مهدی طاهرخانی: راز موفقیت و رسیدن به نقطه مطلوب در فوتبال ایران همیشه خوب تمرین کردن، داشتن استعداد و حتی خوش شانسی محض نیست. شاید اغراق نباشد که داشتن «جنبه» را مهمترین مولفه بدانیم. از علی دایی گرفته تا خداداد، کریمی، مهدویکیا و فرهاد مجیدی و خیلیهای دیگر که از خاکستر بینامی چنان سر برافراختند که حالا اسم هر کدامشان یک دنیا بار معنایی و خاطره دربر دارد. خیلیهای دیگر هم بودند که با وجود شروع خوب، چنان از اذهان دور شدند که گویی اصلا وجود نداشتند. نمایش خوب و تحسینبرانگیر محمد انصاری در جناح چپ پرسپولیس بهانهای است تا به این قشر بپردازیم. بازیکنانی که کمتر کسی رویشان حساب باز میکرد اما بهخاطر استعداد، ممارست و پشتکار خود انگشت نما اما ناگهان به همان زودی از مدار خارج شدند. اینکه امروز محمد انصاری ناشناخته که به عنوان بازیکن تستی به پرسپولیس آمد و حالا یکی از بازیکنان ثابت و تاثیرگذار این تیم است فصل بعد قراردادش 10 برابر میشود یک امر بدیهیست اما هیچ ضمانتی وجود ندارد همین بازیکن آرام، سر به زیر، فرار از مصاحبه و حاشیه امروز، بعد از گران شدن، همان مسیری را برود که بزرگان فوتبال ایران پیمودند. حتما لازم نیست همانند دایی و مهدویکیا و دیگر لژیونرهای موفق فوتبال ایران یک دهه در خارج از کشور بازی کند، همین که سالها در همین فوتبال باشد، جایگاهش را در تیم ملی تثبیت کند و به نقطه اوج برسد، خودش یک موفقیت بسیار بزرگ است که نمونههای بسیاری از رسیدن به آن محروم ماندند.شاید مثال خوب و دم دستی که از قضا در همین پرسپولیس پلههای محبوبیت را یکی صدتا بالا رفت رضا حقیقی باشد. هافبک دفاعی مورد علاقه محمد رویانیان که بزرگان فوتبال ایران پس از مشاهده بازیهایش در فجر اعلام کردند جانشین جواد نکونام را یافتهاند. قبل از اینکه پیراهن پرسپولیس را برتن کند، همان روزهایی که در فجر بود و کیروش به عنوان پدیده او را به تیمملی دعوت کرد، خیلیها درخشانترین آینده را برای او متصور میشدند که دستکم به راحتی به 100 بازی ملی میرسد. بازیکنی که در جامجهانی ولو به صورت بسیار کم و ناچیز سابقه حضور در زمین را دارد حالا چنان غیب شده که در بین این همه رسانه ورزشی کوچکترین اثری از او نخواهید یافت. هافبکی که بنا به اعتراف خودش تنها و تنها برای پول بیشتر، پرسپولیس را ترک کرد و به پدیده رفت اما غافل از اینکه در آنجا هم خبری از پول برایش نبود. متر و معیارش در ابتدای لیگ پانزدهم باز هم همان قرارداد خوب بود. از این رو هرجا احساس میکرد قرار است پول خوب برسد او هم چند روزی آنجا تمرین کرد. اول به سیاهجامگان رفت اما زود فهمید خبری از پولهای آنچنانی در زادگاهش نیست و سپس متوجه شد قرار است در انزلی غوغایی به پا شود از این رو عزم بندر کرد اما دست آخر همه را پیچاند و به قم رفت چرا که هم دایی آمده بود و هم پول زاگروس. اما خیلی زود بهخاطر مسائل فعلا ناگفتنی(!) از قم اخراج شد. رضا حقیقی و پیام صادقیان میتوانند چراغ راه برای محمد انصاری و سایر جوانانی باشند که این روزها همه از آینده درخشانشان حرف میزنند. بدون تردید مثلث پول، معروفیت و محبوبیت میتواند هر انسانی را تغییر دهد. اندازه تغییر هم رابطه مستقیمی با مقدار جنبه هر فرد دارد. آن روزها که تازه رویانیان با صرف یک هزینه بسیار بالا در نیمفصل موفق شد حقیقی را از فجر به پرسپولیس بیاورد، این هافبک دفاعی جوان به یکی از خبرگزاریهای معروف رفت. در صحبتهای خودمانی با خبرنگاران و در پاسخ به این سوال که نمیترسد حواشی تهران همان بلایی را سر او بیاورد که سر یک استعداد ناب دیگر مشهدی(نیکبخت) آورد؟ او که خیلی از خودش مطمئن بود، بدون مکث گفت: من خیلی زود ازدواج کردم و اهل خانوادهام و از سوی دیگر به واسطه مداح بودنم جنس من از نوع دیگری است. شاید ایراد کار همین اطمینان بیش از حدی بود که حقیقی به خودش داشت اما آقای ستاره خیلی زودتر از آنچه همه تصور میکردند از مدار خارج شد. نیکبخت از آن دسته از ستارههایی بود که به زعم خیلیها قدر خودش را ندانست اما او به اندازه کافی در تیمملی بازی کرد، در 2 برهه هم ستاره استقلال بود و هم چند سال سوپر استار بلامنازع پرسپولیس.اما حقیقی به اندازه یکدهم همشهری پرحاشیهاش هم دوام نیاورد و اصلا شروع نشده گویی علاقه عجیبی به اتمام داشت. اگرچه هنوز فرصت برای بازگشت و اثبات بزرگی برای او و صادقیان وجود دارد اما این دست اتفاقات بهترین چراغ راه برای کم نام و نشانهایی است که سرانجام بلیت بزرگی و مشهوریت را به دست آوردند اما اگر نوع استفاده از آن را بلد نباشند شاید سریعتر از آنچه تصورش را میکنند آن را بسوزانند.