سیدمحمد کاظمیآونجی: فیلم «مریخی» اثری است به کارگردانی ریدلی اسکات که داستان ماجراجویی فضایی شخصی بهنام مارک واتنی با بازی مت دیمون را به نمایش گذاشته است. فیلمی که این روزها در سینماهای آمریکا سر و صدای زیادی کرده و رکورد فروش در سینماهای این کشور را شکسته است. این فیلم اقتباسی از یکی از رمانهای پرفروش نوشته اندی ویر است که البته آن را در فضای مجازی به انتشار رسانده است. داستانی در ژانر علمی- تخیلی که عمدتا از مجموعهای از خاطرات تشکیل شده که نحوه دوام آوردن یک فضانورد آمریکایی در حال مرگ در جریان سفر به مریخ را حکایت میکند. ریدلی اسکات 3 سال بعد از کاوش فضا در فیلم «پرومته»، بار دیگر با همکاری داریوز وولسکی، فیلمبردار و آرتور ماکس، طراح صحنه، جلوه تکاندهنده دیگری را از جهان فرادست ارائه میکند. وی از خوفانگیزترین لوکیشنها در بیابانهای وادیالروم اردن – که قبلا هم در فیلمهای «پرومته» و «سیاره سرخ» از آن بهره جسته بود – استفاده میکند تا فضای سطح سیاره مریخ را به تصویر بکشد. اسکات با بهکارگیری تکنیک سهبعدیسازی، مخاطب را در چشمانداز متروکی غوطهور میکند که انزوا و تنهایی واتنی را 140 میلیون مایل آنطرفتر از خانهاش ملموستر میکند. اگر قرار به اخذ جایزه در اسکار باشد این فیلم احتمالا در بخش جلوههای ویژهاش بالاترین شانس را دارد. فیلم با مجروح شدن واتنی که ظاهرا در حد مرگ است شروع میشود و در این هنگام سرنشینان سفیه فضایی را میبینیم که دارند از ترس توفانی بزرگ، مریخ را ترک میکنند و واتنی را به حال خود رها کردهاند. واتنی که بهخود میآید، خود را تنها میبیند، از این رو نبوغش را بهکار میاندازد و تلاش میکند تا رسیدن فضاپیمای بعدی که چند سال طول میکشد زنده بماند (واتنی در این سفر مهندس مکانیک فضاپیما بوده و ماموریتش گیاهشناسی مریخ است). در میان کارهایی که برای بقای خود انجام میدهد، میبینیم که وی تلاش میکند تا مثل زمین در مریخ هم سیبزمینی پرورش دهد و با تعمیر موقت مریخپیمای خود درصدد گشت زدن در مریخ برمیآید. سرانجام واتنی با مرکز کنترل فضایی ارتباط برقرار میکند و این امکان را برای فیلم فراهم میآورد تا تلاشهای ناکام دانشمندان ناسا را – که جف دانیلز، شیوتل ایوفور و سین بین نقش آنها را بازی میکنند - برای گسیل فضاپیمای نجات و نیز اقدامات جسورانه و شجاعانه فرمانده فضاپیما و افرادش در خارج از سفینه مادر دنبال کند. کهکشانی از ستارههای سینما دور دامون را در این فیلم گرفتهاند با این حال نقش پررنگی ندارند. در Ares3 که نام فضاپیمای حامل واتنی و کاوشگران دیگر است، مایکل پنیا در نقش خلبان، کیت مارا در نقش هدایتگر و یک شیمیدان که اکسل هنی نقشش را بازی میکند حضور دارند که همگی بهرغم استعدادشان، در این فیلم نسبتا به چشم نمیآیند. روی زمین نیز ویگ در نقش کارشناس روابط عمومی ناسا کمی عصبی و تند و تیز است. ایوفور که کنترل فضاپیما را برعهده دارد تا حدی متین و موقر است و دانیلز که نقش رئیس ناسا را بازی میکند کمی زننده و ناخوشایند مینماید. حتی خود واتنی که مثلا نماد امید بشری در سکانس پایانی است با محو شدن فضای طنز و فیلم، چهرهای کاملا ملول به خود میگیرد. با این حال، وجه تمایز آن با همتای اخیرش یعنی «بین ستارگان» به کارگردانی کریستوفر نولان، در فضای فوقالعاده علمی و تئوریک آن است. این فیلم که به لحاظ بصری ویژه بوده و پیوسته مخاطبش را سرگرم میکند تنها کارش در یک جا میلنگد و آن اینکه در تاثیرگذاری هیجانی و عاطفی همراه با استرس و احساسش که معمولا مطلوب این نوع از ماجراهای مرگ و زندگی است ناکام مانده است. فیلم «مریخی» مطمئنا فیلمی جذاب است اما احتمالا نه آنقدری که تماشاگران را چند بار به گیشههای فروش بلیت بکشاند، در قلب داوران جشنواره فیلم خود را جا کند و برنده جایزه فصل شود، حتی اگر بازیگری حرفهای چون مت دیمون در آن ایفای نقش کرده باشد. تکنیکهای قصهگویی این فیلم آنقدری هست که آن را جذاب نگاه دارد و اسکات هم فیلم را با سرعت ملایم پیش میبرد. فیلم مملو است از شوخیهای خشک واتنی و دانشمندان غیرعادی است که روی زمین به هم مشورت میدهند و گاهی با هم درباره ماموریت نجات مشاجره میکنند. در واقع فیلم در اغلب جاها کمی بیش از اندازه مشتاق خشنود کردن تماشاگر است (مثلا استفاده کنایهدار مکرر از موسیقی دیسکوهای دهه 70). البته ساخت این اثر لطف بزرگی به سازمان ناسا بوده است چراکه کاوش فضا را در آن باشکوه، هیجانانگیز و ارزنده بازنمایی کرده است! آوردن بخش عمده کتاب روی صحنه باعث ایجاد حس شتابزدگی در فیلم شده و مانع از این شده که فیلم شیره و عصاره لحظات دراماتیک ماجرا را داشته و به تماشاگر اجازه دهد تا در فراز و نشیب امید و یأس واتنی سهیم شود. دیمون با روحیه شاد و بامزه کاراکتر واتنی، خوشایند تماشاگر واقع میشود ولی بقیه بازیگران به نوعی این حس را دارند که آن طور که باید از آنها استفاده نشده است. در یک کلام، این فیلم تنها در نقطه اوجش که همان صحنه نجات واتنی باشد تکانه عاطفی و هیجانی به مخاطب میدهد. ریدلی اسکات با فیلم «بیگانه» به فضا رفت و رعب و هراس را یافت و با «پرومته» نیز در حالی که رهاوردش ترس و وحشت بود، بازگشت. و اکنون مریخی، که بین این
2 اثرش شناور است، شاهکار نیست ولی حس طبیعی بازی در آن خودنمایی میکند، به بیانی مخاطب اصلا متوجه این نمیشود که صحنههای مریخ را در بیابانهای اردن بازی کردهاند. این فیلم تقلای واتنی مجروح در مریخ برای بقا را با حس خطر و بیمناکی کمرنگی به تصویر کشیده، با این حال صحنههای هیجانانگیز هم کم ندارد.
شرکتهای سازنده این فیلم کینبرگ ژانر (Kinberg Genre)، اسکات فری پروداکشنز (Scott Free Productions)، فاکس قرن بیستم (Century Fox th20)، و تیاسجی اینترتینمنت (TSG Entertainment) هستند و توزیع جهانی آن را شرکت فاکس قرن بیستم برعهده دارد. همچنین فیلمنامه آن را درو گودارد نگاشته است. کار جلوههای ویژه با ریچارد استامرس بوده است. موسیقی فیلم اثر هری گریگسونویلیامز است و جسیکا چستین، سباستین استان، دونالد گلوور و مکنزی دیویس از جمله بازیگران اصلی دیگری هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
منابع:
وبسایت گاردین
وبسایت اسکرین دیلی