تاریخ سیاسی غرب دروغهایی بزرگ و بازیگران دروغپرداز رنگارنگی به خود دیده و همچنان فریبگرایی و پنهانکاری و وارونهنمایی در ابعاد مختلف میان اعضای کنگره و احزاب و سیاستمداران آمریکایی، به عنوان حربهای پیش برنده و فریبنده نزد اذهان عمومی رواجی معمول دارد. جیمز وندربیلت، نویسنده مطرح هالیوودی در اولین ساخته سینمایی خود سراغ یکی از همین جنس دروغپردازیهای آمریکاییها رفته و درامی برگرفته از رمان «حقیقت و وظیفه» نوشته ماری ماپس را خلق کرده که حول محور دان راتر، روزنامهنگار و مجری کانال سیبیاس میچرخد که به همراه تهیهکنندهاش داستانی واقعی درباره مرد زیرکی چون جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور آن زمان را ارائه میدهد که جنایاتی بسیار در قبال کشورهای مختلف در طول سالهای سردمداری داشته است. فیلم سینمایی «حقیقت» با بازی کیت بلانشت و رابرت ردفورد که بر پایه داستانی واقعی ساخته شده، به ماجرای گوینده شبکه تلویزیونی میپردازد که سعی دارد با مدارک و شواهد نشان دهد رئیسجمهور سابق آمریکا از خدمت سربازی در ویتنام فرار کرده است. بحثبرانگیزترین فیلم سال 2015 و فیلم افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو براساس داستانی واقعی است که در سال ۲۰۰۴ در آستانه انتخابات آمریکا رخ داد و درست پیش از انتخابات سراسری در آمریکا، شبکه سیبیاس در برنامه
60 دقیقه، اسنادی ارائه کرد که طبق آن، جورج بوش - که آن زمان رئیسجمهور آمریکا هم
بود - از رفتن به ویتنام برای جنگ گریخته است اما خیلی زود اسناد ارائهشده تقلبی خوانده شد و تمام دستاندرکاران این برنامه اخراج شدند. حالا حقیقت ماجرا چگونه بوده و چقدر دستهای پیدا و ناپیدایی درصدد تبرئه بالاترین مقام سیاسی وقت برآمده است، خود نیاز به بررسی و حتی ساخت اثری مجزا دارد، چراکه سیاستمداران از راههای مختلف سعی دارند از ایجاد هرگونه حفره در شناسنامه کاری و رفتاری خود جلوگیری کنند و از طریق ترفندهای مختلفی به تبرئه خود و عملکردشان و نیز به تحریف واقعیت دست بزنند و قضیه بوش در دوران سربازی نیز میتواند چنین باشد. چنانکه مدارک قطعی یافت شده و گفتههای روزنامهنگار کانال سیبیاس با همه تلاشهای انجام شدهاش در نهایت به سرکوبی او منجر شد! یک گزارش خبری بسیار بحثبرانگیز بوش را متهم کرد در زمان انجام خدمت وظیفه برای فرار از شرکت در جنگ ویتنام به درمان ترجیحی روی آورده است. داستان بر آخرین روزهای کاری دن راتر و مری میپس در شبکه خبری سیبیاس متمرکز شده و به ماجرای روشن شدن پیشینه ناقص و مخدوش جورج دبلیو بوش رئیسجمهوری سابق آمریکا در دوران به اصطلاح خدمتش در نیروی دریایی آمریکا و مانور تعدادی از خبرنگاران مطبوعات و شبکه تلویزیونی سیبیاس این کشور روی این مساله و تبعات این قضیه میپردازد. درست در سالی که جورج دبلیو بوش میخواست با شرکت مجدد در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و شکست دادن نماینده حزب دموکرات، خودش و حزب جمهوریخواه را برای دومین دوره متوالی برنده این انتخابات کند، اخبار مربوط به جعلی بودن حضور بوش در نیروی دریایی آمریکا دهان به دهان نقل شد و برخی رسانههای آمریکا شروع به تحقیق در اینباره کردند و حتی گفته شد میزان جعل و دروغپردازی بوش در این زمینه بهحدی است که اصلاً خدمت سربازیاش را به درستی انجام نداده و مدارک او در این زمینه دروغین و غیرمعتبر است. مهمترین افراد رسانهای که به دنبال این ماجرا و کشف و افشای آن رفتند، مری میپس تهیهکننده برنامه اخبار شبکه سیبیاس و دان راتر مدیر و مجری بخش پربیننده خبری عصرگاهی این شبکه بودند. کوشش آنها هم موفق و هم توأم با ناکامی بود زیرا از یکسو نشان داد اسناد بوش درباره خدمت سربازیاش واقعاً ناقص و مشکوک و دستسازی شده است و از جانب دیگر چون برخی جنبههای تحقیقات آنها و همکارانشان توأم با شتاب و اشتباهاتی بود و بوش ادعا کرد بخشی از ادعاهای میپس و راتر مبتنی بر اسناد غیرمعتبر است، شبکه سیبیاس هر 2 نفر را اخراج کرد تا باز هم در ظاهر حکم فرار سیاستمداران آمریکایی از واقعیت صادر شود اما تاریخ همچنان فساد و فریب و خیانت غربیها را به خاطر میآورد؛ از کندی و حادثه خلیج خوکها تا جانسون و شروع جنگ ویتنام و از نیکسون و ماجرای واترگیت تا کلینتون و رابطه با مونیکا لوینسکی، بخشی از کتاب حجیم دروغپردازی سیاستمداران آمریکایی بوده است.
حالا 11 سال بعد از آن واقعه و درحالی که بوش آن دوره انتخابات آمریکا را هم برد و 4 سال بعد از آن جایش را به باراک اوباما داد، جیمز وندربیلت فیلمنامهنویس مجربی که پیشینه نگارش داستانهایی مثل «زودیاک» فیلم جنایی - ترسناک سال 2007 دیوید فینچر را دارد، تمام ماجراهای فوق را در قالب فیلم «حقیقت» به تصویر کشیده و این البته اولین مرتبهای است که او کارگردانی را هم تجربه میکند. وی برای اینکه عوامل مناسب فنی را در این راه داشته باشد، از بازیگرانی کارکشته مثل کیت بلانشت استرالیایی برای ایفای نقش مری میپس و رابرت ردفورد کارکشته برای بازی در نقش دان راتر سود جسته و خودش هم با دقتی همچون فیلمهای مستند تمام جزئیات کار را شرح داده و یک کار ژورنالیستی را از همان دست که میپس و راتر مصمم به انجام آن بودند، به انجام رسانده است. همچنین شخصیتپردازیها به لطف دقت مورد بحث و البته توانایی افرادی نظیر بلانشت به بهترین شکل در این فیلم صورت پذیرفته است. مری میپس در این فیلم نهتنها یک گزارشگر موفق تلویزیونی است، بلکه به سبب بیکار بودن همسرش و خانهنشینی وی عملاً تنها نانآور خانواده نیز هست ولی این مساله نیز شم قوی او را در تشخیص اخبار جنجالی و رویدادهای حساس زایل نکرده است. پرونده خدمت جورج بوش به سالهای 1968 تا 1973 مربوط بوده و نشاندهنده غیبتهایی در این دوره است. براساس این پرونده، بوش در خلال سال 1972 که به عنوان سرباز در واحد گارد ملی در ایالتهای تگزاس و آلاباما خدمت میکرد، به منظور شرکت در مبارزات انتخاباتی به نفع حزب جمهوریخواه مدتی طولانی را در مرخصی گذراند.
در گرماگرم انتخابات سال 2004 و درحالی که آمریکاییهای خسته از کشته شدن سربازانشان در جنگ با افغانستان و عراق در دادن رأی مجدد به بوش به تردید افتادهاند، اخبار مربوط به جعلی بودن پیشینه خدمت سربازی وی نیز هر روز در جامعه وسعت بیشتری یافت و میپس متوجه میشود این مساله و همچنین دروغ بودن ادعای حضور بوش در جنگ ویتنام، همت او و همکارانش را برای اثبات این ماجرا و پرده برداشتن هرچه بیشتر از چهره حقیقی رئیسجمهوری آمریکا میطلبد. میپس یک تیم کاری را مسؤول پیگیری این موضوع کرد که یک سرباز سابق نیروی دریایی آمریکا (با بازی دنیس کویید)، یک استاد علم تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه (الیزابت ماس) و یک محقق اجتماعی (توفر گریس) از اعضای آن بودند. بدیهی است تمام وابستگان جورج دبلیو بوش اعضای گروه تحقیق را از خود میرانند و فقط یک سرهنگ سابق و بیمار ارتش آمریکا به نام بیل برکت (استیسی کیچ) است که مقداری اطلاعات و اسناد را در اختیار آنها میگذارد. سپس سران سیبیاس به این نتیجه میرسند گزارش و اسنادشان در اینباره که بوش احتمالاً دوران خدمت سربازیاش را در نیروی دریایی آمریکا نگذرانده و کلاً در این بخش از ارتش حضور نداشته، کافی است و شروع به پخش و بیان آن توسط دان راتر در برنامههای خبری وی میکنند. این درحالی است که بوش و نزدیکانش از چند سال پیشتر برای نیفتادن در دام اینگونه تحقیقها پروندههای وی در ارتش و نیروی دریایی را به کلی از این نهادها خارج و محو کرده یا با جعل اسناد آنها را فاقد وجاهت قانونی کردند. مری میپس که پیش از آن جورج بوش را با افشای اسنادی درباره بازداشتگاه گوانتانامو به زانو درآورده بود، این مدارک را از چند نظامی ارتش آمریکا به دست آورد و منتشر کرد اما بعداً صحت مدارک در معرض تردید قرار گرفت و چون وی نتوانست اصالت آنها را ثابت کند، به افشای مدارک تقلبی متهم و وادار به استعفا شد. با وجودی که رؤسای سیبیاس به توانایی میپس و راتر اطمینان داشتند اما ناگهان دفاعیهای از کاخ سفید میرسد که میگوید مدارک مورد استناد این شبکه جعلی است! ناگهان بادی که به پشت کشتی میپس و راتر میخورد، توفانوار به سوی چهره آنها و تمام مدیران سیبیاس بازمیگردد و آنها از ترس برخوردهای شدیدتر قانونی با خود، این 2 گزارشگر را رها کرده و از آنها فاصله میگیرند و در نهایت اخراجشان میکنند. وندر بیلت در این قسمت از فیلم نیز روی فراز و فرودهایی که برای میپس و راتر روی میدهد و ازجمله تأثیر آن روی مسائل خانوادگیشان به خوبی مانور میدهد و این وسیلهای مناسب در دست بلانشت دارنده 2 جایزه اسکار طی 11 سال اخیر است تا یک بار دیگر در یک نقش دراماتیک بدرخشد و ردفورد نیز با اینکه شباهتهایش با دان راتر چندان زیاد نیست اما در قالب او خوب فرو رفته است. سایر عوامل تولید نیز که برای ساخت این فیلم به کشور کمهزینهتر استرالیا سفر کردند، در کار خود موفق بودهاند ازجمله مندی واکر که با فیلمبرداری هنرمندانهاش فضای آمریکا را در این کشور اقیانوسیهای بازسازی کرده است. فیلم «حقیقت» پیش از برگزاری انتخابات دور تازه ریاستجمهوری آمریکا و داغ بودن بحثهای دموکراتها و جمهوریخواهان عرضه شده است و البته مساله غیبتهای بوش در دوره سربازی در خلال مبارزات انتخاباتی سال 2000 میلادی هم مطرح شده بود. در این میان راتر در سالهای بعد تلاشهایی را برای ورود به عرصه تصویر انجام داد اما هرگز نتوانست دوباره جایگاهی شایسته نامش بیابد و مری مپس هم زندگی آرام و به دور از هیاهوی رسانهای را پیش گرفت و توانست کتابی را تحت عنوان «حقیقت یا وظیفه: مطبوعات، رئیسجمهور و مزایای قدرت» چاپ کند. فیلم «حقیقت» نیز براساس همین کتاب خانم مپس ساخته شده است و روایتگر روزهای سخت وی و تیم خبریاش در شبکه سیبیاس است. این فیلم در یکسوم پایانی بیشتر تبدیل به یک شعار سیاسی میشود که در آن قربانی در حال چنگ زدن به هرآنچه در پیرامونش وجود دارد است تا بتواند خود را از شر وضعیتی که در آن گرفتار شده رهایی دهد. این در حالی است که افکار عمومی آمریکا (و بهطور کل کسانی که در جریان این اتفاقات بودند) بخوبی میدانند احتمالا اعمال فشار نیز منجر به پیروزی در این پرونده برای جورج بوش پسر شد اما فیلم کمتر به این تئوری میپردازد و شخصیتهای داستانش را قربانی کامل بازی سیاست و کمپانی سیبیاس میداند که برای نزدیک شدن به هم آنان را نابود کردند.