printlogo


کد خبر: 148739تاریخ: 1394/8/21 00:00
نقش فضاهای فرهنگی در تزریق پویایی شهروندی
چشمان بیدار آگاهی

در میان منابع فرهنگی مختلف که ذهن انسان‌ها یا محتوای آن یعنی فرهنگ انسان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند، فضاهای فرهنگی شهری از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آنجایی که ذهن یا فرهنگ انسان‌ها هدایت‌کننده و شکل‌دهنده رفتارها و کنش‌های اجتماعی روزمره ما است، بنابراین در صورت وجود رفتارهای ناپسند در رفتارهای اجتماعی می‌توان از طریق گسترش فضای تجسمی در نگاهی بصری و توجه به امکانات فرهنگی از جمله ایجاد و توسعه فضاهای تزریق تفکر و نشاط فرهنگی مانند سینماها، سالن‌های نمایش و موسیقی، فرهنگسراها، کتابخانه‌ها، موزه‌ها و گالری‌ها به تغییر وضعیت ناهنجار به شکلی تاثیرگذار اقدام کرد. از این رو کالبدشکافی و واکاوی مکانیسم تاثیر منابع فرهنگی بر ذهن یا فرهنگ افراد و رفتار آنها از طریقی کارشناسانه برای متولیان امر مهم است. روانشناسی رفتاری تعریفی پیچیده‌تر و دقیق‌تر از رفتار را ارائه می‌دهد: «هر فعالیتی که ارگانیسم (جاندار) انجام می‌دهد و به وسیله ارگانیسمی دیگر یا یک ابزار اندازه‌گیری قابل مشاهده یا اندازه‌گیری است». بنابراین رفتار هم شامل حرکات بیرونی می‌شود و هم شامل حرکات درونی خواهد بود. بر پایه روانشناسی اجتماعی، جورج هربرت‌مید معتقد است ذهن بر ساخته‌ای اجتماعی بنا شده که رفتار را هدایت می‌کند و بدون شک این ذهن در ارتباط با خانواده و محیط‌های دیگری که فرد در آن گذر می‌کند، ساخته می‌شود. با توجه به شرایط و اهمیت موقعیت در شکل دادن و هدایت رفتار، می‌توان با تغییر در فضای بصری محیط به افزایش توان فرهنگی شهرها اقدام کرد. در واقع با تغییر در فرهنگ فضاهای شهری می‌توان بستری مناسب را برای رشد تفکری و فهم زیبایی‌شناسی خانواده‌ها و نهادهای اجتماعی ایجاد و به دنبال آن رفتارهای اجتماعی روزمره افراد را در راستای فرهنگ این فضاهای فرهنگی دگرگون کرد، چرا که محیط‌هایی مانند فضاهای فرهنگی شهرها می‌توانند در ساختن ذهن که هدایت‌کننده رفتار است، نقش داشته باشند. برای بررسی موضوع فوق بررسی نظریه سرمایه‌های فرهنگی بوردیو می‌تواند به ما یاری دهد. سرمایه فرهنگی به زعم بودیو دارای 3 بخش است؛ سرمایه فرهنگی درونی شده که بیانگر چیزهایی است که افراد می‌دانند و می‌توانند انجام دهند. دوم، سرمایه فرهنگی عینی، از جمله کالاهای فرهنگی و اشیا (مادی) از قبیل کتاب و کتابخانه، مجسمه، تابلوهای نقاشی، آثار هنری و عتیقه، و سومین مورد هم سرمایه فرهنگی نهادی شده، از جمله صلاحیت‌های تحصیلی است که در قالب مدارک و مدارج تحصیلی رسمی نمود عینی پیدا می‌کند. هر فضای جغرافیایی به غیر از ظاهر فیزیکی خود، گواه و معرف ارزش‌ها، هنجارها یا به عبارتی مجموعه فرهنگی است. در نتیجه می‌توان گفت هر فضای فیزیکی و جغرافیایی دارای هویت فرهنگی است یا به تعبیر بوردیو، هر فضایی دارای میدان فرهنگی است. در مقیاس کلان، هر کشوری دارای هویت فرهنگی خاصی است که آن را از دیگر همسایگانش متمایز می‌سازد.  از طرفی در تجسم حس بصری و انگاره تصویری افراد در جامعه شهری می‌توان به تحلیل‌های مختلفی رسید اما مسلم است که ذهن ما براساس محیط اطراف ما شکل خواهد گرفت و ساخته می‌شود. در واقع  ذهن انسان به روایت روانشناسی از بدو تولد تحت تاثیر محیط اجتماعی فرد است که در آن متولد شده و رشد پیدا می‌کند. در نتیجه یک چرخه دائمی بین انسان‌ها و فضاهای اطراف‌شان برقرار است. نکته مهم در ارتباط با حس هنری و ذوق بصری آدمی این بوده که گاهی ضمیرِ انسان براساس تماس با محیط‌ها و فضاهای متفاوت و از پیش تعیین شده دچار تغییر و دگرگونی می‌شود و حتی خود فرد هم در جریان این تغییر قرار نمی‌گیرد. با توجه به این نکته می‌توان در جهت پیشرفت افراد و توسعه جامعه با تاثیر گذاشتن بر اذهان افراد، فضاهای فرهنگی تازه‌ای به وجود آورد یا محتوای فضای خاصی را دستکاری کرده و تغییر داد. ژاک آردوانو، روانشناس اجتماعی فرانسوی معتقد است که انسان‌ها در ارتباط با تشکیلات یا نهاد 3 نوع برخورد دارند: رفتار مجریانه، رفتار بازیگرانه و رفتار خالق‌گرایانه. در رفتار مجریانه فرد اطاعت کامل از قوانین نهاد می‌کند و هیچ مسؤولیتی نه در قبال اجرای روش و در نه در قبال محتوا ندارد. در حالی که در رفتار بازیگرانه، فرد تغییراتی در روش برخورد با نهاد به وجود می‌آورد بدون اینکه محتوای قوانین را تغییر بدهد. ولی در رفتار خالق‌گرایانه فرد با هوشیاری و هوشمندی، تغییراتی را هم در روش و هم در محتوای قوانین آن محیط به‌وجود می‌آورد، بدون اینکه نظم محیط بر هم بخورد و خود، مسؤولیت این تغییر را می‌پذیرد. تعدادی از افراد هم با فضایی که برخورد می‌کنند مشترکاتی می‌یابند، در نتیجه آگاهانه یا ناآگاهانه در فضا حل می‌شوند، در صورتی که تعدادی دیگر که غالبا فکور نیستند، بدون داشتن مشترکات با فضای خاصی، منفعلانه با فضا برخورد کرده و بدون مقاومت در آن فضا حل می‌شوند. از سویی تعدادی از افراد، فضای موجود را نمی‌پسندند و به مبارزه با فرهنگ آن فضا برخاسته و فضای خصوصی برای خود مهیا می‌کنند.  از آنجایی که در جامعه امروز و در عصر حاضر بیشتر افراد جامعه زمان مهمی از  وقت خود را در ارتباط با فضاهای فرهنگی شهرها مانند سینماها، تئاترها، گالری‌ها و کلاس‌های آموزشی هنری می‌گذرانند، تغییر در فرهنگ این فضاهای فرهنگی شهرها آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر بوده و به دنبال آن می‌توان در فرهنگ افراد جامعه و در راستای بهبود آنها گام‌های موثری برداشت. در نتیجه برای تغییرات کلی‌تر در راستای پیشرفت و توسعه جامعه، راه موثر این است که از عادت‌واره فضاها یعنی رشد و گسترش محیط‌های فکری فرهنگی از طریق غنی کردن و آموزشی کردن فضاهای فرهنگی شهری شروع کنیم تا با مرور زمان عادت‌واره‌های افراد آن جامعه و مخاطبان این فضاها در راستای عادت‌واره فضاها ساخته شود.


Page Generated in 0/0063 sec