printlogo


کد خبر: 148326تاریخ: 1394/8/14 00:00
عزای مطبوعات و پاسخ‌های مسؤولانه!

محمدرضا کردلو: اولین انتظار از کسی که مدعای آزادی بیان دارد، چیست؟ حداقل خواسته دیگرانی که شعار «زنده‌باد مخالف من» را می‌شنوند، از گوینده این سخن چه می‌تواند باشد؟ مردم، افکار عمومی، روزنامه‌ها، منتقدان و مخالفان از چه حقوقی برای بیان نظراتشان بهره‌مندند؟ یکی هست که آزادی بیان را معنا کند؟
اینکه کارگردانی «شبه‌روشنفکر» به منتقدان خود بگوید «خر»، همانقدر زننده است که دیگری بگوید «اگر فلانی رای نیاورد مردم بریزند تو خیابونا» و همانقدر زننده است که دیگری منتقدان خودش را به جهنم بفرستد و همانقدر زننده است که به «راننده تاکسی‌ها، لبوفروش‌ها، بقال و سلمانی» اجازه اظهارنظر در مسائل مختلف را ندهند.
این رفتارهای زننده یک جنس همه به خاطر عدم اعتقاد به دیالوگ است. به خاطر اعتقاد نداشتن به گفت‌وگو است. رفتارهای زننده همه یک بنیان روانشناختی دارند و آن «کبر» است. زمانی که فضای دیالوگ از بین می‌رود، منتقدان به خاطر انتقاد مورد عتاب قرار می‌گیرند و توبیخ و تنبیه می‌شوند و این تنبیه و توبیخ‌ها توسط روزنامه‌ها و سیاهی‌لشکرهای قلمی دولت تشویق می‌شود.
مع‌الاسف، این ایام عزای مطبوعات است.  آن روز که نماینده مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات حکم بر بستن دهان منتقد دهد، حقا عزای عمومی مطبوعات است.
مع‌الاسف، روزگار شعار است. ناغافل «تورم» صفر می‌شود! از «رکود» عبور می‌کنیم!
با همه اینها وقتی رسانه‌ای و مطبوعه‌ای با دلیل و سند به بی‌اعتبار بودن این گزاره‌های شعاری می‌رسد و در پاسخ به شبهات، مقاله و مطلب می‌نویسد، محکوم می‌شود به حکم دوران اعتدال. یا تذکر می‌گیرد یا دادگاهی می‌شود.
مع‌الاسف، روزگار «هدف وسیله را توجیه می‌کند» است. از صلح امام حسن(ع) تا صلح حدیبیه، از قیام اباعبدالله(ع) تا ولایتعهدی امام رضا(ع) فقط برای توجیه مذاکره و توافق و بده بستان مطرح می‌شود. برخی از این تطبیق‌های تاریخی کار را به جایی می‌رساند که تحمل اهل صبر هم طاق شود و حرفی بزنند و بگویند: نخیر، صلح امام حسن(ع) و ماجرای کربلا آن‌طور که شما فهمیده‌اید نیست. تاریخ را بد تحلیل نکنید! حالا اگر همین تطبیق‌های تاریخی را رسانه‌ای و روزنامه‌ای مورد انتقاد و اعتراض قرار دهد، خطاب می‌آید که شما پیام 24خرداد را درنیافته‌اید.
مع‌الاسف، «خودگیری» دارند. خودشان می‌گویند از رکود رد شدیم، خودشان خوشحال می‌شوند. مدتی می‌گذرد، خودشان نامه می‌دهند که اشتباه شد، نه تنها از رکود رد نشدیم که رکود دارد به بحران تبدیل می‌شود. بعد خودشان نویسندگان نامه را «رانت‌خوار و مفت‌خور» خطاب می‌کنند بعد که رسانه‌ای و روزنامه‌ای صرفا همین حرف‌های «خودشان» را منتشر می‌کند، متهم می‌شود به «اختلاف افکنی در درون دولت». بالاخره، مملکت در اختیار راستگویان است. لکن هر حرفی که از دولت صادر می‌شود، سخن راستی است. لکن این روزها خلق‌الله وامانده‌اند که با این همه «حرف راست متناقض» چه باید کرد؟ از فکت‌شیت تا اجرای برجام، بسیار حرف راست شنیده‌ایم!  مع‌الاسف، کار به جایی رسیده است که نویسنده نطق روحانی در مراسم تنفیذ هم از شعار آزادی بیان مردد شده است. این جملات را به یاد دارید: «خداوندا به تو پناه می‌برم از استبداد رأی، عجله در تصمیم، تقدم نفع شخصی و گروهی به مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان». راستی! عنوان نمایشگاه امسال «نقد منصفانه، پاسخ مسؤولانه» است. دارم به همه نقدهای منصفانه‌ای که پاسخ مسؤولانه شنیدند می‌اندیشم. بروید به جهنم، بی‌سوادها، تازه به دوران رسیده‌ها،  ترسوها، عقب‌مانده‌ها، عصر حجری‌ها، هوچی‌ها، بی‌شناسنامه‌ها و... همه پاسخ‌های مسؤولانه‌اند لابد!
انتظارش را داشتیم در دوران پسابرجام، بیشتر شود این فشارها و دادگاهی کردن‌ها اما نه آنقدر که به خاطر رفتارهای دولت رسانه‌ها تصمیم بگیرند در نمایشگاه مطبوعات شرکت نکنند! همه از کرامت پاسخ‌های مسؤولانه است. نمایشگاه مطبوعات می‌ماند و دولت می‌ماند و حوضش.
 


Page Generated in 0/0084 sec