printlogo


کد خبر: 148517تاریخ: 1394/8/18 00:00
مروری بر زندگی برجسته‌ترین کارگزار فرهنگی پهلوی دوم
داریوش همایون کیست؟

دهم مهر 1346 «داریوش همایون» بنیانگذار روزنامه آیندگان از یک مقام صهیونیست درخواست کرد این روزنامه را مورد حمایت مالی قرار دهد. وی متعهد شد در ازای دریافت کمک مالی از اسرائیل، مطالبی علیه اعراب و به نفع اسرائیل در روزنامه درج کند. داریوش همایون یکی از عناصر رژیم پهلوی است که پس از انقلاب اسلامی نیز فعالیت‌های سیاسی خود علیه حکومت جمهوری اسلامی را ادامه می‌دهد و در بسیاری از مباحث سلطنت‌طلبان حضور فعال دارد. وی که فرزند «نورالله» و متولد 1307 تهران بود، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان‌های فیروز بهرام و ابن‌سینا به پایان رساند و دوره متوسطه خود را در دبیرستان‌های البرز و دارایی به پایان برد. آنچه از اسناد و مدارک به دست می‌آید، این است که وی دانش‌آموز درسخوانی در دوره متوسطه نبوده و این دوره را که 6 ساله است، از سال 1319 تا 1330 گذراند؛ یعنی در مدت 11 سال(!) لیسانس و دکترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه تهران دریافت کرد. وی با زبان انگلیسی آشنایی کاملی داشت و به‌راحتی به آن تکلم می‌کرد.
شروع فعالیت‌های سیاسی
همایون از نوجوانی وارد دستجات کوچک سیاسی ناسیونالیستی شد. وی در کتاب خود مدعی شده در 14 سالگی اولین گروه سیاسی خود را تاسیس کرده است. سپس در سال 1325 وارد محفلی به نام انجمن می‌شود که از اعضای مهم آن می‌توان به «علیرضا رئیس»، «جواد تقی‌زاده» و «محسن پزشکپور» اشاره کرد. این محفل فعالیت‌های شبه‌نظامی می‌کردند که از آن جمله ساخت نارنجک بود که در جریان ساخت نارنجک علیرضا رئیس کشته می‌شود؛ همچنین داریوش همایون به پیشنهاد کمیته مرکزی انجمن به قصد سرقت نارنجک از کمپ آمریکایی‌ها، توسط مین از ناحیه پا مجروح می‌شود. پس از آن در سال 1331 عضو حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) شد و در این حزب به سمت سرپرست و اداره‌کننده و سردبیر روزنامه حزب سومکا و معاون رهبر حزب رسید. در زمان حضور وی در حزب به اتهام مخالفت با سلطنت و حمل اسلحه غیرمجاز و آتش‌سوزی در چند نوبت مجموعا به مدت 6 ماه در زندان به سر برد. وی همچنین از اعضای فراماسونری در ایران بوده است.
کارهای مطبوعاتی و انتشاراتی
داریوش همایون فعالیت‌های مطبوعاتی خویش را با عضویت در مجله هنری «جام‌جم» آغاز کرد. همچنین در مجله «ایران ما» با «جهانگیر تفضلی» همکاری کرد. بعد از آن به جهت آشنایی‌اش با زبان‌های خارجی در بخش تصحیح و ترجمه آن روزنامه به کار مشغول و پس از مدتی نویسنده و سردبیر خارجی روزنامه شد. سال 1339 مدیر سازمان کتاب‌های جیبی شد و سپس مدیریت انتشارات موسسه «فرانکلین» را عهده‌دار گردید. همچنین وی مدیر چاپخانه «یادگار» (امید نو) بود. سال 1342 نیز به دبیری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ایران نائل شد. فعالیت مهم دیگر وی در مطبوعات به مدیر مسؤولی و سردبیری روزنامه آیندگان مربوط می‌شود که همین امر موجب نزدیک شدن وی به دربار و به دست آوردن شغل مشاور مطبوعاتی نخست‌وزیر شد. همچنین وی از اعضای هیأت امنای پژوهشگاه علوم انسانی بود که سال 1354 به توصیه دکتر سمیعی وزیر وقت علوم و آموزش عالی دولت هویدا به عضویت آنجا درآمد.
رابطه با اسرائیل
درباره حمایت داریوش همایون از اسرائیل اسناد مختلفی موجود است که از مهم‌ترین آنها اظهارات معاون نمایندگی اسرائیل در سال 1347 درباره وی است؛ «مئیر عزری» معاون نمایندگی اسرائیل اظهار داشته است داریوش همایون از وی خواسته در روزنامه تازه‌تاسیس آیندگان حدود 2 میلیون تومان سرمایه‌گذاری کند و تعهد کرده در قبال آن، مطالب روزنامه را علیه اعراب و به نفع اسرائیل تنظیم کند. همچنین همایون 11 شماره از نشریه بامشاد را که در آن به نفع اسرائیل و علیه اعراب نوشته بود به وی ارائه داده و متذکر شده بود وی قبلا سفری به تل‌آویو داشته و از مقامات وزارت امور خارجه اسرائیل قول همکاری گرفته است. همچنین در سند دیگری آمده که همایون موضوع خرید دستگاه رتاتیو را در سفری که در خلال جنگ‌های 6 روزه اسرائیل با اعراب به سرزمین‌های اشغالی داشته، مطرح کرده است و دولت اسرائیل و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی قول داده در قبال همکاری داریوش همایون با اسرائیل و حمایت از این رژیم در جنگ با اعراب، برای خرید دستگاه رتاتیو به صورت اقساط به روزنامه آیندگان کمک مالی کند.
رابطه با سیا
داریوش همایون موقعی که در روزنامه اطلاعات مطلب می‌نگاشت، تفسیرهایی نیز می‌نوشت که در آنها مطالبی علیه آمریکایی‌ها بود که مورد گلایه آنها قرار گرفت. در آن زمان وی با «ژوزف گودین» رئیس سازمان «سیا» در ایران آشنا شد و حتی به خانه وی رفت و آمد داشت که همین رفت و آمدها و ارتباطات موجب شد به‌تدریج تفسیرهایش جنبه ضدشوروی پیدا کند؛ این ارتباط وی با گودین تا مدت‌ها ادامه داشت. همچنین وی با «راسیاس» معاون یونانی‌الاصل سازمان جاسوسی آمریکا در ایران رفت و آمد بسیاری داشته و با رئیس آن زمان سیا در ایران کانشن نیز ملاقات‌هایی داشته است.
سال 1339 سازمان جاسوسی سیا تصمیم می‌گیرد در جبهه ملی وارد شده و آن را تحت اختیار خود قرار دهد؛ به همین منظور گروهی از فارغ‌التحصیلان آمریکا را به همراه افرادی دیگر وارد جبهه ملی می‌کند که داریوش همایون نیز به کمک دکتر «صدیقی» وارد جبهه ملی می‌شود و از مخالفان سرسخت شاه می‌شود و حتی در تظاهرات علنی آنها شرکت کرده و در آن جلسات نیز به دادن فحش و ناسزا علیه شخص شاه می‌پردازد. البته باید گفت با توجه به اینکه چنین شخصی بعدها وارد دربار شده و به مقام وزارت می‌رسد، این موارد هماهنگ با سازمان جاسوسی سیا بوده است.
ازدواج با هما زاهدی
«هما زاهدی» از زنان مهم و صاحب‌منصب بود که علاوه بر خانواده صاحب نفوذ، خود نیز نماینده مجلس شورای ملی بود. داریوش همایون پس از ازدواج با هما زاهدی، خبر ازدواج خود را به سرعت در تمام روزنامه‌ها منتشر می‌کند. در جشن ازدواج وی نیز خواهر و همسر شاه، وزیر دربار شاهنشاهی، و چند تن از مهم‌ترین شخصیت‌های مملکتی حضور داشتند که آشنایی بیشتر همایون با این افراد و استفاده از حضور آنها موجب بهره‌برداری بیشتر وی از این ازدواج شد. پس باید گفت این ازدواج به نوعی نردبان ترقی داریوش همایون بود که وی را به وزارت نزدیک کرد.
قائم‌مقامی حزب رستاخیز
حزب رستاخیز ملت ایران، یازدهم اسفندماه سال 53 با دستور مستقیم محمدرضا شاه در یک گفت‌وگوی مطبوعاتی تشکیل شد و به عنوان تنها تشکیلات سیاسی و اجتماعی فعال در ایران شناخته شد. این حزب 3 اصل داشت: وفاداری به نظام شاهنشاهی، وفاداری به قانون اساسی، وفاداری به اصول انقلاب سفید. داریوش همایون از ابتدای تشکیل حزب «رستاخیز» عضو هیأت اجرایی حزب و دفتر سیاسی حزب رستاخیز بود و همچنین از کسانی بود که با همکاری گروهی مسؤولیت تهیه اساسنامه حزب را بر عهده گرفت که از آن جمع می‌توان به «جمشید آموزگار» اشاره کرد. 7آبان، 2 روز پس از کنگره بزرگ اعضای حزب با شرکت 7 هزار نفر در سالن 12 هزار نفری مجموعه ورزشی آریامهر، جمشید آموزگار به سمت دبیرکل حزب رستاخیز انتخاب شد. همایون در روزنامه خود، آیندگان این انتخاب را تبریک گفت و تملق‌های فراوانی کرد و آموزگار را بسیار ستود. 27 آبان؛ یعنی 20 روز پس از انتخاب آموزگار به دبیرکلی، داریوش همایون طی حکمی به عنوان قائم‌مقام دبیرکل حزب برگزیده می‌شود تا گام مهم‌تری برای ترقی خود در نظام شاهنشاهی بردارد.
وزارت اطلاعات و جهانگردی
15 مرداد 1356 «امیرعباس هویدا» نخست‌وزیر وقت استعفا می‌کند و شاه در همان جلسه وی را به جای «اسدالله علم» که بیمار بود، به سمت وزارت دربار منصوب می‌کند. روز بعد اعلام می‌شود جمشید آموزگار که تقریبا 10 ماه از دبیرکلی وی در حزب رستاخیز می‌گذشت، به نخست‌وزیری برگزیده شده است. آموزگار از حزب استعفا کرد و دکتر «محمد باهری» جانشین وی شد. آموزگار معاون خود در حزب را وزیر اطلاعات و جهانگردی قرار داد. وزارت نقطه اوج داریوش همایون در طول حیات سیاسی وی بود. همچنین وی از سوی نخست‌وزیر به عنوان سخنگوی دولت برگزیده شد. وی تا 5 شهریور 1357 که آموزگار از نخست‌وزیری استعفا کرد، عهده‌دار منصب وزارت بود. از جمله اقدامات داریوش همایون در زمان تصدی وزارت اطلاعات و جهانگردی سفارش نگارش کتاب‌هایی است که در آنها سعی شده حکومت پهلوی را حکومتی نشان دهند که در سایه آن کشور به پیشرفت‌های عظیمی دست یافته است. از جمله این کتب می‌توان به ایران، عناصر سرنوشت، و عظمت بازیافته اشاره داشت.
از دیگر اقدامات وی در زمان تصدی وزارت اطلاعات سانسور شدید روزنامه‌ها از سوی خود روزنامه‌ها بود؛ به این صورت که بخشنامه‌هایی را تعیین کرد که در آن محدودیت‌های سنگینی را برای نگارش مقاله تعیین کرده بود و مسؤول بررسی مقالات را سردبیر همان مقاله معرفی نموده بود. همایون همچنین به ناظران خارجی اجازه داد از زندان‌های ایران دیدن کنند که البته این موارد محدود به زمان کوتاهی شد.
اهانت به امام خمینی(ره) در مقاله رشیدی‌مطلق
17 دی 1357 در روزنامه اطلاعات مقاله‌ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» چاپ شد که بر خلاف نظر کسانی که دستور انتشار آن را دادند، منجر شد به شدت گرفتن انقلاب و سرنگونی شاه. در این مقاله که با نام مجعول «احمد رشیدی مطلق» انتشار یافته بود، از امام خمینی(ره) به عنوان عامل حزب توده و مالکان بزرگ نام برده‌ و گفته‌ شد این 2 گروه از وی در ماجرای 15 خرداد 1342 استفاده کرده‌اند؛ در حالی که عمده روحانیون اعمال شاه را منطبق با اصول و تعالیم اسلامی می‌دانند. در اینکه این مقاله را داریوش همایون خود نوشته یا به دستور وی بوده یا به توصیه هویدا نگاشته شده، تردید وجود دارد. داریوش همایون این مقاله را از طرف شخص شاه می‌داند و دیگران این تقصیر را گردن وی انداخته‌اند.
به هر صورت انتشار این مقاله موجب شد دولت آموزگار استعفا کرده و در سراسر ایران تظاهرات عظیمی برپا شود که مهم‌ترین آن راهپیمایی 26 دی‌ماه بود؛ و این تظاهرات تا پیروزی انقلاب ادامه داشت. رژیم پهلوی برای منزه ساختن خود و آرام کردن مردم گروهی از رجال سیاسی رژیم را که امیرعباس هویدا و ارتشبد «نصیری» و «داریوش همایون» جزو آنها بودند، زندانی کرد.
21 بهمن 1357 مردم به زندان‌ها ریختند و بسیاری از این رجال سیاسی را دستگیر کردند و برخی نیز گریختند که همایون توانست بگریزد و به خارج از کشور برود. پس از انقلاب داریوش همایون در انجمن‌های سلطنتی شرکت می‌کرد و حتی روزنامه آیندگان را برای مدتی برقرار کرد که پس از مدتی این روزنامه تعطیل شد. همچنین وی در بسیاری از میزگردهای مخالفان نظام جمهوری اسلامی شرکت می‌کرد.
یکی دیگر از اقدامات وی پس از انقلاب مخالفت با حکم تاریخی امام در مرتد دانستن سلمان رشدی است.
داریوش همایون ساعت ۱۱ شامگاه 8 بهمن 89 در ژنو سوییس مُرد.
پژوهشکده باقرالعلوم


Page Generated in 0/0065 sec