printlogo


کد خبر: 148538تاریخ: 1394/8/18 00:00
کنترل جانانه و معتدل!

امیر استکی: نمایشگاه مطبوعات در حال برگزاری است و این در حالی است که تعداد قابل توجهی از رسانه‌های منتقد دولت در آن حضور ندارند. این عدم حضور در اعتراض به سیاست‌های دولت در حوزه اطلاع‌رسانی و رسانه است. در اطلاعیه‌های این رسانه‌ها در این‌باره دلایل مختلفی عنوان شده است ولی قابل تأمل‌ترین‌ها به نظر نگارنده کسر درصدی از سهمیه یارانه رسانه‌ها با هر تذکر هیات نظارت بر رسانه‌هاست! این یعنی یک کنترل جانانه و معتدل!
ما با دولتی مواجه هستیم که در مقام ادعا مدعی نمایندگی سیاسی گروه‌های دوستدار تساهل، تسامح و چندصدایی است ولی در مقام عمل پیرو الگوهای کهن سیاست‌ورزی است از همان نوع الگوهایی که در سیاستنامه‌ها به آنها برمی‌خوریم. همان الگوهایی که بر مبنای آنها باید تلاش کرد همواره قول و فعل را متمایز ساخت!
براساس روح این روش‌ها باید همواره مثال‌های ملموسی از شرایط مطلوب دم دست داشت و هر جا که نیاز شد از آنها استفاده کرد و همچنین از شرایط نامطلوب و تهدیدها. هدف بنیادین در همه پندهای کهن حکومتداری تداوم بخشیدن به حکومت و بقای سلسله است که لازمه اصلی آن کنترل موثر آلترناتیوهاست و ظرافت این کنترل که فوت کوزه‌گری سیاست نیز هست کنترل موثر بدون خشونت آشکار و خونریزی است.
در حکومت‌های مدرن امروزی هم بدون کم و کاست این الگو دنبال می‌شود و تقریبا پس از قرن‌ها از تشکیل اولین حکومت‌های انسانی این فوت و نکته ظریف سیاست بیشترین فعلیت را یافته است و در قامت یک جامعه خود‌کنترلگر خشنود در اکثر جوامع غربی به چشم می‌خورد. مثلا در ایالات متحده آمریکا همواره بحث امنیت دلیلی است برای انجام هر کاری به نمایندگی از مردم. بسیاری از اعمال حاکمان در آنجا بر مبنای مبارزه با عوامل بر هم زننده امنیت آمریکا شکل می‌گیرد و مشروعیت می‌یابد و این اقدامات هیچ محدودیتی نخواهند داشت. همواره برای حاکمان در ایالات متحده یک لولوی سر خرمن برای معرفی به مردم وجود دارد؛ لولویی که روزگاری شوروی و کمونیسم بود، روزگاری خلافکاران مواد مخدر آمریکای لاتین، بنیادگرایان القاعده و این روزها هم به‌اصطلاح تندروهای اسلامی در قالب داعش. ما قصد بررسی ایالات متحده را نداریم فقط به دنبال نشان دادن ضرورت فراهم بودن یک تهدید بالقوه برای یک حکومت بدون دردسر و با فراغ بال هستیم. تهدید بالقوه‌ای که اگرچه برای اکثریت جامعه خطری مهلک شناخته می‌شود ولی برای مطرح‌کنندگان آن چیزی بیش از یک الگوی همواره کارآمد و روشی مناسب برای راضی نگه داشتن جامعه نیست.
در همین دولت تدبیر و امید خودمان هم این روش را ملاحظه می‌کنیم. اینجا در ایران این روزها دال مرکزی، اوضاع نابسامان اقتصادی است. اینجا وعده شرایط مساعد است که به فروش می‌رسد. برنامه سیاست خارجی و سیاست داخلی دولت بر مبنای یک استراتژی 5 کلمه‌ای است. «باز کردن راه فروش نفت». تیم دولت هم تیمی است که فقط همین یک راه را در اداره جامعه بلد است. تیمی که همواره در دولت‌هایی حضور داشته است که نفت فروخته‌اند و چرخ مملکت را چرخانده‌اند. این البته همه هنر این نخبگان دموکرات‌رویِ محافظه‌کاروش نیست. هنر اساسی همان فن عاریه‌ای است که ذکرش رفت. برساختن یک بحران و بازنمایی خویش به عنوان راه‌حل و در ادامه هم استفاده از همان بحران بزک شده برای توجیه هر نوع کارآمدی. آوردن یک مثال از این روش در یک سطح محدود برای روشن شدن مطلب مفید خواهد بود. مثال ما به داستان بنزین پتروشیمی‌ها مربوط است. در این مثال بحران اینگونه ساخته می‌شود که بنزین پتروشیمی‌ها سرطانزاست و این بحران بدون سند و مدرک معتبر بازنمایی شده و شاخ و برگ داده می‌شود. سپس پس از رسیدن زمام امور به‌دست مطرح‌کنندگان مساله، راه‌حل ساده قطع تولید و واردات بنزین انتخاب می‌شود. البته اینکه واردکننده‌ای که مسؤول واردات بنزین یورو 4 به کشور می‌شود، چه کسی از آب در می‌آید قطعا یک رویداد تصادفی است!
ملاحظه فرمودید که این فن بسیار کارگشاست و نفس‌کشی هم یارای ورود به این بحران را نخواهد داشت، چرا که موافقت با تداوم بحران سرطان ناشی از بنزین پتروشیمی‌ها گناهی نابخشودنی است و ترس طبیعی و ناگزیر مردم نیز پشتوانه این کسب و کار بی‌دردسر خواهد بود. این مثال کاملا گویای الگوی موجود حکومتداری معتدلان راستگوی خودمان است چراکه بحران اقتصادی که به جد معتقد به داشتن شاخ و برگ بیش از حد واقع آن هستیم براحتی به عنوان نقطه شروع استراتژی 5 کلمه‌ای فوق‌الذکر قرار گرفت و در سیاست خارجی به حصول برجام به عنوان شاه‌کلید باز شدن راه فروش نفت انجامید و در سیاست داخلی هم نقش توجیه‌کنندگی در باب ضعف عملکرد دولت را کماکان بر عهده دارد و از قبل همین بحران عزیز است که دولت، بسیاری از اعمال فشارهای خود را توجیه کرده و خواهد کرد و در تحلیل نهایی حتی کم کردن یارانه جراید به ازای هر تذکر را نیز می‌تواند به جای کم‌طاقتی در برابر منتقدان به جبر ناشی از کمبود منابع مالی ارجاع دهد.


Page Generated in 0/0241 sec