printlogo


کد خبر: 150502تاریخ: 1394/9/26 00:00
درباره ابعاد معنایی نقاشی قهوه‌خانه‌ای
قصه‌گویی با قلم

بخشی از نقاشی مذهبی «شمایل‌ها» هستند. این هنر از قرن هشتم پیش از میلاد در رم و ایتالیا آغاز می‌شود و تا قرن هفتم میلادی و امپراتوری بیزانس ادامه می‌باید. ‌اساطیر یونان تماماً‌ قصه هستند و هر کدام از این خدایان به صورت یک تمثیل یا بت به تصویر درمی‌آیند. این شکل از تصویرگری را به صورت موازی در تمام ادیان می‌توان یافت. در اسلام این امر با تاخیر و فاصله زمانی صورت می‌گیرد. در قرون اولیه اسلامی نقاشی وجود دارد اما هنر مذهبی تا مدت‌ها از شمایل دوری می‌کند و نقاشی و نقش برجسته را در مواردی در خدمت قصص مذهبی می‌گیرد که غیرمستقیم عمل ‌کند تا قرن هشتم که برای مثال معراج‌نامه را داریم. شمایل‌ها فقط منحصر به زمان بعد از تاسیس حکومت شیعه نیستند و قبل از آن‌ پیامبر و حضرت علی(ع) تصویر شده‌اند که یکی از معروف‌ترین این تصاویر مربوط به دوره شاه اسماعیل و در کتاب «خاوران‌نامه» است که در اواخر قرن نهم قصه‌ جنگ‌های حضرت علی(ع) را به تصویر کشیده و در این تصاویر صورت علی‌ابن ابی‌طالب را گشاده می‌بینیم. البته بعد از دوران صفویه این تصویرسازی بیشتر می‌شود اگرچه اکثراً تصاویر با صورت‌های پوشیده هستند. ‌هزاران نمونه از نقاشی مذهبی به صورت شمایل در ایران که عمده‌ترین آن مربوط به تصاویر حضرت علی(ع) و بعضی از مواقع همراه با امام حسن و امام حسین در دو طرف او شکل گرفته است وجود دارد و در کنار آن بخش روایتگری یا قصه‌گویی با پرده‌های بزرگ ترسیم می‌شود که عمدتاً حوادث دهه محرم را بازگو می‌کند و بخشی از تاریخ هنر معاصر ما به حساب می‌آید که قابل ارزیابی است. نقاشی و پیکرتراشی در مسیحیت تا آغاز قرن ۱۹ و انقلاب کبیر فرانسه با همان گستره ادامه دارد. یعنی حدود 1600 سال سنت تصویرگری معنای مذهبی که در ادبیات ثبت شده و قابل انتقال بوده، ثبت شده است. با آغاز قرن ۱۹ با کاهش در این بخش مواجه می‌شویم که شاید یکی از دلایل آن رشد آتئیسم یا بی‌خدایی باشد. به یک معنا انقلاب کبیر فرانسه بر فردیت تاکید می‌کند که این یکی از تعارض‌های آن با دستگاه کلیسایی است که با انحراف وحشتناکی خودش به استثمارکننده انسان بدل می‌شود و بخشی از این خشونت به خاطر همین سیستم است و بعدها در شکل‌گیری مدرنیته شاهدیم نقاشی مذهبی و تصویرگری کتاب مقدس و نوع انتقال قصه به صورت مصور کمتر و کمتر می‌شود.
هنر زمانی ماندگار می‌شود که مبلغ و تصویرگر عقیده و اعتقاد بوده باشد. به همین خاطر مثلا در هند این مساله باقی می‌ماند، چرا که آیین همچنان در زندگی انسان‌ها وجود دارد. در قرن بیستم نقاشی مذهبی مانند خود دستگاه کلیسا پس می‌نشیند و محدود می‌ماند به خود کلیساها و امید به اینکه روز یکشنبه کلیساها پر شوند، ولی هنرمند ارتباط خودش را با هنر دنبال می‌کند ولی تصویر آن فرق می‌کند. در این شرایط آرزوی هنرمند و احساس او محدود نمی‌شود و هنرمند با دور شدن از قصه به جایی شخصی‌تر، عمیق‌تر و پیچیده‌تر می‌رسد و هنرمند ملزم به تصویرگری متن و ادبیات نمی‌شود و به این ترتیب هنر معنوی مسیر دیگری را طی کرده و با دور شدن از قصه‌پردازی به جایی درونی‌تر می‌رسد. به این ترتیب معضل به نوعی دیگر حل می‌شود و در این شرایط هنرمندان، تصویرگران معنا هستند که از جان، معنا و خداوند نشات گرفته است. درونمایه بسیاری از آثار به جا مانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای مربوط به حادثه عاشورا و حکایات شاهنامه است که بر دیوارها نقاشی شده ‌است. پیرامون جنبه احساسی و عشق و احساسات این هنرمندان، سایت هنر اسلامی چنین آورده ‌است. نقاشی قهوه‌خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته ‌است. هنرمندانی مظلوم و محروم، از تبار مردم ساده دل و آیینه‌صفت کوچه و بازار، آنانی که از پس قرن‌ها سکوت، زیر سقف تاریک قهوه‌خانه‌ها در خلوت عارفانه تکیه‌ها و حسینیه‌ها در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه‌شان را یکباره شکستند. در ستایش راستی‌ها و مردانگی‌ها نقش‌ها زدند و حکایت کژی‌ها و پلیدی‌ها کردند.
این شیوه نقاشی را از دید موضوع کلی می‌توان به 2 دسته تقسیم کرد:
نقاشی‌های مذهبی
نقاشی‌های مذهبی مجموعه‌ای از چهره‌های پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنه‌هایی از جنگ‌ها و نبردهای معروف پیامبر اسلام و علی ابن ابی‌طالب و رویدادهای کربلا را شامل می‌شود.
نقاشی‌های افسانه‌ای
نقاشی‌های افسانه‌ای شامل مجموعه‌ای بزرگ از داستان‌های رزمی و بزمی ایرانی است که به رویدادها و اتفاقات افسانه‌ای، حماسی، تاریخی و چهره‌هایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه(چون رستم و سیاوش) و صحنه‌هایی از میدان‌های نبرد و عرصه‌های عشق‌ورزی و دلدادگی قهرمانان و بزم‌گاه‌های شاهان می‌پردازد. مبدا این هنر، سنت قصه‌خوانی، مرثیه‌سرایی و تعزیه‌خوانی در ایران است که پیشینه آن به سده‌ها پیش از ایجاد قهوه‌خانه‌ها و چایخانه‌ها می‌رسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب‌ندیده پدیدار شد. در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطه ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی بویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت. نقاشی قهوه‌خانه‌ای شیوه‌ای از نقاشی ایرانی با تکنیک اروپایی (رنگ و روغن روی بوم پارچه‌ای و دیوار) است که حدود 80 سال قبل بین مردم کوچه و بازار شکل گرفت و گسترش یافت. مشخصه این هنر، مردمی بودن آن و فاصله گرفتن از هنر درباری است. هنرمندانی گمنام که ابتدا در زمینه نقاشی روی کاشی‌ها به تجربیاتی دست یافته بودند و سپس با تاثیر گرفتن از فضا و محیط قهوه‌خانه‌ها، همراه با داستانسرایی نقالان و شاهنامه‌خوانان، به خلق تصاویری ساده و زیبا بر زمینه دیوار گچی قهوه‌خانه‌ها و پارچه همت گماشتند. این هنرمندان هرچند آموزش آکادمیک ندیده بودند ولی توانستند با شور فراوان گوشه‌ای از تاریخ هنر این سرزمین را به نام خود ثبت کنند. نقاشی قهوه‌خانه‌ای را می‌توانیم به واسطه حضورش در نقالی و شمایل‌گردانی بخشی از هنر نقاشی ایران به حساب آوریم و از طرفی به دلیل دور بودن آن از خصوصیات هنر نقاشی آن را بیشتر در رده هنرهای تجسمی جای دهیم. نقاشی قهوه‌خانه‌ای که خیلی‌ها به آن نقاشی خیالی نیز می‌گویند، در حد خود هنری است که پایه‌ها و مبانی شناخته‌شده و مشخصی دارد. نخستین ویژگی‌اش حفظ اصالت در نقاشی چهره‌هاست به صورتی که حتی در ساختن مجلس‌های بزم و رزم نیز نقاش منتهای دقت خود را در زمینه ترسیم چهره‌ها به کار می‌گیرد و این ویژگی از آنجا ناشی می‌شود که «حالت» و «حرکت» در این نوع نقاشی بسیار محدود است و در هر تابلو وجود چهره هاست که می‌تواند «سوژه» مورد نظر نقاش را به بیننده انتقال دهد و نقاش قهوه‌خانه‌ای روایتگر صمیمی و صادقی است که به طور آگاهانه یا ناخودآگاه علایق یا نفرت آدم‌هایی را که متعلق به آنهاست در سیمای شخصیت‌های تابلو می‌ریزد. در نقاشی قهوه‌خانه‌ای هیچگونه محدودیتی از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش به طور کامل در ترسیم آنچه دلخواهش است باز است. به همین جهت هرگز نمی‌توان هیچ یک از تابلوهای قهوه‌خانه‌ای را معیاری برای داوری قطعی درباره بقیه تابلوها به حساب آورد.
نقاشان مشهور سبک قهوه‌خانه‌ای
از نقاشان مشهور سبک قهوه‌خانه‌ای، حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر بودند که حسین قوللر آغاسی را سردمدار نقاشی‌هایی با مضمون حماسی و محمد مدبر را سردمدار نقاشی‌هایی با مضمون مذهبی دانسته‌اند. از استادان نگارگری قهوه‌خانه‌ای در روزگار معاصر می‌توان به زنده‌یاد علی‌اکبر لرنی، زنده‌یاد محمد فراهانی، سیدحسین حسینی و منصور وفایی،عباس بلوکی‌فر، حسن اسماعیل‌زاده (چلیپا)، فتح‌الله قوللر، حاج رضا عباسی و عنایت‌الله روغن‌چی اشاره داشت.
متاسفانه وضعیت نگارگری قهوه‌خانه‌ای در ایران در معرض خطر است و هیچ‌گونه پشتیبانی از آن، چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی صورت نپذیرفته است.


Page Generated in 0/0150 sec