شروین طاهری: جایتان سبز، دیروز هوایی تازه کردیم و پرچمی آتش زدیم و مرگ بر آمریکای مبسوطی گفتیم و خلاصه! آمریکایمان را در کردیم. اتفاقا پرچمی که آتش زدیم شبهپیژامهای ستاره نشان بود که سیزده راه سرخ و سفید داشت و این را به نشانه سوزاندن نحسیها به فال نیک گرفتیم. حالا دیگر پس از گذشت 36 سال از ورود سر زده به خانه کدخدا، 13 آبان دیگر فقط یک مناسبت انقلابی نیست و کمکم دارد به عیدی ایرانی تبدیل میشود و میرود که میراثی ماندگار شود. اگر یلدا و نوروز و سیزده بدر به تاریخ کهن این ملت نقب میزنند، «آمریکا بدر» هم مثل 22 بهمن معرف تکاپوی روزگار معاصر ما ایرانیان است.
اگر گمان میکنید که این تعبیر زیادهروی سیاسی یا مصداق تازه به دوران رسیدگی انقلابی است، به تاریخ بازگردید و اعیاد و مناسبتهای باستانیمان را از نو مرور کنید. چرا برای ما ماندهاند؟ تنها و تنها بدین خاطر که سیاسی شدهاند یا به دست فاتحان و حاکمان صاحب اقبال مردمی رخ دادهاند یا در مواجهه با آنهایی که اشغالگرشان میپنداشتیم، بودهاند. رسم نوروز بدین خاطر جشن نوروز شد که داریوش شاه هخامنشی میخواست بهواسطه آن یکپارچگی قلمرویش را با به رخ کشیدن جلال و جبروت پارسه به حاکمان منطقهای تضمین کند. سپس نوروز بدین خاطر از 3 هزاره پیش به امروز رسید چون ایرانیان، رسم گرامیداشت سال نو را به جنبش پاسداشت هویتشان در مقابل بیگانگان بدل کردند. درباره سیاسی بودن سنت 13به در هم که آنقدر تاریخ رشته و افسانه بافتهاند که وصف سیاسی بودن آن با سخنرانی ایرانهراسانه نتانیاهو درباره عید پوریم یهود و افسانه مردخای و هامان، به کنگره آمریکا نیز رسید. امروز هم مثل دیروز، تاریخ ما به سنتسازی زنده است و در مسیر تکاپوی ایران از دوست و دشمن خود اسطوره و دیو میسازد. حالا آمریکا بهدرِ13 آبان به مثابه حجی است ملی که در منایش، جلوی لانه جاسوسی مظهر شیطان بزرگ میایستیم و او را رمی میکنیم. روزی که با آن تحقیر 28 مردادها را به دست گاوچرانهای نوکیسه فراموش میکنیم، یانکیهایی که نه تنها شیره جان و خاکمان را میمکیدند بلکه با چندرغاز تمدن از ملت ما حق توحش کاپیتولاسیون طلب میکردند. چنان که 29 اسفند فقط سالروز ملی شدن نفت نیست که مرهمی است بر خاطراتی به سیاهی نفت از زخمهایی که ظلم و مکر انگلیسیها بر تن ایران نشاند.
آمریکا بهدرِ13 آبان، در عین حال منطبق با روحیات باستانی مردم این سامان است برای درکردن نحسیها از چرخ زندگی. ملتی که اساطیرش مدام در جنگ با دیو و اژدها یا همان سمبلهای پلیدی و پلشتی هستند. اگرچه خیلیهایمان از سیب (اپل) و سبک زندگی آمریکایی بدمان نمیآید اما در عین حال هنوز آنقدر آرمانگرا هستیم که آمریکای جنایتکار را که ظرف 2 قرن 200 جنگ به راه انداخته و بر سر مردم بمب اتم ریخته از هوس آمریکایی بازشناسیم. پس «مرگ بر آمریکا» را دم دستمان نگاه داشتهایم گویی نعوذبالله یا لعنت بر شیطانی است که ما را از هوس گناه باز میدارد.
اما از آنجا که ما ایرانی هستیم و ذهن خلاقی داریم در حاشیه شور انقلابی و تسویهحسابهای ملی با خصم روزگار خویش، «مرگ بر آمریکا» را برند کردهایم و داریم این برند را صادر میکنیم و این یکی از مهمترین اقلام صادراتی انقلابی است که از اول قرار نبود فقط مصرف داخلی داشته باشد که باید صادر میشد تا موجش آفت نزند و راکد نشود. انصافا «مرگ بر آمریکا» بازار منطقهای خوبی هم پیدا کرده است. یک نگاهی به اطرافمان بیندازیم؛ بحرین، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، پاکستان، افغانستان، لیبی، مصر، سودان و... کدامیک از این کشورها از تحول 1979 تا به امروز به طور مستمر یا در مقاطعی فریاد «الموت لامریکا» سر دادهاند و مهمتر از آن اینکه مفهوم آن را با زخمهایی که عموسام بر جانشان نشانده با پوست و گوشت خود حس کردهاند. حالا حتی حرامیهای داعش هم که به گفته هیلاری دستپرورده خود کاخ سفید هستند، وقتی میخواهند در میان مسلمانان اعتباری به هم بزنند، حرف از نابودی آمریکا میزنند. اما آرزوی خلاص شدن از شر آمریکا، فقط به مسلمانان و همسایگان ما ختم نمیشود. همین حالا که با هم صحبت میکنیم 2 دهه از به راه افتادن جنبش «راهپیمایی میلیونی» توسط اقلیتها و سیاهان ایالات متحده میگذرد. جنبشی که در گردهمایی 50 هزار نفری 20 روز پیشش
(10 اکتبر) در واشنگتن شعاری بسیار آشنا به گوش میرسید:
Down America یا «سرنگون آمریکا»؛ نشانهای از آنکه بسیاری از شهروندان سرخ و سیاه و زرد در خود ینگه دنیا به قدری تحت تبعیض موجود اهریمنی آمریکا هستند که طبعا وقتی شعار «سرنگونی آمریکا» سر میدهند خودشان را آمریکایی نمیدانند و اینگونه دارند آمریکا در میکنند. برای همین بعید نیست در آیندهای نزدیک این آمریکا چنان از درون فروبپاشد که شعار «مرگ بر آمریکا» مصداق امروزینش را از دست بدهد. البته پیشبینی میکنم آن روز هم کماکان 13 آبانها آمریکا در کنیم.