در یکی از روزهای سال 1298هـ ش در حومه شهر تهران و در زیر یک چادر چرمی، «اشرف» 2 دقیقه قبل از برادرش «محمدرضا» متولد شد. اگرچه اشرف به لحاظ عاطفی، روابط گرمی با پدرش- رضاشاه- نداشت اما از جهت خودرأیی تحت تأثیر پدر بود. «فردوست» درباره وی مینویسد: «اشرف قاچاقچی بینالمللی بود و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست. او به هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی هم جرأت نمیکرد آن را بازرسی کند. این مساله توسط بعضی مأموران به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری میکند. محمدرضا دستور داد به او بگویید این کار را نکند. همین! چه کسی به اشرف بگوید، من؟ موقعی که خود محمدرضا نمیتوانست یا نمیخواست جلوی اشرف را بگیرد، من که بودم و چگونه میتوانستم؟» نقل است که رضاشاه هنگام خروج از ایران و تبعیدش به جزیره «موریس» خطاب به اشرف گفته بود: «از این به بعد در خانواده پهلوی تو تنها مرد هستی». به این ترتیب اشرف به قدرتمندترین فرد مملکت تبدیل شد و در بسیاری از امور داخلی و خارجی به اعمال نفوذ پرداخت. دیدار با رهبران خارجی از جمله اقدامات او بود؛ زنی که فردوست او را فاسدترین زن جهان معرفی کرده است. مساله قاچاق موادمخدر و رابطه اشرف با «مافیا» به تدریج علنی شد و چند بار به افتضاح کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. مهمترین این افتضاحات حادثهای بود که در «نیس» فرانسه برای او رخ داد. یکی، دو سال قبل از انقلاب، [شهریور 56] صبح زود اشرف از قمارخانه با اتومبیل به ویلایش حرکت میکرد و در کنارش دوست صمیمی او به نام «فروغ» [خواجهنوری] نشسته بود. ناگهان اتومبیلی جلویش را سد میکند و فروغ را که از ترس به اشرف چسبیده بود با یک رگبار خلاص میکند. بعدها مشخص شد آنها از مافیا بودهاند. اشرف از یکسو در داخل ایران به کمک قدرتش به ترکتازی در ترانزیت موادمخدر از مرزهای شرقی به غرب میپرداخت و از سوی دیگر با استفاده از مصونیت دیپلماتیکی که داشت به حملونقل موادمخدر به خارج اشتغال میورزید. ماجرای «فرودگاه کوانترن» یکی از این موارد است. براساس مستندات موجود، در نوامبر 1961 در فرودگاه کوانترن چمدانهای اشرف مورد تجسس مأموران بازرسی فرودگاه قرار میگیرد و مقدار زیادی هروئین در آنها کشف میشود اما مأموران فرودگاه وی را به خاطر مصونیت دیپلماتیک آزاد میکنند. در هنگام انتشار خبر دستگیری «قریشی» و کشیده شدن پای «دولو» به ماجرا، مجدداً این خبر از سوی روزنامههای اروپایی مطرح و به طور مبسوط به آن پرداخته میشود. از آنجایی که اشرف و حتی خانواده سلطنتی به قاچاق موادمخدر اشتهار داشتند، لذا این موضوع به سرعت در محافل بینالمللی مطرح شد و حیثیت رژیم پهلوی را بیش از پیش مخدوش کرد. انتشار مقاله «لوموند» درباره این ماجرا، مصادف بود با ماجرای قریشی و سفر محمدرضاشاه به اروپا، به همین جهت حساسیت زیادی در داخل و خارج کشور ایجاد کرد، طوری که «فرح دیبا» این اقدام را توطئهای علیه خانواده سلطنتی از سوی دشمنانشان عنوان کرد. وی به نقل از «علی مسعودی» خبرنگار مجله
«Neue Post» چاپ هامبورگ در اینباره گفته است: علیاحضرت فرح شهبانوی ایران با صدای لرزان فرمودند: «دشمنان همسر من از هیچ پلیدی احتراز نمیکنند... دشمنان همسر من به هر کاری دست میزنند تا ریشه این آفت از کشور ما کنده شود». شهبانو از فرط تأثر بشدت گریستند. «بچههای من نباید از این اتهام ناروا و زشت باخبر شوند...».به دنبال انتشار این مقاله رژیم به سرعت واکنش نشان داد و با کمک وکلای ورزیدهای به نامهای «Lemaire» و«Gueff» از منظر حقوقی به پیگیری مساله پرداخت. به همین منظور طی مذاکرات و جلساتی که گاهی به صورت تهدید و گاهی نیز به صورت تطمیع بوده است در نهایت روزنامه «لوموند» را که در آن زمان دچار مشکلات مالی بود مجبور به جوابیه در رد آن مقاله کردند. در راستای این اقدامات علیه لوموند مقامات کشور سوییس نیز به پاسخ در رد این ادعا وادار شدند.
به این ترتیب ماجرایی که در صحت آن تردید وجود نداشت و بر مبنای آن نیز در همان زمان کتابی منتشر شد، یک ادعای دروغین و سوءتفاهم مطرح و حتی روزنامه لوموند مجبور به عذرخواهی رسمی و همچنین جمعآوری کتاب «Millebe» که براساس همین خبر چاپ شده بود، شد. روزنامه لوموند مورخه 23 ماه مه در صفحه آخر ستون سوم خبر زیر را منتشر کرد: «دولت سوییس تکذیب کرده که علیاحضرت اشرف در جریان موادمخدر دخالتی داشته است». این ماجرا علاوه بر اینکه از فساد رژیم پرده برداشت، بخوبی از قدرت آن برای اعمال نفوذ بر رسانههای اروپایی حکایت کرد.
منبع: بخشی از مقاله موادمخدر و رژیم پهلوی، فصلنامه مطالعات سیاسی