printlogo


کد خبر: 149485تاریخ: 1394/9/4 00:00
گزیده بیانات امام خمینی(ره) پیرامون مطبوعات
در خدمت و خیانت «قلم»

هادی  قائم‌مقامی: چند روز پیش بود که اخبار و اطلاعات جدیدی درباره مزدوری برخی اهالی رسانه در ایران منتشر شد. این اطلاعات البته به همراه سندی بود که در آن میزان پرداخت مبالغی از انگلستان به 19 فرد در داخل ایران درج شده بود. خبرگزاری‌ای که این سند را منتشر کرده بود، در توضیح این فاکتور نوشته است: این مبالغ به یورو و از سوی حسین باستانی پرداخت شده است؛ چهره شناخته‌شده‌ای که حالا در قامت یک اپوزیسیون رسانه‌ای در خدمت ضدانقلاب قلم می‌زند. چند روز پیش بود که «وطن امروز» در قالب گزارشی با عنوان «یوروپن» به این موضوع پرداخت. «یوروپن» اشاره به قلم‌های مزدوری دارد که حضرت  امام خمینی(ره) همواره به خیانت‌های این قلم‌های مواجب‌بگیر ضدانقلاب اشاره کرده‌اند و به مردم درباره خسارت‌های آنان هشدار داده‌اند. در زیر بخشی از بیانات امام خمینی(ره) پیرامون رسالت اصحاب قلم و نقش مطبوعات، آزادی مطبوعات و خدمت و خیانت مطبوعات را آورده‌ایم.
 نقش مهم مطبوعات در رشد و صلاح کشور
«در باب نشریات، خودتان می‌دانید که نقش نشریات در هر کشوری از همه چیزها بالاتر است. روزنامه‌ها و مجلات می‌توانند که یک کشوری را رشد بدهند به راهی که صلاح کشور است و می‌توانند که به عکس عمل بکنند».(1)
«نشریه بسیار خوب است و در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست‌اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه راس همه امور می‌شود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلم‌ها را برای اینها آزاد گذاشته‌اند، از قلم و قدمش استفاده کند و دیانت هم اقتضای همین را می‌کند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنیم».(2)
جایگاه خطیر مطبوعات در هدایت و ضلالت جامعه
«اگر خدای نخواسته قلم‌های شما بلغزد و از تعهدی که برای خدای تبارک و تعالی باید داشته باشید غفلت بکنید، اینجور نیست که تنها به شما و دوستان و هم‌ مذهب و هم ‌دین شما ضرر بزند، به همه ضرر می‌زند، پس یک ضرر کوچک نیست. شما که روزنامه کثیرالانتشاری در دستتان است، باید توجه کنید که مسؤولیت بسیار خطیری پیش مردم و ملت‌های جهان دارید که اگر ارشاد کنید مردم را بالاتر از طاعت‌هایی است که در گوشه خانه یا یک مجلس که چند هزار نفر هستند، می‌باشد. قلم شما اگر ارشادی باشد، ملت را به راه راست هدایت می‌کند و می‌تواند مردم را از انحراف نجات دهد».(3)
«باید بدانید که اگر دو هزار مجله چاپ کنید، لااقل پنج هزار نفر این مجله را می‌خواهند، و یک عده کثیری هم آن را مطالعه می‌کنند. اگر تیراژ روزنامه‌ای دویست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه می‌کنند و اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف می‌کند و این مسؤولیت کوچکی نیست. این غیر از معصیتی است که در خانه است. آن هم معصیت است اما نه به بزرگی این. هر چه تیراژ شما بیشتر باشد، باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید. آنها که می‌گویند تیراژ بیشتر، توجه مردم بیشتر است، پس هر چه می‌خواهیم می‌نویسیم؟ اشتباه می‌کنند. آنها مسؤولیت بیشتر دارند».(4)
«مجله نوشتن مسؤولیتی بزرگ دارد، هم پیش خدای تبارک و تعالی، هم پیش مردم. ممکن است اینها مملکتی را به فساد بکشانند، اگر کوشش نکنند در اینکه اصلاح کنند، و اگر آن که می‌نویسد از روی صلاحدید و مبانی غیرنفسانی و رسوا نکردن مسلمانان و اینطور مسائل باشد، مجله‌ها مفید خواهند بود و مردم رو به تباهی نمی‌روند».(5)
  ضرر رسانه‌های گروهی مخرب بیشتر از سلاح‌های نظامی
«ملت عزیز در طول 50 سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه‌های تخریب‌کننده و فاسدکننده نسل جوان او، از آنها بدتر سینماها و رادیو تلویزیون بود که با برنامه‌های خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده‌ها غلتانید و ضررهای رسانه‌های گروهی از خرابی‌های توپ و تانک‌ها و سلاح‌های مخرب بالاتر و بدتر است، چه که ضررهای سلاح‌ها گذراست و ضررهای فرهنگی باقی و به نسل‌های بعد انتقال پیدا می‌کند. چنانکه دیدید و می‌بینید».(6)
 مطبوعات منحرف دوران ستمشاهی و سوق دادن جوانان به سوی شرق و غرب
«مجله‌ها با مقاله‌ها و عکس‌های افتضاح‌بار، و اسف‌انگیز و روزنامه‌ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی، با افتخار، مردم بویژه طبقه جوان موثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می‌کردند».(7)
  صدمات فراوان مطبوعات دوران ستمشاهی به اسلام و کشور
«ما یکی از گرفتاری‌های بزرگمان در زمان طاغوت گرفتاری به دست مطبوعات بود. طاغوت مهره‌هایی که در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب می‌کرد و زبده‌های آنها را انتخاب می‌کرد برای اداره مطبوعات و برای تبلیغات به ضداسلام و به ضدکشور، لکن با آب و رنگ اسلامی و ملی، من نمی‌دانم که صدمه‌ای که کشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت دید بیشتر بود یا صدماتی که از سایر ارگان‌های طاغوتی.
مطبوعاتی که حامل پیام ملت و حامل پیام اسلام باید باشد و مبلغ احکام اسلام و مجری احکام اسلام و مهذب جامعه باید باشد و اخلاق را در جامعه باید پخش بدهد اخلاق الهی را، در زمان طاغوت درست برعکس همه این معانی ماموریت داشتند که کشورها را با آن تبلیغات دامنه‌دار این رسانه‌های طاغوتی، تمام مسائل اسلامی و تمام مسائل کشوری را به طرف منافع طاغوتی سوق دهند و صدمه‌ای که اسلام از مطبوعات و رسانه‌های طاغوتی خورد از کمتر دستگاه‌هایی خورد و آنقدر که جوان‌های ما را این مطبوعات فاسد و آن مجله‌های فاسدتر و آن رادیو و تلویزیون‌های فاسد‌تر به فساد کشیدند معلوم نیست که مراکز فساد آنقدر به فساد کشیده باشند. این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو تلویزیون و تمام این رسانه‌های گروهی بود که جوان‌های ما را به جای اینکه به طرف دانشگاه بکشند به طرف علم و ادب بکشد، به طرف فساد کشاند... مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل روزگار آگاه نمایند و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشند. به طور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند».(8)
  تربیت نسل جوان
«اگر مطبوعات متحول بشود (و ان‌شاءالله می‌شود و شده است) متحول بشود به یک مرکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوان‌ها و بچه‌های تازه‌رس ما وارد می‌شوند، در میدان فعالیت‌های اجتماعی بروند، دنبال روزنامه، روزنامه مربی باشد، گوش کنند به رادیو، رادیو مربی باشد، نگاه کنند به تلویزیون، تلویزیون مربی باشد. نگاه کنند به مجلات، مجلات مجلاتی باشد که تربیت بکند، این جوان وقتی که به هر جا توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت اینطور بار می‌آید. اگر رها بشود، هرزه بار می‌آید».(9)
  مطبوعات برای خدمت به کشور است
«لکن مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله‌ها، همه اینها برای خدمت به یک کشور است، اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه هر که پا شود و یک مجله‌ای درست کند و هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد. عکس‌های مهیج، عکس‌های مهوع در آن بیندازند که مشتری‌هایش زیاد بشود، آنوقت اسمش مطبوعات است و- عرض می‌کنم- صاحب قلم است و آزادی هم می‌خواهد! باید دید تو چه می‌کنی، چه خدمتی به این مملکت می‌کنی، با ملتت داری چه می‌کنی؟ با قلمت داری بچه‌های ما را به باد فنا می‌دهی یا تربیت می‌کنی».(10)
 انعکاس آرمان‌های ملت
«نقش مطبوعات در کشور منعکس کردن آرمان‌های ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت می‌کنند و آرمان ملت را منعکس می‌کنند. در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اینکه یک جمهوری اسلامی موافق آرای اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر [مطبوعات] بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند، این مطبوعات ما نیست، این خیانت است. باید مطبوعات آنچه که ملت می‌خواهند بنویسند، نه آنچه که برخلاف مسیر است و بر خلاف آمال جامع ملت است».(11)
  مردم روزنامه ضدانقلاب نمی‌خرند
«باید مطبوعات در خدمت کشور باشند، نه بر ضد انقلاب کشور، مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند اینها خائن هستند مطبوعات باید منعکس‌کننده آمال و آرزوی ملت باشند، مسائلی که ملت می‌خواهند، آنها را منعکس بکنند، البته آزادند که یک مطلب دیگری هم که کسی می‌گوید منعکس کنند، لکن در توطئه آزاد نیستند. ما از بعضی مطبوعات توطئه می‌فهمیم، برای اینکه می‌بینیم مسائلی که بر ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسیر و طول می‌نویسند، مسائلی که موافق انقلاب است یا نمی‌نویسند یا با اشاره رد می‌شوند. اینطور مطبوعات مورد قبول ملت نیست و مردم نمی‌خرند یک همچو روزنامه‌ای را و اگر گفته بشود بهشان که این روزنامه‌ها اینطور است، مردم خودشان نمی‌خرند».(12)
 حرکت در مسیر انقلاب
«ملت روزنامه‌ای را می‌خواهد که مطابق آرای خودش، مطابق آرای ملت، مطابق خواسته‌های ملت رفتار کند، مقاله‌نویسی نمی‌خواهد، قصه‌نویسی نمی‌خواهد، چیزهایی را می‌خواهد که مطابق مسیر ملت باشد».(13)
«به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیوی آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشند. مطبوعات باید ببیند که ملت چه می‌خواهد، مسیر ملت چیست، روشنگری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند. اگر مطبوعاتی پیدا بشود، مسیر آنها بر خلاف مسیر ملت است، راهی که آنها می‌روند غیر از راهی است که ملت می‌روند و این بر فرض اینکه ملت هم و دولت هم اجازه بدهند که بنویسند و بگویند، لکن مورد تایید این ملت نمی‌تواند باشد و نباید آن را حساب کرد که یک رسانه ملی است».(14)
«روزنامه از ملت است و برای ملت است و چنانچه برخلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامه‌ای یا چیز دیگری رفتار بکند، خود ملت با او مخالفت می‌کنند. لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند، نه! اینها این کار را نمی‌کنند، لکن روزنامه برای خواننده است، وقتی خواننده نباشد روزنامه نیست».(15) «رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است- چنانکه شما هم همین اعتقاد [را] دارید که عموم بر آنها حق دارند- از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سوال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر و الا آنچه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلا اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحه اول روزنامه بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود یا کارمندی خوب کارکرد یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا می‌شود و بیشتر دنبال کار می‌روند. یا مثل اگر کسی کشفی کرد، باید معضل با عکس و مطلب باشد یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، یا یک کشاورز یا هنرمند یا جراح- که متاسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان!- در حالی که اینها لایقند در روزنامه‌ها مطرح شوند.
خلاصه! باید اساس تشویق اشخاص باشد که در این کشور فعالیت می‌کنند، اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه‌ها حق دارند».(16)
 تعیین حدود آزادی در اسلام
«مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازد آزادند و اسلام در تمامی این شؤون حد و مرز آن را تعیین کرده است».(17)
  مصلحت کشور و انقلاب
«مطبوعات در عین حال که یک موسسه محترم و بسیار موثرند لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند، آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده‌اند بنویسد، همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند. بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد آن هم مطالبی که به او داده می‌شود، از همه اشخاص بنویسد بدون توطئه».(18)
 مصالح علیه اسلام و کشور
«و نیز به مطبوعات و رسانه‌های جمعی همین اخطار را اکیدا می‌کنم، آزادی غیر از توطئه است و از توطئه‌های خلاف مصالح علیه اسلام و کشور و ملت جدا جلوگیری می‌شود و من در صورت احساس خطر جدی، مسائل را با ملت عزیزم در میان می‌گذارم تا ملت دلیر خود تصمیم لازم را بگیرد، که تا به حال در مسائل مختلف، تصمیم قاطعانه گرفته است».(19)
 سلب آزادی تحت لوای آزادی
«ما در بعضی مطبوعات، حالا من اسم مطبوعات را نمی‌برم لکن در بعضی مطبوعات می‌بینیم که اینها از آزادی سوءاستفاده می‌کنند، به گمان اینکه یا به خیال اینکه آزادی است می‌خواهند از مردم آزادی را سلب کنند. این مردم با این زحمتی که در این سال‌های طولانی کشیده‌اند و با این خون‌هایی که در این دو سال اخیر داده‌اند می‌خواهند آزاد باشند، بعضی مطبوعات می‌خواهند اینها را ازشان سلب آزادی بکنند، با اسم آزادی قلم بر خلاف سیر علت عمل بکنند. دست اشخاصی که می‌خواهند چپاولگری کنند، بعضی مطبوعات دست آنها را دارند باز می‌کنند این معنی آزادی نیست، این معنی خیانت است. اینکه داده می‌شود به ملت آزادی است، نه خیانت، آزادی قلم است، نه خیانت قلم، آزادی بیان است، نه بیان خائنانه».(20)
 وابستگی به بیگانگان
«تا 5 ماه همه چیز آزاد بود، هم روزنامه‌ها و هم مقالات و هم گویندگان و همه چیزها و همه راه‌ها باز بود، حالا هم که باز است. بعد از چند ماه معلوم شد که خب! این مطبوعات همچو نیست، یک مطبوعاتی باشد که مثلا یک دسته‌ای یک عقایدی دارند می‌خواهند آن عقاید را ذکر بکنند. معلوم شد یک توطئه‌هایی دارند اینها و از اسرائیل که دشمن بشریت است اینها دارند ارتزاق می‌کنند و توطئه دارند».(21)
«یک قلمی است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارند، یک روزنامه‌ای که با بودجه آنها اداره می‌شود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند، ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟!
کجای دنیا وجود داشته که یک انقلابی بشود و این همه روزنامه داشته باشد، همه روزنامه‌ها را می‌بستند و، تنها یک روزنامه ارگان خود حزب مثلا یا خود دولت را می‌گذاشتند باشد».(22)
-----------------------------------
پی‌نوشت
1- صحیفه نور، ج 14، ص 248 ،11/3/60
2-  همان، ج 14، ص 249، 11/3/60
3- همان، ج 14، صص 257 و 258، 12/3/60
4- همان، ج 14، ص 249، 11/3/60
5- همان، ج 14 ص 249، 11/3 /60
6- همان، ج 19، ص 109، 22/11/63
7- همان، ج 21، ص 195- وصیتنامه سیاسی- الهی
8- همان، ج 18، ص 65، 26/5/62
9- همان، ج 13، ص 41، 4/6/59
10-  همان، ج 8، ص 23، 14/4/58
11- همان، ج 6، ص 191، 26/2/58
12- همان، ج 6، ص 193، 26/2/58
13- همان، ج 6، ص 191، 26/2/58
14- همان، ج 7، ص 18، 8/3/58
15- همان، ج 6، ص 193، 26/2/58
16- همان، ج 19، ص 219، 10/6/64
17- همان، ج 2، ص 280، 11/8/57
18- همان، ج 6، ص 192، 26/ 2/58
19- همان، ج 8، ص 219، 3/5/58
20- همان، ج6، ص 192، 26/ 2/58
21-  همان، ج 11، ص 191، 14/10/58
22-  همان، ج 12، ص 91، 26/2/59


Page Generated in 0/0071 sec