حسین قدیانی: فردا اربعین است و هر اربعین که میآید، داغ عاشورا تازهتر میشود. بنگر به تصاویر زیارت اربعین همین امسال. گو اینکه یک سال به عاشورای 61 قمری نزدیکتر شدهایم! تو گویی فقط 40 روز از آن یومالعیار تاریخ گذشته است! نه اربعینها که فقط یک اربعین! وه که چه نزدیک است حسین علیهالسلام به ما، به فردا، به تاریخ، به آینده، به ظهور! و من از چشمان زوار کربلا، این مهم را میخوانم که از ندای «هل من ناصر» امام عاشورا، تنها و تنها یک اربعین گذشته است! البته که عاشورا مسلط بر زمان است و کربلا تسلط دارد بر زمین. بنگر به اربعین! چیست حرف حساب اربعینیان؟ جز آنکه آمدهاند به خونخواهی حسین؟ جز آنکه آمدهاند تا برای فریضه حتمی انتقام اعلام آمادگی کنند؟ جز آنکه آمدهاند تا در مقام عمل «لبیک یا حسین» بگویند؟ جز آنکه آمدهاند... و آمادهاند تا در همان زمین کربلا و در همان زمان عاشورا تکلیف خون خدا را معین کنند؟ جز این بود، کجا اربعین، رنگ و بوی فعلی را به خود میگرفت؟ آری! این ارتش 20 میلیونی هم حرف دارد، هم اتفاقا حرفش «حرف حساب» است؛ «باید تاریخ تکلیف ظلم را مشخص کند» مگر چه بود جرم خاتم آلعبا؟! نشان به نشان رستاخیز عظیم اربعین، مسلم است که ما دست از سر تاریخ برنخواهیم داشت الا آنکه پاسخ دهد به این سوال.
براستی چه بود گناه دردانه آلعبا، خون خدا که آنگونه به شهادت رسید؟ مگر این همان حسین نبود که خداوند به واسطه اشک اولیای دین و پیامبران بر روضه رضوانیاش، دعای ایشان را برآورده میکرد؟ مگر این همان حسین نبود که چند روز قبل از عاشورا به اصحاب خود دستور داد تا از آب فرات، به انسان و حیوان سپاه دشمن آب بنوشانند؟ مگر این همان حسین نبود که در واقعه عاشورا، اول بار از در نصیحت و پند و اندرز وارد شد؟ مگر این همان حسین نبود که آلعبا با صحه پیامبر بر نام او به پایان رسید؟ اینک تیر سهشعبه و گلوی علیاصغر او؟! اینک سم اسبان و پیکر قطعه قطعه او؟! اینک اسیری و شام و زینب او؟! اینک سیلی و صورت سه ساله او؟! البته که باید گریبان تاریخ، دست اربعینیان باشد. این اربعین سالگرد چهلم یک قیام معمولی نیست، بلکه مستند به شور و شکوه بیمانندش گویی اربعین دهم محرم سال 61 هجری قمری است، با همان تازگی داغ! با همان جوشش خون! و اینگونه است که راه قدسی ظهور یعنی راه مقدس انتقام از ظالمان تاریخ هم، تنها و تنها از مسیر کربلا میگذرد. در سالهای پیش رو به اربعینی خواهیم رسید که حتی 40 روز هم با عاشورای 61 فاصله ندارد! و آن روز، خود عاشوراست... آن روز، امام عصر، مستظهر به این همه اربعین و به این همه تمرین برای انتقام! انتقام خون خدا را از بطالین عالم
خواهد گرفت.
برای آن روز، شیعه باید با شیعه متحد باشد. این وحدت چشمنواز و دشمنشکن شیعه ایرانی با شیعه عراقی، در همه این راهپیماییهای اربعین، ممارستی نیکو و تجربهای گرانسنگ برای آن روز وعده داده شده است. برای آن روز، شیعه باید با دیگر فرق اسلامی متحد باشد؛ مسلمان باید با مومنین به دیگر ادیان الهی. و هر انسان حری با هر آدم آزادهای. برای آن روز، این جغرافیا نیست که میان مردم، ترسیم مرز میکند! این نقشهها را «کدخدا» برای دنیا کشیده اما به شهادت کنگره عظیم اربعین، «خون خدا» نقشهای دیگر در سر دارد. برای آن روز، ابنای آدم صرف نظر از تکلم به این یا آن زبان، «حسین» را به نیکی میشناسد... و به این میشناسد که سیدالشهدا هم «نقشه راه» است، هم «نقشه رهایی». الا ای مهدی زهرا! از این همه هیاهو، از این همه عشق، این همه اشک باید هم بوی تو را بشنویم... عاقبت، حج خون هم عرفات خود را پیدا کرد. اربعین، عرفات عاشوراست که در آن خبری از «وقوف» نیست. حرکت باید کرد همه راه را. بیوقفه. اختیار این حج، دست خدای قبله است، نه آن «قبیله بدوی». یا بقیه00الله! اربعین، جز ظهور تو- که در آن انتقام میگیری- مقصدی ندارد... دیگر «حسین» را همه میشناسند! تو باید مشخص کنی تکلیف تاریخ را.