شاید برای بسیاری نام و عنوان شاعرانهاش غریبه باشد، چراکه او مرد هیاهو نیست و سادگی پیشه زندگیاش بوده و هست. موضوع گزارش، جعفر ابراهیمی است که در سرای ادب، «شاهد» نام دارد و این عنوان را از حضرت حافظ کمک گرفت و تفالی که چنین آمد: «شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد / بنده طلعت آن باش که آنی دارد» و او شاهد شد و البته همچنان کودک ماند و خالص زیست. روز یکشنبه، 24 آبانماه 94، با حضور جمعی از اساتید و علاقهمندان به ادبیات در نخلستان سازمان هنری- رسانهای اوج، تقدیر از نگاه و هنر «شاهد» خوبیها بود. در این مراسم یاران و آشنایان از مردی گفتند که ساده و زلال مانند آثارش است و دلی به گستره آسمان دارد. آنچنان که بابک نیکطلب از شعرای کودک و نوجوان گفت: «اسم جعفر ابراهیمی که میآید حالت کودکی به من دست میدهد. درباره شعر ابراهیمی صحبت کردن خیلی سخت نیست، 33 سال پیش اولین بار در یک اردو با جعفر ابراهیمی آشنا شدم و آن زمان با شعر و رفتار و فکر او مواجه شدم و امروز میبینم که او از زمره افرادی است که در گذر زمان تغییر نکرده هر چند در ظاهر گرد سپید بر سر و صورت او نشسته است». و چه خوب گفت شاعر که «اگرچه ابراهیمی از 60 سالگی عبور کرده اما شعرش هنوز 10 ساله است و در روستاهای آذربایجان نفس میکشد». نیکطلب درباره «شاهد» شاعرانگی افزود: «کمتر شاعری داریم که با خلوص نیت باشد و اسمش کمتر مطرح شود. جعفر ابراهیمی نوجوان همیشه در جبهه بوده و نگاهش به دفاعمقدس تازه است و اندیشهها و رفتار رزمندگان در اشعارش متجلی است». مصطفی رحماندوست، جواد محقق، علی فریدونی، محمدرضا اصلانی، محمود پوروهاب، محمد میرکیانی، یعقوب حیدری، میلاد عرفانپور و حامد محقق از جمله نویسندگان نامآشنای این مراسم بودند و البته شاعرانی از نسل جدید ایران عزیز همانند حمید هنرجو هم حضور داشتند که این شاعر جوان درباره استاد جعفر ابراهیمی گفت: «نسل من به عنوان نسل سوم ادبیات کودک و نوجوان با اسامی بزرگان از طریق مجلات آیش و پویش آشنا شد از جمله جعفر ابراهیمی شاهد. وی افزود: ابراهیمی در حوزه شعر روستایی تلاش قابل توجهی داشته و در اشعارش زیست روستایی که در حال کمرنگ شدن است را حفظ کرده است. ظهور ابراهیمی یک بروز و ظهور قوی است و او با اتکا به قدرت خود به جایگاه امروزش دست یافت و بدون پروپاگاندای رسانهای بزرگ شده است». حسین قرایی، دبیر سلسله جلسات «شب شاعر» گفت: «یک سال بود که این جلسات تعطیل شده بود ولی برای هیچ یک از مدیران فرهنگی نبود این جلسات مهم نبود و نخواستند یادی از آن بکنند». قرایی در ادامه افزود: «جعفر ابراهیمی بخشی از شناسنامه فرهنگی ماست و باید قدر امثال ابراهیمی را دانست. ادبیات کودک و نوجوان در رسانه ما مهجور است و کمتر به آن توجه میشود، اکنون زمان بهرهبرداری از امثال ابراهیمی است. رسانهها و مسؤولان فرهنگی باید به داد فرهنگ و ادبیات کودک و نوجوان برسند». استاد جعفر ابراهیمی از کودکی شیفته ادب بود و فرهنگ و در همان کلاس ششم دبستان به تقلید از پروین اعتصامی اولین شعرش را سرود که «ای بلبل سرگشته که آواره به دشتی/ جز رفتن از این لانه به آن لانه چه دیدی؟» شعرهای کودکانهاش را برای چند نشریه فرستاد و کمتر کسی فکر میکرد آثار نگاشته شده متعلق به اوست! به تدریج سرودن برای گروه سنی کودک و نوجوان را آغاز کرد و از سال 1358 به طور جدی نوشتن داستان برای کودکان را نیز شروع کرد که قصههای اول، رگههایی از طنز هم داشتند. تا اینکه سال 1359 از وزارتخانه دارایی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتقل شد و مسؤولیت شورای شعر کانون را به عهده گرفت و مدتی هم سردبیر مجله آیش بود که در آن آثار ادبی و هنری کودکان و نوجوانان 7تا 17 ساله منتشر میشد تا اینکه در سال 1368 رمان «یک سنگ، یک دوست» را نوشت که به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی انتخاب شد. همچنین در سال ۷۳ کتاب «آواز پوپک» وی به همراه 3 کتاب دیگر به عنوان کتاب سال مشترک انتخاب شد. از مجموعه شعرهای استاد جعفر ابراهیمی برای نوجوانان میتوان به «آواز پوپک، آسمان ابری نیست، بوی گنجشک، بوی کال یاس، سبزپوش مهربان» و از رمان نوجوانان باید به «یک سنگ یک دوست، در سوگ سهراب، در کوچههای خیس، شبهای بیفانوس» و از قصه برای نوجوانان میتوان به «همزاد» و از مجموعه شعر برای کودکان باید به «آمدهام دوست بدارم، شعری از گربه و موش، خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا، آب مثل سلام، مثل یاس» و از جمله رمانهای کودکان وی به «ماجراهای جوری جورتان، گلدره و گلتاج، جادوگر سرزمین بیسایه» و از قصههای کودکان میتوان به «خاله سلطان، آن شب که باران آمد، خرگوش و رودخانه و قارچها در باران» اشاره کرد.