printlogo


کد خبر: 150006تاریخ: 1394/9/16 00:00
سابقه تاریک این چند نفر


چندی پیش با یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب که پس از انقلاب مدتی در کابینه شهید رجایی و سپاه مشغول به خدمت بوده، گفت‌وگویی داشتم. او می‌گفت غائله کردستان یکی از سخت‌ترین غائله‌های اول انقلاب بود. جدایی‌طلبان به سرکردگی افراد مختلف از مجاهدین و فدایی‌ها تا مارکسیست‌ها خسارت‌های فراوانی به کشور وارد کردند. او که از اولین افراد اعزامی سپاه به کردستان برای حل و فصل این غائله بود، در خاطراتی از آن روزها از جفای نهضت آزادی و دولت موقت در حق انقلاب پیرامون غائله کردستان تعریف می‌کرد. عبدالحمید فخیم‌جو، از فرماندهان سال‌های اول انقلاب در سپاه می‌گفت: در یکی از روزها در جلسه‌ای که نماینده دولت موقت با عنوان «مذاکرات صلح» برگزار کرده بود، شرکت کردم. من دیدم به جای اینکه درباره صلح صحبت شود، درباره آزادی کردستان صحبت می‌شود. من گفتم: «مگر کردستان در بند هست که می‌خواهید آزادش کنید. اتفاقا انقلاب کردیم که کردستان آزاد شود». جلسه را منحل کردم و گفتم شرکت در این جلسه حرام است. آمدم بیرون. سرهنگ آزاده دنبال من آمد و گفت: «آقای فخیم‌جو! شما نباید جلسه را ترک کنید». گفتم: «مملکت دارد از دست می‌رود، اینها می‌خواهند کردستان را هم آزاد کنند؟!» من می‌دانستم اینها نقشه دارند. جاده کردستان را بسته بودم، چقدر اسلحه گرفتم از اینها. ایده دولت موقت تحویل کردستان به مارکسیست‌ها بود. واقعیت آن است که کارنامه نهضت آزادی، کارنامه تاریخی با لکه‌های سیاه فراوان است. نهضت آزادی به‌رغم اعتماد امام در سال‌های اولیه انقلاب نه تنها نتوانست خود را با انقلاب همراه کند، بلکه با توطئه‌های فراوان علیه انقلاب، در سال‌های بعد از استعفای دولت موقت، کار را به جایی رساند که امام در سخنرانی علنی و در دوران حیات رهبر اصلی این جریان یعنی مهندس بازرگان اعلام کند: «...و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم...». بازرگان خود تصریح کرده بود به هیچ‌وجه انقلابی نیست و تمایلی به رفتن شاه ندارد. حتی در دیدار با امام در مهر 57 گفته بود: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می‌گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه می‌کنید؟ فکر دو رکن دیگر را کرده‌اید؟» بیراه نیست اگر او را مصداق این جمله امام دانست که «آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند». بازرگان در حمله‌ای صریح به دانشجویان خط امام بی‌ادبانه آنان را «بی‌شرف» خطاب می‌کند و طی یک سخنرانی در مسجد نارمک می‌گوید: «...اسم خودشان را می‌گذارند خط امام. خط شیطانند اینهایی که افشا می‌کنند. فلان‌فلان شده‌ها. بی‌شرفند اینهایی که می‌گویند ما با آمریکا راه کج رفته‌ایم». نهضت آزادی در دفاع‌مقدس هم سابقه تاریکی دارد؛ نهضت آزادی در نوشته‌های مختلف به صراحت «امام» و «انقلاب» را مقصر وقوع جنگ عنوان می‌کند. به‌عنوان مثال در یکی از نوشته‌ها، نهضت آزادی، جنگ را «محصول حرکت دوم انقلاب» می‌نامد، ارتباط صدور انقلاب با وقوع جنگ را اینگونه بیان می‌کند: «... وقتی اهداف انقلاب در حرکت دوم اوج گرفته صدور انقلاب همراه با مستکبرکوبی و کفرستیزی سایه بر سایر اشتغالات انداخت، حمله نظامی عراق در 31شهریور 59 به‌عنوان ارمغانی از غرب که انتظار آن را داشتند و باید به استقبالش شتافت با خونسردی و سربلندی پذیرفته شد». امام در بخشی از پیام قطعنامه درباره این رویکرد نهضت آزادی می‌گوید: «چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه‌گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح‌طلبی به ظاهر دم می‌زدند امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگری مطرح نمایند و جیره‌خواران استکبار، همان‌ها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند و ملی‌گراهای بی‌فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات  مسموم خویش را آغاز نمایند که ان‌شاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همه فتنه‌ها را خواهد داد!» نامه امام(ره) به محتشمی‌پور درباره نهضت آزادی نشان از انحراف جدی این تشکل از اسلام و انقلاب دارد. امام در بخشی از این نامه می‌آورد: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون‌گذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین- این فرزندان عزیز مهندس بازرگان- بیشتر و بالاتر است».


Page Generated in 0/0067 sec