printlogo


کد خبر: 148542تاریخ: 1394/8/18 00:00
مروری بر پرونده یک متهم امنیتی اقتصادی بزرگ
سیامک نمازی؛ سرمایه‌گذار یا دزد سرگردنه؟

دستگیری «سیامک نمازی»، عضو مهم خاندان نمازی حقیقتا شاهکار دستگاه اطلاعاتی کشور به شمار می‌رود، چرا که این خانواده مهم را بدون کمترین ارفاقی می‌توان مروج «لیبرالیسم» و «فساد اداری» متعاقب آن در
ارکان حاکمیت با سرفصل «نیاز متقابل ایران و سرمایه‌داری» نامید.
راز موفقیت «شبکه نخبگان فراملی» که پیش از این «وطن‌امروز» به عنوان اولین رسانه ایرانی به افشای آن پرداخته بود و سیامک نمازی نیز عضو عالیرتبه آن است، در هوش و استعداد ویژه آنها نسبت به «نخبگان ملی ایرانی» نیست، بلکه دیپلماسی حامی شبکه آنهاست که به رشد و پیشرفت سریع‌شان می‌انجامد. پس شکست «شبکه نفوذ»، نه تنها هیچ عارضه جانبی برای دولت‌ها و سیاسیون داخلی ندارد بلکه با توهم «شکست بدون حمایت شبکه خارجی» نیز مقابله می‌کند کما اینکه واشنگتن‌پست، سیامک نمازی را حافظ منافع ملی آمریکا در ایران نامیده است و یک فعالیت سایبری کوچک بر ایمیل‌های سیامک به لو رفتن شبکه وسیعی از نفوذی‌ها در داخل انجامید و حتی تا دفتر اوباما نیز صعود کرد!
فساد حاکم بر روابط شبکه نمازی‌ها به واسطه اجرای نسخه‌های لیبرالیستی اقتصادی در ایران، می‌تواند به واسطه تغییر اجباری مسیر حاکمیت از «نقشه‌های دشمن» به سمت «راهکارهای بومی» با حمایت نخبگان ملی، به کاهش فساد، بروکراسی اداری و رشد و پیشرفت جوانان تحصیلکرده و مخلص حامی نظام و حاکمیت ملی بینجامد. به همین دلیل است که شبکه رسانه‌ای راکفلرها تا این اندازه نسبت به دستگیری سیامک حساس است و در حرکتی بامزه وی را «سرمایه‌گذار آمریکایی» جا زده است! در پاسخ به چنین گمانه طنزی می‌توان طنازانه نوشت: «سیامک جیب ملت را نزند، سرمایه‌گذاری با پول نداشته پیشکش»!
  چرا نمازی به تهران آمد؟!
سیامک نمازی چند سال پیش از فتنه 88 راهی آمریکا شد و مستقیم در ساختار تشکیلات ضد امنیتی نایاک وابسته به وزارت خارجه آمریکا در کنار تریتا پارسی جاگیر شد. خانواده نمازی- خواجه‌پور نیز چند سال پس از افشای شبکه نفوذشان در سال 88، به‌رغم دریافت احکام قضایی با مساعدت دولت‌های غربی از کشور متواری شدند و مستقیم به نایاک و ویلسون سنتر پیوستند.
اکنون سیامک 44 ساله است و در بهترین برهه حیات تشکیلاتی‌اش، به‌رغم همه تحذیرات عقلی، مسافر ایران شده است. او ساختار شبکه نفوذی آمریکا را بخوبی می‌شناسد و در شرایطی که پروژه جدید غرب برای «تغییر ایران» آغاز شده، نیاز به چنین مدیر میدانی شناخته شده و مطمئنی در داخل، از ضروریات است و به قول معروف به ریسکش می‌ارزد!
البته هنوز برخی دیگر از اعضای شبکه «مدیران جوان جهانی» در ایران ساکن هستند اما به واسطه افشای بخش‌هایی از پروژه آمریکا پیش از اجرا، زیر سایه سنگین دستگاه‌های اطلاعاتی کشور روزگار می‌گذرانند و از دامنه محدودی در حوزه فعالیت اجتماعی و اقتصادی برخوردارند. «پروژه کارآفرینی مبتنی بر فناوری» یا استارت‌آپ‌ها افشا شده و نقشه کنفرانس بریج و پل با توقف ساختاری مواجه شده است. استارت‌آپ ویکندهای گوگل و مایکروسافت با واسطه‌گری عده‌ای سرعت بیشتری گرفته تا با آلوده‌سازی حداکثری سیستم پیش از توقف عملیاتی، اذهان عمومی را پس از دستگیری سرشاخه‌ها بیشتر به خود مشغول کند. در هر حال بزودی با افشای زوایای مختلف طرح اوباما با دستگیری سرشاخه‌ها و حذف واسطه‌های خارجی مهمی همچون «نزار زاکا»، استارتاپ‌ها نیز با ساختار غیرملی فعلی متوقف خواهند شد. پس سیامک با هدف جایگزین شدن در ساختار به جای عوامل لورفته شبکه نفوذ به ایران آمده و برخلاف گفته یکی دیگر از سرشاخه‌ها، به واسطه قهر دوست‌دخترش در دوبی، دچار جنون آنی نشده است!
  سیامک نمازی از نمای نزدیک
سیامک فرزند باقر نمازی، استاندار اسبق خوزستان نفت‌خیز در دوره پهلوی است. او به واسطه رشد در خانواده‌ای که بلافاصله پس از فرار از ایران به‌دنبال وقوع انقلاب اسلامی در ساختار حامی نظم نوین جهانی، به استخدام مجدد درآمد، به قولی مسیر رشد را سریع‌تر از دیگران طی کرد. او در 24 سالگی با مدرک «روابط بین‌الملل» دانشگاه تافتز آمریکا، به ایران بازگشت و به سرعت در دولت مشغول به کار شد! با استفاده از سابقه خانوادگی و توصیه برخی نفوذی‌ها به فرزند مقام عالی اجرایی وقت که جویای سهم خود از اقتصاد نفتی بود نزدیک شد و در 28 سالگی اولین و تنها شرکت دلالی وابسته به دولت را با نام «آتیه بهار» تاسیس کرد! شرکتی که به قول تجار غربی و شرقی، کلید ورود به بازار ایران محسوب می‌شد و با دریافت حق حساب «م - ه» و برخی مدیران آلوده دولتی، مسیر نفوذ سرمایه‌داری به ایران را باز کرد و «رشوه‌خواری» در ایران را به قانونی ملی تبدیل کرد!  نمازی‌ها به حدی در ساختار حاکمیت نفوذ کردند که به‌رغم دلالی آشکار خود را بری از رفتار سرمایه‌داری برخی نفوذی‌های دولتی در مجامع عمومی نشان و حکومت را فاسد جلوه می‌دادند. به طور مثال سیامک نمازی به عنوان کسی که رسما با هدف عقد قراردادهای ضد ملی، با ساخت و پاخت با طرف غربی، مدیران ضعیف ایرانی را شناسایی و با پالت‌های رشوه میلیون دلاری نمک‌گیر و عضوی از شبکه می‌کرد، با تکذیب نقش خود در این بازی کثیف به خبرگزاری بلومبرگ می‌گوید: «رشوه دادن و گرفتن در ایران متداول است. در کشوری که شما ناچار هستید به مأمور پست رشوه بدهید تا مطمئن شوید بسته شما در خارج به‌دست گیرنده خواهد رسید، رشوه شیوه زندگی است»! فراموش نکنیم این اتفاقات دقیقا در دوره‌ای آغاز شد که جامعه ایرانی جنگ تحمیلی را تازه به پایان رسانده بود و فساد اداری به هیچ‌وجه در آن رایج نبود. در حقیقت نمازی‌ها «دزدی و دروغ» را به عنوان سوغات سرمایه‌داری به مدیران مستعد با توانایی بالقوه غرقه شدن در فساد، هدیه کردند و راه و رسم حق حساب گرفتن به شرط سکوت در برابر دزدی ثروت‌های ملی ایران توسط خارجی‌ها را نهادینه کردند.
  کشف دزدی‌های بین‌المللی
همین بازی دو سره با واسطه‌گری ثابت به نفع خارجی‌ها منجر شد بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت نهم، ضربه سختی به واسطه افشای ماهیت قراردادهای ضعیف و ضد ملی وضع شده به دست آنها دریافت کنند، البته این پایان ماجرا نبود!
سیامک نمازی سرمایه اولیه فعالیت‌های خود را از سهم دلالی وضع قراردادهای یکطرفه نفت و گاز ضد کشورمان در آتیه بهار به‌دست آورد اما به واسطه جلب اعتماد غربی‌ها در این قراردادهای سودآور، موفق شد به سرعت خود را به عنوان مدیری که از توانایی کنترل حاکمیت برخوردار است، معرفی کند. به این ترتیب با افزایش سرمایه صورت گرفته از مسیر خارجی، با کمک دخترعمویش، پری نمازی، شبکه اشتغال در شرکت‌های خارجی را در دست گرفت. به این ترتیب نمازی‌ها از یک اقلیت صرفا وابسته به دولت، به گروهی پر نفوذ در میان تحصیلکردگان ایرانی داخل و خارج کشور با توانایی اداره بیش از 100 هزار موقعیت شغلی تبدیل شدند.
با افزایش قدرت و ثروت و نفوذ سیامک نمازی، وی در کنار پدرش بیش از پیش مورد توجه وزارت خارجه آمریکا قرار گرفت و موفق شد در پی  همکاری با آژانس توسعه فراملی آمریکا، چندین انجمن مدیریت نخبگان را در داخل و خارج کشور با هدف انتقال «فرهنگ سرمایه‌داری» به عنوان تنها راهکار علمی و عقلانی و منطقی اداره جامعه راه‌اندازی کند.
  گسترش شبکه نفوذی
پس اکنون دارایی‌های سیامک نمازی و خانواده، شامل یک شبکه نفوذی در میان مشهورترین دولتمردان کارگزارانی کشور، لابی کارچاق کن کلان‌سرمایه‌داران غربی در ایران، شبکه اشتغال نخبگانی، انجمن تربیت مدیران آینده با اصول لیبرالیستی و شبکه انتقال از خارج به داخل کشور بود.
با تغییر روش‌های سیاست خارجی کشور در دولت نهم، سیامک نمازی متوجه نقص ساختار شبکه نفوذ شد. نمازی که در دوره اصلاحات با استفاده از موقعیت برتر و امنیت نفوذی‌های آمریکا موفق شده بود  دوره‌های آموزش سیاست خارجی در اندیشکده‌های وودرو ویلسون و NED را به پایان برساند، دوباره راهی آمریکا شد و مستقیم سراغ «تریتا پارسی»، عضو سابق هیات مدیره آتیه بهار رفت. پارسی اکنون با استفاده از گری سیک و برژینسکی یک تشکیلات نوپا به نام «نایاک» را با کمک باقر نمازی، به راه انداخته بود. نایاک از ارتباطات گسترده‌ای با برخی دیپلمات‌های ایرانی که رفت و آمد زیادی به بنیاد برادران راکفلر داشتند، برخوردار بود و از هر دو طرف ایرانی و آمریکایی به نمازی‌ها نزدیک بود.
هدف از قدرت گرفتن نایاک، نفوذ به درون دولت احمدی‌نژاد با هدف تغییر اصول سیاست خارجی بود که ملی می‌اندیشید و تمایل چندانی به اجرای نسخه‌های وزارت خارجه آمریکا نداشت. تاریخ گواه است که نمازی‌ها با کمک نایاک در حالی که از فتنه 88 جان به در برده بودند، موفق شدند تا حدی به درون دولت احمدی‌نژاد نفوذ کنند. به نحوی که رهبر انقلاب در 28 بهمن 92 رسما اعلام کردند: «تصور برخی دولتمردان «دولت قبلی» و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته‌ای، با آمریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می‌شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره درباره موضوع هسته‌ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم».
شبکه عامل رسمی دولت آمریکا، سیامک نمازی اکنون مجددا در حال پر و بال‌گیری بود و در دوره‌ای که برای بلوغ و رشد مجدد در ارکان حاکمیت خیز برداشته بود، با اقدام بموقع و هوشیارانه دستگاه اطلاعاتی کشور، ضربه دیده است. طبیعی‌ترین اقدام آن بخش از شبکه که خارج از کشور مستقر است این است که ضربه به «شبکه نفوذ آمریکا» را ضربه به دولت ایران جلوه دهد تا بدین وسیله بتوانند گمانه کذب «الزامی بودن حضورشان در ساختار» را تقویت کنند.
  خائنان بالفطره
سیامک نمازی، «رهبر جوان اقتصاد لیبرال ـ سرمایه‌داری» و مدیر برگزیده راکفلرها در انجمن آسیای نیویورک و باقی عناصر غیرملی شبکه نفوذ هرگز در خدمت ایرانیان نبوده‌اند و همه طرح‌های آنها در مسیر تضعیف ساختار ملی با ترویج طرح‌ها و راهکارهای ابلاغی از جانب دشمن با هدف شکست ایران از درون اجرایی شده است. آنچه امروز در حوزه اقتصاد شاهد هستیم نتیجه بارز اجرای سیاست‌های تحمیلی همین لابی خائن و فاسد با نفوذ در ساختار حاکمیت است.
انتظار این است که دستگاه قضایی کشورمان با سیامک نمازی در اندازه یک «رهبر نفوذی
لیبرال ـ سرمایه‌داری» که ایجاد اختلال در نظام اقتصادی کشور را در پرونده دارد برخورد کند، نه یک آمریکایی خام که با تصمیمی ناگهانی برای گذراندن تعطیلات راهی مقصدی اشتباهی شده است!


Page Generated in 0/0063 sec