دکتر جواد حقگو: از زمانی که بشر چشم به جهان میگشاید، تهدید همزاد او است. واحدهای ملی و دولتها نیز از این منظر با انسان مشابهت دارند. تهدیدهای پیش روی انسان و دولتها گاه منافع و گاه حیات آنان را هدف قرار میدهد و آنچه در برابر این تهدیدها صف میبندد، مفهوم «امنیت» است؛ مفهومی چندلایه و چندبعدی که از موجودات ابتدایی گرفته تا دولتها هر یک بنا بر ادراک خود به دنبال تامین آن هستند.
از بعد نظری، امنیت از بحث برانگیزترین مفاهیم به شمار میرود و هر یک از اندیشمندان و نظریهپردازان علوم اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل با دیدگاهها و نقطهنظراتی متفاوت و متعدد به آن نگریستهاند. در میان اندیشهها و مکاتب نظری مطالعات روابط بینالملل، رئالیستها بخش مهمی از تحلیلهای خود را بر پایه مفهوم امنیت بنا نهادهاند. در سیر تطور اندیشههای رئالیستی اولیه اندیشمندانی چون «توسیدید» مورخ یونانی، «نیکولو ماکیاولی» فیلسوف سیاسی ایتالیایی و... تا دوره رئالیسم کلاسیک «هانس مورگنتا» پدر مکتب واقعگرایی معاصر و پس از آن نوواقعگرایی که در آثار «کنت والتز» نمایان است، امنیت از بنیادیترین مفاهیم و تامین آن اصلیترین اهداف و اولویتها بوده است.
البته این دیدگاه به شکلی مزمن از سوی لیبرالها یا همان آرمانگرایان به چالش کشیده شده است؛ گروهی که با بدیلهایی چون توسعه همکاریهای اقتصادی و تجارت بینالملل، حقوق بینالملل، سازمانهای بینالمللی و... به دنبال پایین کشیدن مفهوم امنیت از جایگاه محوری آن در مکتب واقعگرایی بودهاند.
در این میان، اندیشمندانی نیز مانند «باری بوزان» با ترسیم چهرههایی تازه از مفهوم امنیت، به دنبال پرکردن شکافهای معنایی در زمینه مفهوم، کارکرد و جایگاه امنیت در فرآیندهای نظری و عملی سیاست و روابط بینالملل بودهاند. از منظر این نظریهپرداز انگلیسی «نظریه مجموعه امنیتی منطقهای»، امنیت صرفا محدود به جنبه نظامی آن نیست و به حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز تسری مییابد.
با توجه به تازهترین فرآیندهای جهان کنونی باید به این ایده بوزان، عرصههای امنیتی فضایی و مجازی را نیز افزود، چرا که در زمان حاضر بخش مهمی از رقابتهای امنیتی قدرتهای بزرگ رقیب به حوزههای فرازمینی و سایبری کشیده و امنیت مفهومی همهگیرتر شده است.
با این حال بهرغم آنکه لیبرالهای نسل کنونی نیز به تدریج و با توجه به تجربیات ناکارآمد سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل در تامین صلح، ثبات و امنیت بر بخش مهمی از ایدههای خود خط بطلان کشیدهاند، برخی همچنان خوشخیالانه تهدیدهای امنیتی را خرد و ناچیز میشمرند و به دنبال جایگزین کردن اولویتهای تامین امنیت با توسعه اقتصادی، دیپلماسی و... هستند. البته این به معنای کماهمیت جلوه دادن پیشرفت و رشد اقتصادی یا کاربرد دیپلماسی نیست، زیرا این مقولات به نوعی همپیوند و لازم و ملزوم هم به شمار میروند و نقد آنجا وارد است که تمرکز بر اقتصاد آن هم به صورت شعاری و ظاهری جایگزین توجه به ضرورتهای تامین امنیت کشور شود.
آنچه مشخص است اینکه ایران در آشوبناکترین منطقه جهان از نظر امنیتی قرار دارد و گرداگرد کشور را کانونهایی فراگرفته که هرکدام برای فروپاشی یک واحد ملی کفایت میکند. در سطح جهانی ایران هماورد قدرتهایی است که آشکارا از سقوط و تجزیه ایران سخن میگویند. در سطح منطقهای مقامهای کشورهایی چون عربستان سعودی صراحتا اعلام میکنند از هر ابزاری برای مقابله با تهران بهره خواهند جست و در کنار حکومت جنایتپیشه و تا دندان مسلحی چون رژیم صهیونیستی با جنگافزارهای هستهای، شیمیایی، بیولوژیک و... قرار خواهند گرفت. در این وضعیت، از «جندالشیطان» در شرق گرفته تا «داعش» پشت مرزهای غربی و تفالههای تروریستی چون سازمان مجاهدینخلق [منافقین] در کشورهای اروپایی و آمریکایی و... بازیگرانی متعدد هستند که هدف بنیادین خود را ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران قرار دادهاند.
در این شرایط جای پرسش است که چه کشوری در سطح منطقه و حتی در عرصه جهانی بیش از ایران با تهدیدهای امنیتی روبهرو است و دست و پنجه نرم میکند؟ این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته در مقایسه با بسیاری از دولتهای لیبرالمآب غربی و حکومتهای مستبد و ناامنساز منطقه هزینههای کمتری برای خریدهای تسلیحاتی و بودجه نظامی داشته و به شکلی آشکار تقویت درونزای توان دفاعی را در دستور کار قرار داده است.
در اینجا بد نیست به گزارشهایی نظیر گزارش «موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم» (SIPRI) و آمار آن در سال 2014 میلادی اشاره کنیم. براساس این گزارش سعودیها، سال گذشته میلادی بیش از 80 میلیارد دلار سلاح خریداری کردهاند و پس از عربستان، امارات عربی متحده با 23 میلیارد دلار دومین خریدار تجهیزات نظامی خاورمیانه بوده است. قابل تأمل اینکه از 173 میلیارد دلار هزینه نظامی صورت گرفته در خاورمیانه بیش از یکصد میلیارد آن مربوط به 2 کشوری است که بیشترین اصطکاک امنیتی را با ایران دارند.
براساس گزارشهای «موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» در لندن که در کتابی تحت عنوان «موازنه نظامی ۲۰۱۵» گرد آمده است، آمریکا به عنوان بزرگترین دشمن جهانی ایران در سال 2014 نزدیک به 40 درصد کل هزینههای نظامی جهان را به خود اختصاص داده و دشمن قسمخوردهای چون رژیم صهیونیستی نیز
3/23 میلیارد دلار بودجه نظامی داشته است.
اگر چه اینها به معنای ضعف ایران در برابر دشمنان منطقهای و فرامنطقهای نیست اما آمارهای یادشده نشان از اهمیت و هزینههای هنگفت اقتصادی دارد که به پای تقویت نظامیگری در جهت افزایش ضریب امنیتی ریخته میشود. در چنین فضایی کوچکترین خوشخیالی و چشمپوشی از ضرورتهای امنیتی به معنای امضای سند قرار گرفتن کشور در کانون بالفعل شدن تهدیدات بالقوه امنیتی خواهد بود. از این رو است که رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر خود با جوانان نخبه کشور نسبت به بیتفاوتی در برابر تهدیدات گسترده پیش روی کشور هشدار میدهند و میفرمایند: «آنجا که امنیت نیست، هیچ چیز نیست».