مهدی جابری: تب زرد، رنگ سیاه، بیماری و نشان روبان قرمز و حالا سکوت بنفش و موضع خاکستری مدعیان انساندوستی در ایران! اینها دردهای دیروز و امروز نیجریه است.
300 انسان بیگناه در نیجریه با همکاری و همراهی تروریستهای سعودی کشته شدند، بیآنکه مسلح باشند یا بتوانند از خود دفاع کنند. آنها رسانههای فراگیر در اختیار نداشتند، ساده و مظلوم بودند و بیصدا و بیهیاهو جان دادند. این روزها بلوار آفریقا خلوتتر از همیشه است و کسی مقابل سفارت نیجریه در تهران شمع روشن نکرده است.
کشتار انسانهای بیگناه با هر زبان و رنگ و نژاد، در هر کشور و سرزمین و با هر بهانه محکوم است و تناسبی با آموزههای هیچ دین و آیین آسمانی ندارد. همچنین خون هیچ انسان و گروهی پررنگتر از دیگری نیست و جان، نفس و زندگی تمام انسانها به یک اندازه ارزش دارد.
چندی قبل در حوادث تروریستی تلخ و دردناک پاریس، 130 نفر کشته شدند. این اتفاق خیلی زود تبدیل به یک بمب خبری شد و ابعاد آن جهان را لرزاند. البته هدف اصلی رسانههای غرب و آمریکا و وابستگان آنها این بود که ارتباط مستقیم بین اسلام و تروریستهای داعش برقرار کنند. غربیها یک شب تلخ را به خاطر آن حادثه تجربه کردند اما بعید به نظر میرسد رنج و درد هر روزه مردم مظلوم نیجریه، فلسطین، سوریه، افغانستان، پاکستان، بحرین، عراق و لبنان را کاملا درک کرده باشند.
ما ایرانیها هم با فرانسویها ابراز همدردی کردیم، دولتمردانمان بلافاصله پیام تسلیت و محکومیت تروریسم ارسال کردند، شبکههای اجتماعیمان شوکزده و عزادار شدند و برخی راهی سفارت فرانسه شدند تا شمع روشن کنند و با ژستهای خاص خودشان با مردم و دولت فرانسه همراه شوند.
اما با اندک فاصلهای یک حادثه تلخ در نیجریه رخ داد که تلفات انسانی آن بیش از 2 برابر حادثه فرانسه بود. 300 انسان مظلوم به گلوله و رگبار بسته شدند اما هیچ بمب خبری در جهان منفجر نشد.
حال این سوالها در افکار نکتهسنج ایجاد میشود که چرا دولتمردان ایران کشتار صدها انسان بیگناه را در نیجریه با تعلل و تاخیر محکوم کردند و چرا موضعگیری و اظهار تاسف آنها بهشدت و قدرت اظهاراتشان درباره حادثه فرانسه نبود؟
چرا بسیاری از جوانان فعال و بیشفعال در شبکههای مجازی، چشم بر کشتار و گلولهباران مردم نیجریه بستند و ترجیح دادند اوقات خوش خود در کانالها، گروهها و اتاقهای خصوصی را به خاطر 300 نیجریهای خراب نکنند؟! آنهایی که در حادثه پاریس شمع روشن کردند، اشک ریختند و ژستهای خاص گرفتند آیا نمیدانند در گوشهای دیگر از جهان، در شهر «زاریا»، شمع زندگی 300 انسان خاموش شده است؟
تفاوت زبان، ملیت، رنگ و نژاد نمیتواند بهانه خوبی برای تبعیض در ابراز همدردی با خانوادهها و ملتهای قربانی تروریسم باشد اما گویا خون سرخ مردم نیجریه در رنگ سیاه پوستشان گم شد و به چشم نیامد!
این نکته جای تامل دارد که چرا روشنفکری در اذهان برخی ایرانیها، معمولا به همراهی کردن با غربیها معنا میشود و دفاع از انسانیت و حقوق انسانی تا آنجا محترم و ارزشمند است که نشانی از فرهنگ غرب و انسان غربی داشته باشد اما آنجا که پای دفاع از رنگها و نژادهای دیگر به میان آید، زبان مدعیان روشنفکری خاموش میشود و رنگ میبازد.
ما خبرنگارها میدانیم که ارزش خبری کشته شدن 130 نفر در پاریس به هیچوجه بیشتر از ارزش خبری کشتار 300 نفر در «زاریا»ی نیجریه نیست اما باید از برخی رسانهها پرسید ارزش از نگاه آنها چیست. آیا «اصلاحات»، «اعتدال» و «حقوق بشر» فقط به معنای اشک ریختن و سینه زدن برای غرب است؟ و اینکه آنها به کدام نوع اصول و ارزش انسانی و خبری پایبند هستند که چشم بر کشتار 300 انسان در آفریقا میبندند؟
آنها که دفاع از مردم مسلمان، شیعه، بیگناه و مظلوم نیجریه را برای خود «افت» میدانند شاید آگاه نیستند که پیشینه تاریخی نیجریه به هزاران سال قبل از میلاد بازمیگردد، مردمان آن سرزمین بهتر از ما به یک زبان زنده دنیا صحبت میکنند و دانههای قهوه کشورشان چیزی کم از قهوه فرانسه ندارد اما شاید گناه سیاهان مظلوم نیجریه این است که کشورشان «تئاتر» ندارد تا بتوانند بازی کنند، بزرگنمایی کنند و نمایش دهند! شاید گناهشان این است که 55 سال قبل، خود را از استعمار و استثمار بریتانیا نجات دادند! گناه مردم مسلمان نیجریه شاید رنگ پوست باشد، یا شاید دین و آیین!