در خلاصه داستان فیلم «ماهی سیاه کوچولو» آمده است: «اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند. آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آیین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن». ظاهرا فیلم «ماهی سیاه کوچولو» قرار است روایتگر یک واقعه تاریخی از سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی باشد اما در طول فیلم هیچ توجهی به جغرافیا و تاریخ روایت نمیشود. به گزارش پایگاه خبری «سینما انقلاب» اگر نریشنها و کپشنها در تیتراژهای ابتدایی و پایانی فیلم نباشند مخاطب اصلا متوجه نخواهد شد در حال دیدن چه فیلمی و در چه حال و هوایی و در چه دورانی از تاریخ است و این مهم میتواند یکی از دلایل مهم ضعف این فیلم محسوب شود. «ماهی سیاه کوچولو» به واقعه سال 1360 شهر آمل یعنی مبارزه مسلحانه حدود 100 نفر از اعضای گروههای معاند علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در شهر و جنگلهای اطراف آن اشاره دارد. این مبارزه پس از ساعتها درگیری سرانجام در تاریخ 6 بهمن 1360 با تمرکز قوای نیروهای سپاه پاسداران، پلیس و بسیجیان با سرکوبی معاندان پایان مییابد و نیروهای مردمی در این درگیریها و خنثی کردن آن نقشی فزاینده داشتهاند و البته نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز کمک حال مردم بودهاند. اما در فیلم ساخته شده توسط مجید اسماعیلی نه نقشی از منافقگریهای اتحادیه کمونیستهای ایران پیداست و نه میتوان ردپایی از رشادت قهرمانانه و مردمی بسیج و سپاه پاسداران را دید. فیلم در برهوت کاملی از واقعهای خودساخته به سر میبرد و اثر با وجود کارگردانی مناسب، با کمترین دادههای اطلاعاتی، داستانی نشکفته را همچنان بسته به دنبال میکشد. شخصیتپردازی در این اثر جایگاهی ندارد به طوری که مخاطب نمیداند کاراکترهای فیلم که و چه هستند! در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» این موقعیتها و ماجراهای فیلم هستند که آن را به جلو میرانند. مخاطب از شخصیتهای فیلم هیچگونه پیشینهای نداشته و نمیتواند آنگونه که باید با آنها همراهی کند چه برسد به آنکه بخواهد در برخی مواقع با آنها همزادپنداری نیز بکند! حس و ریتم در این اثر سینمایی بشدت منفعل است و دیدن تصاویری زیبا از جنگلهای بکر و دست نخورده شمال کشور است که مخاطب را تا پایان فیلم روی صندلی مینشاند! شاید یکی از نکات مثبت فیلم همین فضای بشدت طبیعتگرای فیلم باشد که جای آن در فیلمهای سینمایی سالهای اخیر ایران بشدت خالی است و مخاطبانی که از تماشای فیلمهای آپارتمانی بشدت خسته و ملول شدهاند شاید در این فیلم مجالی یابند دقایقی مشغول تماشای فضایی بکر و زیبا از طبیعت باشند. یکی از ویژگیهای بسیار ملموس این فیلم که در خیلی از فیلمهای این چنینی کم دیده شده است، نمایش زیبا و صحیح تکنیکهای نظامی و جنگی است. نحوه دیدهبانی دادن و شلیک کردن شخصیتها بسیار دقیق و حرفهای انجام شده است. در مجموع با تاکید بر اینکه پیرنگ و انتخاب سوژه فیلم از سوی سازندگان این اثر اگرچه جای قدردانی دارد اما ساختار ضعیف فیلم و ضعفهای مفرط فیلمنامه سبب شده با فیلمی که در بیان روایت خود الکن بوده و از سوی دیگر تنها اشارهای به ماجرای مقاومت مردم آمل کرده و به شکل کاملا سرسری از آن عبور کرده روبهرو شویم که به هیچ عنوان نمیتواند تماشاگر را با رضایت از سالن به خارج روانه کند.