printlogo


کد خبر: 150230تاریخ: 1394/9/22 00:00
پذیرش برجام نظامی
کلید نفوذ در سیاست داخلی

مجتبی اصغری: در حالی که پس از انتشار ارزیابی نهایی آژانس انرژی اتمی، رسانه‌های غربی حامی توافق همچون هافینگتون پست، بلومبرگ و سی‌ان‌ان در تحلیل خود تاکید کردند: «ایران و غرب توافق کردند بر سر پی‌ام‌دی توافق نکنند!» اما نوعی جریان‌سازی رسانه‌ای محسوس برای پذیرش موضوع مهم و حیثیتی «مجرمیت ایران» و «صحت ادعاهای غرب» در طول بحران‌سازی هسته‌ای 12 سال اخیر در داخل کشورمان قابل مشاهده است.
پیش از این کارشناسان بسیاری در نقد برجام توضیح داده بودند که قرار است ایران برای تمدید تعلیق تحریم‌ها، دور جدیدی از همکاری با آژانس را در چارچوب «ابعاد احتمالی نظامی» (پی‌ام‌دی) آغاز کند. موضوعی که در گفت‌وگوهای پیش از تایید برجام، در کمیسیون ویژه مجلس و مناظرات تلویزیونی با مقاومت و نفی شدید نمایندگان دولت مواجه شد اما اکنون مشخص شده پشت پرده، معامله‌ای بر سر آبروی برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفته است.
اما آیا پذیرش قرار مجرمیت فقط یک موضوع حیثیتی است و با پذیرش آن «تحریم‌ها» تعلیق می‌شود و به قول برخی بزکچیان آمریکا، ایران برات آزادی از مشکلات گذشته را به‌دست می‌آورد؟
پذیرش جرم در دادگاه بین‌المللی و مقابل دادستانی که دستش از مستندات قابل قبول برای ارائه به دادگاه و اثبات مجرمیت پس از بیش از 12 سال تلاش، خالی است، به معنای اقدام متهم ضد «منافع خود» و نتیجه قطعی آن صدور قرار مجرمیت و مجازات است، علاوه بر اینکه قاضی و ناظران نیز با فرد سابقه‌دار و محکوم به مجازات، دیگر هرگز مانند فردی عادی که پایش به دادگاه باز شده، اما بی‌گناهی‌اش به اثبات رسیده، برخورد نخواهند کرد و اصل برائت درباره پرونده وی خدشه‌دار می‌شود.
با این حساب می‌توان به سادگی دریافت ایران دیگر هرگز به یک «عضو عادی آژانس» با حقوق هسته‌ای برابر تبدیل نمی‌شود، چراکه به گفته آژانس انرژی اتمی «ایران تا قبل از سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) درگیر یک سلسله فعالیت‌های مرتبط با طراحی یک سلاح هسته‌ای اورانیومی بوده و این فعالیت‌ها قبل از سال ۲۰۰۳ جنبه ساختارمند (دارای سازمان کار) داشته است». در این گزارش حتی اعلام نمی‌شود که ابعاد احتمالی نظامی بعد از سال ۲۰۰۹ متوقف شده بلکه می‌گوید اطلاعات معتبری درباره تداوم آن وجود ندارد!
پس به زبان ساده، سایه تحریم‌های اقتصادی بدون مبنا و مستندات حقوقی تا ابد روی سر مملکت باقی می‌ماند و هر «تصمیم داخلی» که مورد پسند غرب نباشد می‌تواند به بهانه‌سازی مجدد و تحریک مضاعف ضد ایران بینجامد. یعنی «استقلال داخلی» ایران به معنای اعم کلمه در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، زیر تیغ بهانه‌های هسته‌ای خدشه‌دار می‌شود. کمی دقیق‌تر شویم...
در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای 1+5 مستنداتی مبنی بر تاکید یکی از مذاکره‌کنندگان بر نقش موثر «توافق هسته‌ای» بر انتخابات و حوادث مرتبط با سیاست داخلی ایران منتشر شد. موضوعی که با واکنش تند مردم و رسانه‌ها مواجه شد و در صدا‌وسیما این نوع «بهره‌برداری حزبی و گروهی» از مذاکرات بشدت مورد نقد قرار گرفت.
قرار مجرمیت صادر شده در گزارش آژانس پیرامون برهه‌ای از تاریخ ایران است که غربگرایان در ایران بر سر کار نبودند و تاکید بر استقلال سیاسی و اقتصادی از غرب و برنامه‌ریزی برای پیشرفت درونزا، منجر به بهانه‌سازی آمریکا و اسرائیل بر سر برنامه هسته‌ای کشورمان و وضع تحریم‌های اقتصادی شد. به نحوی که رهبر حکیم انقلاب 9 شهریور 91 در اجلاس عدم‌ تعهد گفتند: «بهانه‌ دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هسته‌اى است. درباره جمهورى اسلامى ایران، آنان خود می‌دانند که دروغ می‌گویند اما سیاست‌ورزى، آنگاه که کمترین اثرى از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز می‌شمرد. آیا آن که در قرن 21 زبان به تهدید اتمى می‌گشاید و شرم نمی‌کند، از دروغگویى پرهیز و شرم خواهد کرد؟! من تأکید می‌کنم که جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هسته‌اى نیست و نیز هرگز از حق ملت خود در استفاده‌ صلح‌آمیز از انرژى هسته‌اى چشم‌پوشى نخواهد کرد. شعار ما «انرژى هسته‌اى براى همه و سلاح هسته‌اى براى هیچکس» است».
با این احتساب می‌توان به این گمانه تلخ اندیشید که دولت یازدهم برای پاک کردن صورت مساله در مذاکرات و نتیجه‌گیری سریع، تاریخ برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را قربانی کرده و احتمالا به بهره‌برداری انتخاباتی و ضربه به رقبای حامی استقلال ملی نیز فکر کرده است.
اما آمریکایی‌ها به چه اندیشیده‌اند؟ دور از ذهن نیست که با توجه به اعتراف غرب به بی‌اثری تحریم‌ها و حتی فربه شدن زیرساخت‌های ملی در دوره تحریم‌های اقتصادی به اصطلاح خوارکننده و فلج‌کننده و عملیاتی نبودن توسل به گزینه جنگ، آمریکایی‌ها رو به برنامه‌ریزی برای مهندسی تحولات داخلی ایران از مسیر انتخابات و نفوذ سیاسی - اجتماعی آورده باشند. به این ترتیب کمک انتخاباتی به غربگرایان با بده‌بستان در حوزه تعلیق تحریم‌ها با هدف ایجاد بزرگراه «وابسته‌سازی اقتصادی ایران به غرب» هزینه‌ای کوچک برای به‌دست آوردن منافعی بزرگ به حساب می‌آید. پس توافق فرضی و پنهان مذکور از یک طرف به پذیرش همه ادعاهای دروغین آمریکا درباره حقیقی بودن «برنامه نظامی هسته‌ای ایران» از جانب غربگرایان داخلی به نیابت از گذشته می‌انجامد و از جانب دیگر آمریکا موفق می‌شود با حفظ هیمنه و ساختار تحریم‌ها، اهرمی قدرتمند برای تاثیرگذاری بر رأی و نظر مردم و نخبگان به‌زعم خود در انتخابات آینده بیابد.
 به بیان ساده‌تر آمریکا با تحمیل نظر خود به مردم ایران به دنبال تثبیت همان
دو قطبی داخلی در کشور است که «افراط‌گرایان» در برابر «اعتدالیون» قرار گرفته‌اند. به زبان آمریکایی‌ها؛ «افراط‌گرایان» همان حامیان استقلال ملی و پیشرفت درونزا هستند و «اعتدالیون» نام سازمانی غربگرایان حامی نظام سرمایه‌داری و بی‌اعتقاد به شعار «ما می‌توانیم» است! طبیعتا رأی مردم به «حامیان استقلال» با تنبیه اقتصادی و بهانه‌سازی‌های متنوع در فضای بین‌المللی پاسخ داده خواهد شد! این همان خط نفوذی است که رهبر حکیم انقلاب اخیرا بسیار بر آن تاکید ورزیدند. ایشان در یک مورد با اشاره به اهمیت نفوذ جریانی و شبکه‌ای در 4 آذر 94 فرمودند: «در این قضیه، کسانی که بر ارزش‌ها و اصالت‌ها پای می‌فشرند به افراطی‌گری و تندروی متهم می‌شوند تا در سایه سکوت آنها و تضعیف تدریجی ارزش‌ها و آرمان‌ها، زمینه تحقق اهداف پروژه نفوذ فراهم شود. نمی‌گوییم این افراد و جریان‌ها، این کار را آگاهانه انجام می‌دهند اما با این اتهامات، دانسته یا ندانسته، خاکریز مستحکم بسیج را تضعیف و پروژه خطرناک نفوذ دشمن را تکمیل می‌کنند».
حقیقتا پیش‌بینی وقوع برخی حوادث تلخ در عرصه سیاست و تایید صحت آنها در رویه تاریخی کوتاه برای تحلیل‌سازان بسیار دردناک است؛ بویژه وقتی پای «منافع ملی» و «استقلال» کشور در میان است. این دقیقا خلاف تصور برخی دولتمردان است که گمان می‌کنند تحلیل وقایع روز و به حقیقت پیوستن پیش‌بینی‌ها به معنای «لذت بردن» از شکست دولتی است که در خط مقدم، وظیفه صیانت از منافع ملی را بر دوش دارد.
با این احتساب تذکر مکرر خطر صعود تحلیل‌های نفوذی و غلط به ساحت تصمیم‌سازی کلان در عرصه ملی عین دلسوزی است. دود تکیه زدن بر تصویرسازی غلط و قول‌های دروغین دشمن در حمایت از این حزب و آن جریان به شرط انجام برخی امور، به چشم ملت خواهد رفت کما اینکه سقوط مصدق به علت اعتماد به آمریکا، جریان استقلال‌طلب و آرمانخواه ایران را دهه‌ها از دنیا عقب انداخت.


Page Generated in 0/0205 sec