printlogo


کد خبر: 148607تاریخ: 1394/8/19 00:00
یادداشتی برای سریال «شهرزاد» به بهانه پخش از شبکه نمایش خانگی
بر مدار سطحی‌نگری!

«شهرزاد» جدیدترین ساخته‌ حسن فتحی که پیش‌تر با نام «روزی روزگاری عاشقی» شناخته می‌شد، چندی است در شبکه نمایش خانگی توزیع شده است. این سریال با بودجه‌ای بسیار بالاتر از آنچه در اینگونه سریال‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، تولید شده و تبلیغات وسیعی را دنبال کرده تا در نقطه آغازین جلب توجه کند. فارغ از این، شهرزاد بازیگران بسیار زیاد و شناخته‌شده‌ای را با خود آورده که فعلا برای جذب سیلی از مخاطبان به تنهایی کافی به نظر می‌رسد. اما نتیجه رخ‌داده در هنگام تماشای نسخه‌های خانگی این سریال خلاف آنچه را تبلیغ کرده نشان می‌دهد و ساختاری گسسته همانند بسیاری از آثار تلویزیونی را نمایان می‌کند. «شهرزاد» در اولین قسمت خود بیش از هر چیز سعی در درگیر کردن مخاطب و معرفی دنیای پیرامون شخصیت‌هایش دارد؛ جایی که قرار است شخصیت‌ها، داستان و تک‌تک عناصر سریال با اتمسفر حاضر در آن گره بخورند و بیننده را جذب و محو اثر گردانند. سریال «شهرزاد» در بیش از 15 لوکیشن اصلی و چندین لوکیشن فرعی و کم‌پلان فیلمبردار‌‌ی شده که مهم‌ترین محل فیلمبردار‌‌ی سریال، شهرک سینمایی غزالی است. همکاری سیدمحمد امامی و سیدهادی رضوی، سرمایه‌گذاران این پروژه با شرکت «ای‌ام فیلم» آلمان یکی از نکات قابل توجهی است که سازندگان سریال روی آن خیلی مانور داده‌اند. فتحی که پیش از این با مجموعه‌های تلویزیونی «مدار صفر درجه» و «شب دهم» از سال‌های 1300 و دوره پهلوی اول در تاریخ معاصر ایران شناخته شد، این‌بار با سریال «شهرزاد» سراغ دهه 30؛ یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر کشورمان رفته است. مجموعه‌ای که برای نخستین بار با تدارکاتی عظیم و با بیش از 150 نفر عوامل در بخش خصوصی تولید و با حدود 2 سال پیش‌تولید و 4 ماه تولید در بیش از 100 لوکیشن فیلمبرداری‌ شده است. داستان سریال شهرزاد در سال ۱۳۳۰ روایت می‌شود و سراغ برهه‌ای از زمان که آنچنان به تصویر کشیده نشده، رفته است. تصویربرداری این سریال البته استاندارد مناسبی دارد و اینگونه تصویرپردازی، باعث می‌شود مخاطب هرگز از قصه‌ عاشقانه‌ فرهاد و شهرزاد خسته نشود. سبک روایت داستان به شکلی است که مخاطب نگاه سازنده و دنیای پیرامون اغلب شخصیت‌های اصلی را درک ‌کند اما مشکل آنجایی شروع می‌شود که این نشاندن تصویرها بدون ایست و تزریق ناگهانی حجم بالایی از این قصه‌های اصلی و فرعی دارای کلی‌گویی‌های آزاردهنده‌ای شده که نمی‌گذارد بیننده ساده و روان از تماشای اثر لذت ببرد. حقیقتا چیزی که بیش از همه هنگام تماشای شهرزاد توی ذوق مخاطب می‌زند، همین کلی‌گویی‌هایی است که به شکل واضحی در تضاد کامل با سکانس‌هایی است که در نهایت زیبایی تمام جزئیات مختلف را نشان‌مان می‌دهند.  جدا از نحوه‌ پردازش داستان در سریال شهرزاد که می‌تواند در مواردی موجب همراهی مخاطب شود لحظات بسیاری وجود دارد که شاهد رکود عناصر پیش‌برنده و ایستایی روایت می‌شویم و به همین دلیل، شهرزاد به خاطر این روایت  اشکال‌دار ضربه می‌خورد. اگرچه قسمت‌های بسیاری از ۲۶ قسمت سریال «شهرزاد» مانده است، اما در همین نسخه‌های آغازین به حفره‌هایی در فیلمنامه روایت شده می‌رسیم. یکی از عیب‌های غیرقابل بخشش و ضربه‌زننده به تمام ابعاد شهرزاد، صحنه‌های درگیری آن است که برخلاف تمام ثانیه‌های دیگر، ترجیح می‌دهیم وارد جزئیات نشود و به همان شات‌های کلی بسنده کند.  بیننده در پایان قسمت دوم شهرزاد، حس بدی دارد زیرا با یکسری سکانس‌های‌ بی‌ربط روبه‌رو می‌شود که می‌خواهند داستان فرعی باشند اما مجهولاتی آزاردهنده به نظر می‌رسند. سازندگان سریال، فراموش کرده‌اند که در این دوران، جذب کردن مخاطبان سخت و دشوار است و با کارهای ساده و بسنده کردن به کلی‌گویی‌های بی‌معنا ممکن نمی‌شود.


Page Generated in 0/0074 sec