مالک شیخیزازرانی*: توجه به فرهنگ در عصر مدرنیته و پسامدرنیته، تحلیلهای مارکسیستی برای روبنا بودن «فرهنگ» در برابر «اقتصاد» را نقض و آن را بهعنوان زیر بنایی حتی برای اقتصاد مطرح کرد که پرداختن به تاثیر فرهنگ در تمام عرصههای زندگی بشری را مهم و قابل توجه جلوه داد. تحقیقات امروز در دنیا مؤید این نکته است که لازمه توسعه اقتصادی و سیاسی، توسعه فرهنگی است چراکه توسعه در دیگر عرصهها بدون درنظر گرفتن توسعه فرهنگی نه دارای تداوم لازم است و نه موجب شکوفایی انسان میشود. همچنین که اگر توسعه فرهنگی در سایر ابعاد آن در جوامع، با توجه به تحول و گسترش شاخصهای مختلف آن ارزیابی و اندازهگیری شود میتواند مدیران فرهنگی را در برنامهریزی هر چه بهتر یاری کند. سازمان یونسکو بهعنوان یکی از متولیان اصلی فرهنگ در جهان، در سال 1379 با توجه به 3 بعد «خردورزی، تبادل اطلاعات و فردیت»، 18 شاخصه را برای توسعه فرهنگی عنوان کرد. از مجموع شاخصهای اعلام شده 4 شاخصه بهطور مستقیم با موضوع «کتاب و کتابخوانی» در ارتباط است که این 4 شاخصه عبارتند از: واردات کتاب، صادرات کتاب، تولید کتاب و تعداد کتابخانهها. این موضوع نشان میدهد چنانچه به موضوع مطالعه و کتاب به نحو مطلوب پرداخته شود بزرگترین گام در توسعه فرهنگی را برداشتهایم و به تبع آن زمینه برای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را فراهم کردهایم. اما به نظر نویسنده، نکتهای که مهمتر از تولید کتاب است، مطالعه و سرانه مطالعه کتاب است؛ چه آنکه تولید کتاب وقتی فرهنگ مطالعه وجود ندارد تنها صنعتی کردن فرهنگ است و موجب شکوفایی یک ملت نمیشود چنانکه در گذشتههای دور در همین سرزمین، آمار تولید کتاب بالا نبوده اما به سبب فرهنگ نهادینه شده مطالعه و پژوهش، پیشرفتهای علمی چشمگیری ثبت شده است. در کشور ما ایران سرانه مطالعه کتاب نیز مانند سایر آمارهای منتشره دارای نکات ضد و نقیض فراوانی است. برخی در ارائه آمار سرانه مطالعه، حتی مطالعه زیرنویسهای تبلیغاتی، نیازمندهای روزنامهها و بیلبوردهای شهری را نیز لحاظ کردهاند و از آن طرف طیف، برخی خواندن و مطالعه کتابهای درسی را هم جزو محاسبات سرانه مطالعه کتاب محسوب نمیکنند. یکی از منابع موثقی که میتوان درباره شیوه گذران وقت مردم از آن استفاده کرد و میزان زمان اختصاص داده شده برای مطالعه را استخراج کرد، «مرکز بینالمللی مطالعات گذران وقت(timeuse)» است. براساس تحقیقی که این مرکز در سال ۲۰۱۰ در ۲۲ کشور انجام داده است بیشترین زمان اختصاص داده شده برای مطالعه در بین مردمان جهان مربوط به کشور فنلاند و ۴۴ دقیقه در روز است اما در کشور ما برخی مسؤولان دولتی سرانه مطالعه کتاب را 75 دقیقه و حتی بالاتر نیز اعلام کردهاند که در واقع این آمار و ارقام اعلام شده، بیشتر جنبه ژورنالیستی و تبلیغاتی در تایید عملکرد داشته و از پایه علمی محکمی برخوردار نیست. از دیگر سو، جامعهشناسان و محققانی که وابستگی به آمارهای دولتی ندارند این عدد را در حد
3 تا 5 دقیقه اعلام کردهاند. کاستیها در بخش مطالعه و کتاب بهگونهای است که مقام معظم رهبری در سال 90 در دیدار با مسؤولان کتابخانههای عمومی و جمعی از کتابدارها، با اشاره به سابقه کهن و تاریخی ملت مسلمان ایران در تولید کتاب و کتابخوانی، شرایط تولید و نشر کتاب و آمارهای مطالعه کتاب در کشور را راضیکننده ندانستند و همه مسؤولان دستگاههای فرهنگی و مرتبط با موضوع کتاب و کتابخوانی را به بازنگری جدی و حرکتی جدید و فراگیر برای ترویج کتابخوانی و مطالعه کتابهای مفید و سالم بویژه در میان نوجوانان و جوانان فراخواندند. فروردینماه امسال بود که دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور اعلام کرد: «در حال حاضر در کشور ما برای مطالعه شرایط مطلوبی وجود ندارد... بارها عرض کردهام که توجیهات ارائه شده برای کتاب نخوانی در جامعه مبنی بر اینکه مردم پول و وقت ندارند که کتاب خرید کنند و بخوانند، توجیه اشتباهی است». رضا امیرخانی، یکی از نویسندگان موفق سالهای اخیر که کتابهایش فارغ از حمایتهای دولتی با استقبال خوبی روبهرو بوده است نیز با یک نگاه آسیبشناسانه میگوید: «مخاطب غیرکارشناس را میفرستیم در دریایی با 30 یا 50 یا 70 هزار عنوان کتاب و میگوییم تصادفی یکی را انتخاب کن! کتاب از جنس موجود زنده است. گوشت دارد، پوست دارد و مهمتر از همه نام دارد. از هر کسی که حرف کلی راجع به کتاب زد و گفت کتاب بخوانید سریع باید بپرسیم کدام کتاب؟! مساله این است». آمار مطالعه در کشور ما هرچه باشد مطمئناً عدد بالایی نیست که البته موضوع بحث ما رقم آن نیز نخواهد بود. اما اینکه چرا مطالعه کتاب در کشور ما پایین است شاید دلایل متعددی دارد که به چندی از آن میپردازیم:
اولین دلیلی که ممکن است به ذهن هر پاسخدهندهای متبادر شود بحث قیمت و گرانی کتاب است. این موضوع اگرچه تا بخشی پذیرفتنی است اما دلیل محکمی برای فرار از آمار پایین مطالعه نیست، چراکه فروردین امسال یکی از نهادهای مسؤول اعلام کرد پیامکهای تبریک عید در امسال، رقمی حدود 300 میلیارد تومان بوده است یا رتبه خیرهکننده ایران در مصرف لوازم آرایشی که رقم مصرف این لوازم، رقمی سرسامآور اعلام شده است. از طرفی تعداد کتابخانههایی که عضویت در آنها هزینه چندانی ندارد نیز میتواند پتکی محکم باشد بر شکست این نوع توجیهات برای عدم مطالعه. به هر حال اینکه گرانی و کمبود کتابخانه، در این حوزه بهانهای بیش نیست، چون مردم برای پیگیری سوالاتشان و گذراندن اوقات فراغتشان با وجود کتابهای فراوان و آثار خوب، اصلا احساس نیاز به کتاب نمیکنند. یکی دیگر از دلایل بااهمیت کاهش سرانه مطالعه کتاب در کشور ما، اقناع ما ایرانیان از فرهنگ شفاهی جاری در جامعه است که با ظهور رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون این معضل تشدید شده است. بنابراین آحاد جامعه ما معمولا برای تامین نیازهای اطلاعاتی خود به هر رسانهای متوسل میشوند، غیر از کتاب. طی چند دهه گذشته، برنامهریزیها و سیاستگذاریهای جدی برای رفع این معضل در عرصه ملی به اجرا در نیامده است. هنوز متناسب با شأن و نام ایرانی، کار خاصی صورت نگرفته و فرهنگ مراجعه به کتاب آموزش داده نشده است. بنابراین اگر تمام خیابانهای شهرمان را پر از قفسههای کتاب کنیم باز هم سطح کتابخوانی جامعه ما تغییری نخواهد کرد. در ادامه این نوع استدلالها تا قبل از ورود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دلایل دیگری نیز وجود داشت که البته توجیه منطقی و عقلانی نیز دارد اما از قوت زیادی برخوردار نیست. برای مثال در حوزه کتابهای مذهبی، به عدم وجود جلوههای جذاب در محتوا و حتی در حداقلترین سطح یعنی طراحی جلد میتوان اشاره کرد. شاید کمتر کتاب مذهبی بتوان یافت که از یک طراحی جلد جذاب به عنوان اولین فاکتور جذابیت برخوردار باشد که البته این موضوع بررسی عمیقتری لازم دارد اما استدلالی که تقریباً محکمتر از بقیه استدلالهاست و پذیرش آن عقلانی به نظر میرسد گسترش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است. فضایی که رسانههای متنوع و متعددی بر آن حاکم هستند و اغلب آنها به وفور جایگزین مکتوبات چاپی شدهاند. مهمترین آنها منابع الکترونیکی، شبکههای اجتماعی و شبکه وب است. تمام مشترکان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی متفقالقول موضوع وقتگیر بودن فعالیتهای دنیای مجازی را تایید میکنند. چه آنهایی که استفاده مثبت از این فضا میکنند و چه کسانی که حتی هرزنامهها را نیز چک میکنند. از دیگر سو اغلب مشترکان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی معترفند که اصلا وقت به خواندن هم نمیگذرد بلکه فقط گروهها را با یک «نگاه سرانگشتی» میگذرانند (نگاه سرانگشتی، ساخته ذهن نگارنده و به معنای رد کردن مطالب با انگشت سبابه در گوشیهای هوشمند است). این یعنی اینکه، از طرفی زمان فرد بدون بهرهوری مصرف میشود و در لایه تأسفبارتر آنکه، مخاطب فقط با یکسری اطلاعات کمعمق، بدون سند و سطحی خیال میکند اطلاعاتی دریافت کرده و خود را صاحب نظر تلقی کرده و از مطالعه و کتاب خواندن منصرف میشود. مواردی که بشدت در جامعه امروز قابل مشاهده است. آدمهایی با سطح تحلیل پایین، اطلاعات بدون سند اما مدعی تحلیل در تمام زمینهها. این نقلقول شاید برای همه ما آشناست که اطرافیان با پز روشنفکرانه آن را بیان میکنند که: «دیشب یه مطلبی رو میخوندم...» و یا «امروز یه مقالهای برام اومده بود...» و یا «من یه تحلیلی میخوندم از...» و حال اگر از تمام این افراد بپرسیم که این مطالعه و تحلیل شما از کدام کتاب، مقاله یا پایگاه اطلاعاتی بوده جوابی ندارند چون حقیقت آن است که همه این حرفها شاید شایعهای بیش نباشد در فضای مجازی که ما بهعنوان مطالعه به سندیت آن اکتفا کردهایم و شاید همین دلیل کافی باشد برای اثبات اینکه ما شدهایم اقیانوسهایی به عمق یک بند انگشت! سطحی اما گسترده!
* دانشجوی دکترای مدیریت فرهنگی