مقدمات تشکیل آن هم به طور جدی آغاز شده باشد. در حالی که هنوز هیچ ناظر بالادستی که مسلط بر جزئیات باشد وجود ندارد، آغاز اجرای برجام و ایجاد تغییرات در برنامه هستهای ایران به نوعی دور زدن یکی از اصلیترین ضوابطی است که دولت حین اجرا موظف به مراعات آن شده است. حقیقتا اگر نهادهای مجری در اجرای سریع تعهدات هستهای ایران مرتکب تخلفی شوند
چه کسی قادر به کشف آن خواهد بود. منطقیترین درخواست از دولت اکنون این است که تا زمانی که هیات ناظر بر اجرای برجام شکل نگرفته و کار خود را آغاز نکرده است، هیچ اقدام عملی – ولو اینکه نام آن آمادهسازی یا تمهید مقدمات گذاشته شده باشد - نباید در بخش فنی انجام شود.
دومین جنبه بسیار مهم فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که برجام باید به گونهای اجرا شود که نتیجه آن برداشتهشدن همیشگی و جامع گزینه تحریم از روی میز آمریکا و اروپا و همچنین پایان بهانهجوییها درباره ماهیت و اهداف برنامه هستهای ایران باشد. این امر رخ نخواهد داد مگر اینکه در عمل اجرای برجام با تامل، به طور مشروط و پلکانی و با ضریب بازگشتپذیری بالا رخ دهد. اگر آمریکاییها بدانند تاسیسات هستهای ایران چنان با عجله و بیدقت برچیده شده که عملا دیگر قابل استفاده مجدد (لااقل در کوتاهمدت) نیست دلیل چندانی برای ترس از عدم پایبندی به تعهداتشان در زمینه لغو تحریمها نخواهند داشت چه رسد به اینکه از اعمال تحریم در همه حوزههای دیگر نیز خودداری کنند.
اگر دولت حقیقتا در پی آن است که برجام را چنان به سرعت اجرا کند که بتواند از عایدات آن در شب انتخابات بهره ببرد، نصیحت مشفقانهای که باید بشنود این است که با این روش، دقیقا همان چیزی را در معرض مخاطره قرار میدهد که اصلیترین خواسته آن از برجام بوده یعنی برچیده شدن تحریمها. بدترین حالت برای دولت نیز زمانی رخ خواهد داد که برنامه هستهای را با بیمبالاتی برچیده باشد اما در حوزه تحریمها عایدی چندانی به دست نیاورد یا اگر هم آورد قادر به تبدیل آن به نتایج ملموس در حوزه اقتصادی برای مردم نباشد.
دقیقا بر خلاف آنچه برخی هواداران مذاکرات هستهای در 2 سال گذشته میپنداشتهاند، مرحله دشوار، نه تدوین متن یک توافق روی کاغذ بلکه اجرای آن در عمل است. برای همه آن کسانی که با آسانگیری و گاه با تحلیلهای سادهدلانه از متن برجام دفاع میکردند، بهترین جبران آن است که با دقت و وسواس، بر اجرای برجام از سوی دولت و مراعات چارچوبهایی که تنها در صورت رعایت آنها برجام به یک توافق قابل تحمل تبدیل میشود، نظارت کنند. در صورت عدم اعمال این نظارت همگانی، سوداییان تعمیق روابط با آمریکا، شاید مشکلاتی بسیار بزرگتر و ماندگارتر از آنچه در متن برجام دیدیم، بر خود و کشور تحمیل کنند.