حسین قدیانی: اگر از کاسبی بعضی دستاندرکاران ارشد قوه اجرا با تحریم، پرزیدنت مؤدب و باهوش آمریکا پرده برداشت، کاسبی با اخلاق را اما خود ایشان صحه گذاشتند، آنجا که به بهانههای اخلاقی، انقلابیگری را از سویی مترادف افراط میخوانند، از دیگر سو مترادف بیادبی! البته از اخلاق، فقط به صورت سلبی کاسبی نمیکنند، بلکه عنداللزوم و مثلا وقتی برادر رئیس قوه مجریه را روانه دیدار با فلان فتنهگر میکنند، شاهد کاسبی ایجابی حضرات با مقوله اخلاق هم هستیم، آنجا که با سوءاستفاده از مشی اخلاقی بزرگان دین، نتیجه میگیرند که آدمی حتی به عیادت دشمن خود هم میتواند برود! مصداقش؟ همین عیادت برادر جناب روحانی از نفر پنجم انتخابات 88 البته در میان 4 نامزد! نکته ظریف اینجاست: آقایان با این مصداقیابی بامزه، ناخواسته اعتراف کردهاند مدعیان دروغ بزرگ تقلب در سال 88 را «دشمن» میدانند! در اینجا لاجرم این سؤال پیش میآید که اگر جماعت، سران فتنه را واقعا «دشمن» میدانند، بفرمایند آیا در دین مبین اسلام، ایضا در خط مشی اولیای الهی، فقط به عیادت – صد البته عیادت بهشروطها! – از دشمن توصیه شده یا به موارد دیگری مثل رعایت خط قرمزها در مواجهه با همین دشمن هم اشارات فراوانی رفته است؟! و اگر این دومی هم باید لحاظ شود، خوب است حضرات بفرمایند که دقیقا کی و کجا علیه دشمن خود یعنی سران متوهم فتنه مرزبندی شایسته و بایسته داشتهاند؟! معالاسف واقعیت مؤید چیز دیگری است! اگر که از یاد نبریم این دوستان متخلق به اخلاق، به جای آنکه دشمن متقلب خود را حواله به درکات دوزخ دهند، برای منتقد خیرخواه نسخه جهنم میپیچند! و شگفتا! این همان منتقدانی هستند که صریحترین و صحیحترین مرزبندی را با همان عالیجنابان دشمن یعنی سران فتنه 88 داشته و هنوز هم دارند! این از این و اما حالا که بساط اخلاق پهن است جا دارد از «عیادت باطله» به یک نتیجه اخلاقی مهم برسیم! فرض کنید رقبای آقای روحانی در انتخابات سال 92 مستند به پیروزی ضعیف و شکننده ایشان، همین مساله را به علاوه دهها مورد دیگر مستمسک قرار میدادند که اعلام کنند آقای روحانی با تقلب در سال 92 پیروز شد! همین... و حتی از هواداران خود هم نمیخواستند که اتفاقات تلخ 88 را تکرار کنند! یعنی فقط به همین بسنده میکردند که من قالیباف یا من جلیلی یا من رضایی، اصلا و ابدا امکان ندارد جناب روحانی را با آن رای 7 دهم درصدی، برنده واقعی انتخابات بدانم و گمانم در آرا دستکاری شده اما خب! فقط همین را میگویم و دیگر هیچ! هیچ هم دعوتی نمیکنم به بیقانونی و هنجارشکنی و احیانا زمینهسازی برای تحریم! در آن صورت، این سؤال پیش میآمد که آیا باز هم جماعت حاضر بودند این همه روادارانه و گشادهدستانه با نامزدهای مدعی تقلب در سال 92 برخورد کنند یا صرف همین بیان که «تقلبی در کار بوده» را کافی میدانستند تا شدیدترین برخورد ممکن را با آن نامزدها داشته باشند و فضا را علیهشان امنیتی کنند؟! آیا آن روز اگر قلب یکی از این کاندیداها میگرفت، باز هم توصیههای اخلاقی دین در خاطرشان میبود یا آنجا هم جهنم را به رخ ایشان میکشیدند؟! و براستی که جواب واضح است و روشن! وقتی در عالم واقعیت، نامزدهای اصولگرا در مواجهه با رأی جناب روحانی، از در اخلاق وارد شدند، این است حال و روزشان که یک روز با شکایت دولت روانه دادگاه شوند، یک روز حواله به جهنم داده شوند، یک روز بزدل خوانده شوند و هر روز، یک حکایت، وای از آن روزکه میخواستند رئیسجمهور فعلی را غیرقانونی و برآمده از تقلب بخوانند! در مثل مناقشه نیست! خوبی که از حد بگذرد، خیال بد کنند! آری! اگر نبود که قانون، سازوکار انتخابات، آبروی نظام و مردم، حیثیت امام و خون شهدا واقعا برای رقبای جناب روحانی موضوعیت ذاتی داشت، گمانم هیچ لزومی نداشت کاندیداهای محترم، آن همه زود پیروزی ضعیف رئیس فعلی قوه مجریه را به ایشان تبریک بگویند! و «عیادت باطله» بخوبی نشان داد این مهم را.