محمد مهاجری*: در برابر رویکردهای انسانی به سلاحهای کشتار جمعی در طول تاریخ بشری، رویکردهای دینی از بازدارندگی افزونتری برخوردارند. آنجا که گسترش سلاحهای هستهای براساس اخلاق غیرمجاز باشد؛ نتیجهای جز بیاخلاقیهای بسیاری از نظامهای حقوقی در نظام بینالمللی به دست نخواهد آمد و به صورت کلی صلح بینالمللی به خطر خواهد افتاد. در کاربرد سلاحهای هستهای و به صورت فراتر، سلاحهای کشتار جمعی اعم از سلاحهای شیمیایی و هستهای و... آنچه ریشه در ممنوعیت کاربرد آنها دارد به کشتار بخش بیگناهی از انسانها بازمیگردد که در نظام حقوقی بینالمللی تحت عنوان «غیرنظامیان» شناخته میشوند و بیهوده و ناروا نیست که از «اخلاق جنگی» سخن بگوییم. جنگ به عنوان یکی از رویدادهای بشری در طول تاریخ از گونه اولیه تا گونه پیشرفته وجود داشته و امری غیرقابل گریز بوده است بنابراین مسالهای که در امر جنگ اهمیت مییابد؛ جنگهای امروزین با سلاحهای گوناگون است. در ابتدای شکلگیری مفهوم جنگ و دوران جنگ مشروع و شاید از ابتدای شکلگیری مفهومی به نام جنگ، نوع جنگها با «سلاح سرد» اتفاق میافتاد اما با پیشرفت جوامع بشری پس از دورانی که ساخت سلاح به صورت یک «صنعت پیشرفته» درآمد؛ سلاحهای جنگی از نوع سلاح سرد به نوع «سلاحهای گرم» تغییر یافتند و روز به روز شاهد گسترش این سلاحها بودهایم و هماکنون نیز هستیم. انواع سلاحها با بُردهای متفاوت و قدرتهای مختلف گسترش پیدا کردند. در این میان بروز «سلاحهای هستهای» ساختار سلاحها را به نوع بیسابقهای تغییر داد. این نوع سلاح اساساً بر پایه کشتار «غیرنظامیان» بنیان نهاده شده است و به هیچ عنوان نمیتواند در چارچوب «اخلاق جنگی» مورد دفاع باشد. گاهی جنگ امری گریزناپذیر است و کشورها به ناچار با جنگ درگیر خواهند شد اما در جنگ آنچه محل اهمیت است اخلاق جنگی است که الزاماً اخلاق دینی نیست. مانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و 8 سال دفاعمقدس نیروهای جمهوری اسلامی ایران در مقابل دشمن متجاوز که کشور ایران را درگیر جنگی همهجانبه علیه تغییر رژیم سیاسی ایران کرد اما آنچه دنیا آن را به قضاوت نشست کاربرد سلاح شیمیایی بود که به واقع نوعی رفتار غیرانسانی در کاربرد سلاحهای کشتار جمعی به حساب میآمد در حالی که آنچه در جنگ و بالاخص در مبانی دفاعی نظامهای سیاسی اهمیت مییابد، رعایت اخلاق در جنگ است. پس از گذر از جنگ ایران و عراق و با مرور زمان، تحول انرژی هستهای در کشور روز به روز با گسترش چشمگیری مواجه شد و از آن پس گسترش اتهامات با مبنای ساخت سلاح هستهای مبنایی برای ایجاد ابهام در برنامه هستهای ایران ایجاد کرد که در سال جاری منتهی به تصویب و نهایی شدن برجام شد. فارغ از موضوع تردیدهای نهادهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نظامهای حقوقی متعدد مانند ایالات متحده آمریکا و کشورهای متحد با این کشور و فارغ از صحیح بودن یا ناصحیح بودن آنها، موضوع کاربرد سلاح هستهای را باید در چارچوب اخلاق جنگی و تحلیل شرعی مورد تحلیل قرار داد. هنگامی که موضوع اخلاق جنگی در قالب تکالیف شرعی و موازین شرعی میگنجد، طبیعتاً جنبهای شرعی و به زبان امروزی قاعدهای پیدا میکند و دیگر صرف اخلاق نیست.
نکته اول اینکه کشورهایی که امروز با توجه به تجربه کره شمالی و برخی کشورهای دیگر، به کشور ایران از جهت تولید و کاربرد سلاح هستهای سوءظن دارند، خودشان طراحان اصلی جنگهای هستهای بوده و هیروشیما و ناکازاکی را با بمب اتم با خاک یکسان کرده و در جنگ ویتنام و در جنگهای دیگر مانند جنگ تحمیلی از کاربران سلاحهای کشتار جمعی بودهاند. در حالی که ایران سابقه تجاوز به هیچ کشوری را ندارد و در چند قرن اخیر سابقه کشورگشاییهای استعمارگرانه مانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان و فرانسه و آلمان و... را نیز ندارد. در حالی که با نگاهی اجمالی به عموم این کشورها، متوجه خواهیم شد بیشترین آسیب از سلاحهای هستهای از طریق این کشورها به جامعه جهانی وارد شده است. نکته دوم فارغ از سابقه مشخص ایران در اخلاق جنگی و در اینکه مبانی دفاعی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر «دفاع مشروع» و «دفاعمقدس» است و نه بر مبنای تجاوز و کشورگشایی، آن است که در چارچوب شرعی دین اسلام کاربرد سلاح هستهای به دلایل گوناگون «حرمت شرعی» دارد و مفهوم «فتوای شرعی متخصصان دینی» باید برای جهانیان روشن و مشخص باشد که این امر با اخلاق متفاوت است و به گونهای تکلیف شرعی و حکمی فقهی است بنابراین از صرف اظهارنظر شخصی متخصصان دینی امری فراتر و بااهمیتتر است. مقام معظم رهبری در سال 1389 و در پیامی که به نخستین کنفرانس بینالمللی خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه ارسال کردند، بیان کردند: «به اعتقاد ما افزون بر سلاح هستهای، دیگر انواع سلاحهای کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی میشوند. ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملتها خطر تولید و انباشت اینگونه سلاحها را حس میکند و آماده است همه امکانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد. ما کاربرد این سلاحها را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابنای بشر از این بلای بزرگ را وظیفه همگان میدانیم.» بنابراین باید دقت کرد که از نظر شرعی و به حکم ولیفقیه کاربرد سلاح هستهای دارای حرمت شرعی است. در بیانات ایشان در دیدار مردم آذربایجان (28/11/91) نیز بیان شد: «ما نمیخواهیم سلاح هستهای درست کنیم؛ نه به خاطر اینکه آمریکا از این ناراحت میشود؛ عقیده خود ما این است. ما اعتقاد داریم که سلاح هستهای جنایت بر بشریت است و نباید تولید شود؛ آنچه هم که در دنیا هست، باید محو شود و از بین برود؛ این عقیده ماست، به شما ربطی ندارد. اگر ما این عقیده را نداشتیم و تصمیم میگرفتیم سلاح هستهای درست کنیم، هیچ قدرتی نمیتوانست جلوی ما را بگیرد همچنان که در جاهای دیگر هم نتوانستند بگیرند؛ در هند نتوانستند، در پاکستان نتوانستند، در کره شمالی نتوانستند. آمریکاییها مخالف هم بودند اما آنها هم سلاح هستهای درست کردند.» و در موارد متعدد دیگر و در سخنرانیها و بیانات دیگر نیز مقام معظم رهبری به تحلیل و تبیین حکم حرمت شرعی سلاح هستهای پرداختهاند بنابراین باید دقت کرد که تحریم سلاح هستهای به جهت و دلیل اصلی حرمت شرعی و حکم فقهی بر ممنوعیت استفاده از این سلاح و سلاحهای مشابه آن است که اهمیت این ممنوعیت را فراتر از دیدگاههای انسانی خواهد برد اما به صورت کلی دلایل فقهی متعددی برای ممنوعیت کاربرد سلاح هستهای تبیین و تحلیل شده است که به صورت مختصر در این مجال اندک به آنها اشاره و پرداخته خواهد شد.
قاعده وزر: مطابق قاعده وزر «و لا تَزِرُ وازره وزرَ أُخری» (سوره إسراء، آیه 15) دامنه مجازات نباید به بیش از فراسوی کسانی کشیده شود که استحقاق آن را دارند. به عبارت دیگر، هیچکس نباید دچار عواقب وزر و وبالی شود که سبب آن از ناحیه دیگران ارتکاب یافته است. بهکارگیری سلاحهای هستهای، نفی و نقض این قاعده را به صورتی تکرارشونده و انبوه در پی دارد از آن جهت که بهشیوهای گسترده و فارغ از تمایزگذاری، مجموعهای وسیع از انسانها را هدف قرار میدهد و بلکه حتی فراتر از نسلهای فعلی بشر، حملات مرگبار سلاحهای هستهای متوجه نسلهای آینده هم خواهد شد و تباهی آنها به صورت زایشی برای مجموعه گستردهای از انسانها در ابعادی فرانسلی پایدار خواهد ماند.
قاعده سعی بر فساد: آیه شریفه «و إذا تولّی سَعی فِی الأرضِ لِیفْسدَ فیها و یهْلکَ الْحَرْثَ و النَّسْلَ» (سوره بقره؛ آیه 205) منشأ این قاعده است. در پیش گرفتن هر مسیری که در نهایت به فساد روی زمین ختم شود، مصداق سعی بر فساد و موضوع این قاعده است در نتیجه محکوم به حرمت خواهد بود. مطالعات استراتژیک نشان میدهد انباشت سلاحهای هستهای، گامی به سوی بهرهگیری از آنهاست. همین مطالعات بیانگر آن است که به محض نخستین بهرهگیری از این سلاحها، بهرهگیریهای بعدی بهگونهای پیوسته و در قالبی کنترلناپذیر سبب شعلهور شدن آتش جنگی میشود که نتیجه آن تحقق فسادی بسیار پردامنه در زمین است. بدینسان و طبق قاعده «حرمت سعی بر فساد در زمین» گام زدن در وادی تولید و مسابقه تسلیحاتی به دلیل عواقبی که دارد، ناصحیح و از نظر فقهی مردود است.
قاعده اِثم: مطابق این قاعده اگر اِثم-یعنی گناه و زشتی و پلشتی- در عملی از نفع و سود آن عمل بیشتر و بزرگتر باشد، تحریم میشود. سلاحهای هستهای مصداق اِثم این قاعده است. این سلاحها بهوضوح، اِثمی بزرگتر از نفع دارند. تصور درگیر شدن بشر در نبرد هستهای آنچنان دهشتانگیز است که جایی برای تشکیک در کاربرد قاعده مورد اشاره باقی نمیگذارد. تشخیص پلشتی و زشتی بهرهگیری از سلاحهای هستهای به حکم عاقلان و خوردن مهر تایید از سوی وجدان آدمی مسلم است. (در قسمت دلایل فقهی به جهت عدم تخصص فقهی این قسمت با بهرهگیری از یادداشت احمد مبلغی [دلائل فقهی تحریم سلاحهای اتمی] مورخ 4/2/89 نگاشته و منعکس شده است.)
* مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوقی