سعید ملکی: «فیلیپ پتن»* یا مارشال پتن، ژنرال فرانسوی بود که به واسطه خدماتش در جنگ نخست جهانی به یکی از قهرمانان ملی کشورش تبدیل شد؛ قهرمانی که سرنوشت، تقدیر و تصویری دیگر از وی برای فرانسویها رقم زد و چند دهه بعد یعنی در جنگ دوم جهانی با قبول ریاست «دولت ویشی» بهعنوان حکومت دستنشانده آلمانها در فرانسه اشغالی، خیانتکار به کشور لقب گرفت. مارشال پتن که هدف خود از تصدی ریاست دولت ویشی را جلوگیری از ویرانی بیشتر کشورش به دست نازیها عنوان و اقدام خود را عین وطنپرستی عنوان کرده بود در نهایت به جرم خیانت به فرانسه به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.
پژوهندگان تاریخی و تحلیلگران سیاسی نظرات گوناگونی را درباره این شخصیت فرانسوی ارائه کردهاند و برخی حتی با توجه به ناتوانی قوای فرانسه در برابر ماشین جنگی آلمان تصمیم وی برای همکاری هر چه بیشتر با اشغالگران با هدف کاهش صدمات و خسارات جنگی را نوعی وطندوستی قلمداد کردهاند اما آنچه مشخص است اکثر اعضای هیات منصفه تاریخ، مارشال پتن فرانسوی را محکوم میپندارند.
در مقایسه با چنین شخصیتهایی، هستند چهرههایی که در کتابهای درس تاریخ نسلهای بعدی سیمای یک قهرمان را مییابند مانند «جوزپه گاریبالدی» رهبر جنبش استقلال ایتالیا، «پاتریس لومومبا» رهبر استقلال کنگو و... و برخی دیگر که سیمایی خاکستری از خود به یادگار گذاشتهاند مانند «میخاییل گورباچف» آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی یا «نادرشاه افشار» پادشاه شجاع اما خشن تاریخ ایران.
از پتن فرانسوی گرفته تا نادرشاه وطنی همه از جمله چهرههایی بودهاند که در نهایت هیات منصفه تاریخ در برابر آنان صف بسته و ویژگیای چون وطندوستی را بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای کارنامه عملی و نظری آنان محک زده و آرایی با اکثریت، قوت و نسبتهای متفاوت صادر کرده است. رای دادگاه تاریخ البته برای کسانی که بیمحابا و در بسیاری موارد گمنام و برکنار از نام چهرههای یادشده جان خود را نثار وطندوستی و دفاع از آن ساختهاند همواره مطلق بوده است.
با وجود این، برخی خود را به تنهایی در جایگاه یکایک اعضای هیات منصفه تاریخ قرار داده و به دنبال صدور احکام مطلق درباره وطندوستی یا خیانتکاری دیگران هستند. از جمله میتوان به معاون اول دولت یازدهم اشاره کرد که در مراسم گرامیداشت روز آمار در دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد موافقت یا مخالفت با توافق هستهای معیاری برای ولایتمداری، اخلاقمداری و خصیصه وطندوستی است.
آنچه مبرهن است پذیرش مشروط توافق هستهای و متنی چون برجام که در مجموعه نظام صورت گرفته، برآیندی از نقادیها و نگرانیهای نیروهای اصیل انقلابی و دفاع موافقانی است که با وجود کاستیها بر نتیجه کار دیپلماتهای دولت در وین مهر تایید میزنند و در نهایت باز هم این تاریخ است که از «فرجام برجام» و پیامدهای آن برای کشور پرده برخواهد داشت. از این رو مبنا قرار دادن توافق هستهای بهعنوان متری برای سنجش وطندوستی یا خیانتکاری موافقان و مخالفان عاری از هرگونه منطق است.
در نامه تاریخی رهبر بزرگوار انقلاب در زمینه پذیرش مشروط توافق هستهای، منتقدان اصلی این توافق از جمله اعضای کمیسیون برجام از مخاطبان اصلی قدردانی ایشان بودند حال این سوال مطرح است که آیا قدردانی رهبری عالی نظام متوجه کسانی بوده که به واقع خیانتکار به شمار میآیند یا اینکه از این پس در صورتی که هر نقدی در زمینه تخطی متعهدان خارجی برجام یا عبور مسؤولان از خطوط قرمز تعیینشده بیان شود، مترادف با خیانتکاری خواهد بود؟
البته این لقبپراکنیها و استفاده از دشنامهای سیاسی امری متداول در فرآیند مخالفکوبی دولتی به شمار میرود که داعیهدار نقدپذیری و تحمل مخالفان است. نامیدن مخالفان و در واقع منتقدان دولت با عناوینی چون اقلیت تندرو، دلالان و کاسبان تحریم، لمپنهای سیاسی و رسانهای و چهرههایی که قصد دارند در فرآیندهای سیاسی منافع فردی و گروهی را جایگزین منافع ملی سازند، بخشی از قاموس مخالفکوبی دولتیها و رسانههای آنان را به تصویر میکشد.
در این قاموس، دلواپسی از بابت سرنوشت کشور معنای سیاهنمایی، کارشکنی و هیاهوگری مییابد و هشدار در زمینه تهدیدهای فراوان داخلی و خارجی و فرآیند نفوذ قدرتهای غربی بویژه آمریکاییها تندروی و افراط نام میگیرد.
از این رو است که باید گفت در روند تدوین این قاموس افزون بر بیاعتنایی به قضاوت تاریخ، انصاف نیز به کناری نهاده شده و جای آن را سیاستپیشگی و وارونهنمایی گرفته است؛ رویکردی که این نیز در پیشگاه تاریخ به قضاوت نهاده خواهد شد.
......................................................................................
پینوشت
* «آنری فیلیپ بنونی عمر ژوزف پتن»، سال ۱۸۷۶ به ارتش فرانسه پیوست و تحصیلات نظامی خود را در مدرسه نظامی «سنسیر» و مدرسه عالی جنگ پاریس انجام داد. در جنگ اول جهانی از خود قابلیتهای زیادی نشان داد و در نبرد «وردون»، پیروز شد. او را از آن پس «نجاتبخش وردون» مینامیدند. در ۱۹۱۷ فرمانده کل نیروهای فرانسه شد و در ۱۹۱۸ لقب «مارشال فرانسه» را گرفت. پس از پایان جنگ وزیر دفاع و وزیر مشاور شد. در جریان قدرت گرفتن نازیها در آلمان، پتن از هواداران سیاست مدارا با آلمان بود. پس از شکست فرانسه از آلمان نازی، مارشال پتن رئیس دولت ویشی شد. پس از جنگ دوم جهانی، به جرم خیانت به کشور، به اعدام محکوم شد که این حکم توسط ژنرال دوگل تبدیل به حبس ابد شد.