printlogo


کد خبر: 148736تاریخ: 1394/8/21 00:00
رئیس‌جمهور به همه حمله می‌کرد!

سرگذشت اولین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران یکی از مقاطع عبرت‌آموز تاریخ معاصر است و زندگی سیاسی بنی‌صدر از آن روزی که به عنوان منتخب مردم مسلمان ایران در چهره‌ای منافقانه در اوج قدرت قرار گرفت تا آنجایی که به عنوان چهره‌ای مطرود از کشور گریخت، می‌تواند درس‌های فراوانی برای این روزهای ما داشته باشد.
بنی‌صدر در سخنرانی‌های متعدد مدام از اقلیتی می‌گفت که سعی دارند کشور را در قبضه‌ خود بگیرند. او از کسانی گلایه داشت که بنا به ادعای او با داشتن زندان، روزنامه‌نگاران نفوذی را بازداشت کرده و با ایشان برخوردهای افراطی و خشونت‌آمیز می‌کردند و این همه در شرایطی بود که او هر روز به بهانه‌ای منتقدانش را به باد تهمت و افترا گرفته و با کمک گروهک‌های ضدانقلاب و مرتبط با بیگانه که در اطرافش گرد آمده بودند، چنان جو خفقان و اختناق ایجاد کرده بود که منتقدانش حتی از حضور در فضای دانشگاه‌ها نیز پروا داشتند.
سخنرانی‌های بنی‌صدر ادامه داشت و با هر بار سخنرانی او موجی از اختلاف ایجاد می‌شد. او در بخشی از سخنرانی ۲۲بهمن ۱۳۵۹ می‌گوید: «آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید حق شماست و نباید اجازه دهید هیچ گروه چماقدار و بی‌چماق این حقوق را از شما سلب کند».
پس از دولت موقت و روی کار آمدن شورای انقلاب، بنی‌صدر می‌کوشید خود را به عنوان دلسوزترین و آگاه‌ترین فرد انقلابی معرفی کند. وی با انتشار روزنامه «انقلاب اسلامی»، بهترین شعارها را مطرح کرد و توانست طرفداران زیادی را برای خود گرد آورد. او که در انتخابات ریاست جمهوری وعده‌ بهبود وضعیت معیشتی به مردم داده بود، پس از تکیه زدن بر کرسی ریاست‌جمهوری تمام وعده‌های خود را به باد فراموشی سپرد و سرگرم جدال با منتقدانش با هدف از میدان راندن ایشان و قبضه کردن قدرت در دستان خود و گروه مطبوعش شد.
در این زمان بنی‌صدر، حملاتی را علیه قوه‌‌قضائیه بویژه دادستانی کل انقلاب آغاز کرد. مهم‌ترین عامل تاخت و تاز بنی‌صدر علیه قوه‌‌قضائیه، دستگیری و محاکمه‌ منافقین لانه کرده در برخی مطبوعات و ارکان نظام بود. شهید قدوسی که در شناسایی خط نفاق سابقه‌ای طولانی داشت، در برابر فشارهای او بشدت مقاومت می‌کرد. برای نمونه، باید به مساله اعدام فرخ روح‌پارسا اشاره کرد؛ او وزیر آموزش‌وپرورش رژیم شاه بود که بنی‌صدر با مطرح کردن مساله همزمانی با تولد حضرت فاطمه علیهاالسلام، کوشید از اجرای حکم اعدام او جلوگیری کند ولی شهید قدوسی قاطعانه حکم را اجرا کرد.
درگیری‌های او با مجلس شورای اسلامی نیز خود حکایت مثنوی 70 من کاغذ است. بنی‌صدر در شرایطی مخالفان خود را اقلیتی کوچک می‌نامید که بسیاری از نمایندگان ملت نسبت به رفتارهای او انتقاد داشتند. او که با توسل به وعده‌ ایجاد اقتصاد علمی و از بین بردن فقر توانسته بود رای مردم انقلابی ایران را به دست آورد، اکنون سعی داشت با تفسیری من‌درآوردی و فاقد پشتوانه‌ منطقی از نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، آرای مردم را به مخالفت مردم با انقلابیونی که او آنها «افراطیون» می‌نامید، تعبیر کرده و انقلابیون را با برچسب چماقدار و افراطی از میدان براند. بنی‌صدر از مخالفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و از هیچ کوششی برای تضعیف این نهاد برآمده از انقلاب کوتاهی نمی‌کرد. او سعی داشت با ایراد اتهام و افترا به پاسداران انقلاب اسلامی آنها را که بزرگ‌ترین مانع در تلاش‌هایش برای منحرف کردن انقلاب می‌دید، از سر راه خود بردارد. رئیس‌جمهوری برای نیل به این هدف شوم از ترفند اختلاف‌افکنی بین ارتش و سپاه استفاده کرده و خود را مخالف آنچه خودسری انقلابیون می‌نامید جا می‌زد. مقام‌پرستی او که اطرافیان متملق و چاپلوس را در دایره‌ نزدیک به او نفوذ می‌داد، خودبزرگ‌بینی او که معتقد بود پس از امام، کسی از او مناسب‌تر برای رهبری نیست و بسیاری دیگر از این قبیل خودبزرگ‌بینی‌ها سبب می‌شد بنی‌صدر تحمل شنیدن هیچ نظر مخالفی را نداشته باشد و در برابر کوچک‌ترین انتقادی، برآشفته شده و زبان به توهین و تحقیر بگشاید. این روحیات دقیقا همان زنگ خطری بود که حضرت امام در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری نسبت به آن هشدار داده و فرموده بودند: «حب الدنیا رأس کل خطیئه».
منبع: خبرگزاری دانشجو


Page Generated in 0/0048 sec