باربد بهراد: مجید جلالی از آن دست مربیانی است که وقتی با او پای مصاحبه مینشینید متوجه گذشت زمان نمیشوید. از معدود مربیان فوتبال ایران است که توانسته تئوری و عمل را با هم تلفیق کند. به همان اندازه که مطالعه میکند به روز است و همانقدر هم در مستطیل سبز موفق عمل کرده است. 15 سال قبل خیلیها تصور میکردند او تنها یک تئورسین است که در بهترین حالت به درد آنالیز بازیها در تلویزیون میخورد اما در میدان عمل او نشان داد یک تفاوت اساسی با سایر مربیان داخلی دارد. البته در مواقعی جلالی به خاطر حمایت از برند داخلی برخلاف میل باطنیاش مجبور شده با مساله جذب مربیان خارجی مخالفت کند اما دلیلش را تنها حمایت از جنس ایرانی قلمداد میکند. جلالی در این فصل با سایپا نتایج خوبی گرفته است و خودش میگوید به چیزی بالاتر از کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا فکر میکند.
اجازه دهید در آغاز با یک سوال جنجالی کار را شروع کنیم. چه شد که شما را از سایپا اخراج نکردند؟
مگر قرار بود این اتفاق رخ دهد؟ همیشه درون هر خانوادهای ممکن است اختلاف نظری به وجود بیاید اما این به معنای فروپاشی خانواده نیست. در اواسط نیمفصل نخست هم در باشگاه سایپا اتفاقاتی رخ داد که برخلاف آنچه در رسانهها عنوان شد چندان حاد نبود. به عنوان مثال تشخیص دادم میداوودی در اختیار باشگاه باشد اما بعد از چند هفته او به واسطه درخواست مدیران تیم، به ترکیب ما بازگشت و از قضا عملکرد قابل قبولی داشت. شاید مشکل من نداشتن روابط عمومی چندان خوب با خارج از زمین باشد.
در اینباره بیشتر توضیح دهید.
نگاه کنید من سابقه کار در تیمهایی را دارم که در هفتههایی با آن تیمها در صدر جدول بودم یا دستکم با چند امتیاز ناچیز در ردههای دوم و سوم بودیم اما ناگهان از سوی سکوها شاهد شعارهایی بودم که برای خودم هم جای تعجب داشت. به شخصه به این نتیجه رسیدم که در فوتبال ایران باید دیپلماسی خارج از زمین را داشت که من اعتراف میکنم متاسفانه یا خوشبختانه آن را ندارم. ترجیح میدهم روی داشتههای خودم سرمایهگذاری کنم و برای موفقیت به دنبال چیزهای دیگر نباشم.
خیلیها میگویند سایپا در این فصل میتواند همانند پاس تهران قهرمان شود.
صحبت درباره قهرمانی خیلی زود است اما من به آن فکر میکنم. ولی شرایط پاس که در آن سال با من قهرمان لیگ برتر شد بسیار متفاوت بود. بازیکنان بسیار خوبی را در اختیار داشتیم. مجموعهای که هم در آن جوان آیندهدار دیده میشد مثل برهانی و نکونام و هم با تجربههایی که در سختترین روزهای لیگ به کمک ما آمدند. سردار آجورلو هم به خوبی همه مسائل خارج زمین را مدیریت میکرد. با این وجود امیدوارم بتوانیم با حفظ این روند با سایپا مجددا آن عنوان را تکرار کنیم. تیم فعلی ما پتانسیل بسیار خوبی دارد.
این روزها دستیاران کیروش به تمرینات تیمهای لیگ برتری سر میزنند به نظر شما این حضور تاثیر مستقیمی در تیمملی و باشگاهی خواهد داشت؟
قطعا. من دوست داشتم خود کیروش هم در ایران بود و به همراه دستیارانش به تمرینات سر میزد. قطعا حضور فیزیکی مربیان تیمملی در تمرینات باشگاهی، اطلاعاتی را به آنها میدهد که شاید در میدان مسابقه و دیدن فیلم بازی آنها را پیدا نکنند. در زمین تمرین، بازیکن بدون استرس از نتیجه میتواند تواناییهایش را به نمایش بگذارد و شاید در دل همین تمرینات باشد که یک بازیکن خودش را به مربیان نشان دهد.
راستی در این فصل کمتر شاهد اعتراضات شما به داوری بودیم. آیا این سکوت دلیلی دارد؟
قبلا هم اینگونه بودم. اما بعضی اوقات هر چه ساکت بودم میدیدم اشتباهات ادامه دارد. یک جاهایی دیگر کنترل سخت میشود. مثل آنکه سرت را ببرند و بگویند پرپر نزن! با این وجود همانطور که گفتم به شخصه علاقهای به شلوغکاری در کنار زمین ندارم. بعضی اوقات برای بازیهای ما داوران جوانی را میگذارند که میدانم باید تاوان بیتجربه بودن آنها را ما بدهیم. حالا یا اشتباها به نفع ما در یک صحنه سوت میزنند یا به نفع رقیب. در لیگ امسال کم از این اشتباهات رخ نداده است.
چه نظری درباره حضور نکونام در کادر فنی تیمملی دارید؟
جواد قابلیت خوبی برای تبدیل شدن به یک مربی بزرگ را دارد. اینکه بخواهد در پایان همین فصل کفشهایش را آویزان کند و سراغ مربیگری برود یک تصمیم کاملا شخصی است که هیچکس بهتر از خود بازیکن نمیتواند درباره زمانش تصمیمگیری کند. او فعلا از آمادگی بدنی خوبی برخوردار است و واقعا نمیدانم تصمیم جدی برای خداحافظی از دنیای بازی را دارد یا نه. اما او در طول این سالها با مربیان مختلف و بزرگی کار کرده که همین موضوع میتواند باعث تسریع در پیشرفتش شود. فوتبال ما باید به مربیان جوان بها بدهد، چرا که آنها آیندهسازان این فوتبال هستند.
شاید همین نگاه شما باعث شده خیلیها تصور کنند ضد مربی خارجی هستید.
نه اینگونه نیست. وقتی شما یک مربی خوب خارجی میآورید کسی روی خوب بودنش بحثی ندارد اما ما میتوانیم با برنامهریزی همان مقدار پولی را که برای مربیان گرانقیمت صرف کردیم به پروسه تعلیم مربیان جوان اختصاص بدهیم. همواره در کانون مربیان ایران که حالا
10 سال از عمر تاسیسش میگذرد روی این مسائل بحث کردیم. البته همیشه متلکهایی را هم شنیدم؛ مثلا میگفتند مربیان بیکار ایرانی دور هم جمع میشوند و به دنبال تیم برای خودشان هستند. ولی دستور کار کانون هرگز این نبوده است. همانطور که باید فضا برای رشد و شکوفایی بازیکن جوان در همه جای ایران مهیا باشد درباره مربیگری هم باید چنین نگاهی داشته باشیم.
دلیل ریزش فاحش تعداد تماشاگران در فوتبال ایران را چه میدانید؟ آیا در کانون در اینباره بحثی شده؟
به عقیده من فرار تماشاگران از فوتبال دلایل مختلفی دارد که یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین آنها فضای سیاهی است که درباره فوتبال ترسیم شده است. وقتی مرتب علیه فوتبال مطلب گفته و نوشته میشود و کلا حواشی بر متن تقدم دارد آن وقت چگونه انتظار دارید مردم دلسرد نشوند؟ این سیاهنمایی حتی اگر در کشتی و بسکتبال و والیبال هم شیوع پیدا کند، تردید نکنید آنها هم به درد فوتبال دچار خواهند شد. این سیاهنمایی بعضا بهقدری وسیع و بزرگ است که ناگهان خودمان که درون فوتبال هستیم به خودمان شک میکنیم. اما متاسفانه همه واقعیت این نیست.
برسیم به اظهار نظر شما پیرامون بازیکنان سرباز. به عنوان کسی که با پاس و بازیکنان سرباز خودتان به افتخارهایی رسیدید چگونه حالا میگوید نباید بازیکنان سرباز به تیمهای نظامی بروند؟
اتفاقا سوال خوبی را مطرح کردید. مگر جلالی قانون جذب سرباز در پاس و صبا را نوشته بود؟ حرف من این است که باید سازمان لیگ با همکاری حوزه نظام وظیفه یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال ایران را حل کند. الان چند باشگاه داریم که به صورت جدی به دنبال بازیکنسازی هستند؟ به عنوان مثال مسؤولان باشگاه فولاد طی یک برنامه بلندمدت شروع به جذب بازیکن نونهال کردند و وقتی این بازیکنان به سن سربازی رسیدند ناگهان فولاد مجبور شد حجم وسیعی از آنها را از دست بدهد. در چنین وضعیتی اگر فوتبال خصوصی شود کدام آدم عاقلی حاضر است روی جوانی سرمایهگذاری کند که در
20 سالگی باید به مدت 2 سال از تیمش برود؟ قطعا مکانیزم کار ایراد دارد از این رو چندیپیش در کانون مربیان ایران نامهای را در اینباره به مهدی تاج دادیم تا به فکر چاره باشد.
چارهاش چیست؟
این را باید سازمان لیگ و حوزه نظام وظیفه حل کند. اما میشود طوری برنامهریزی کرد وقتی یک بازیکن به سن سربازی میرسد بدون آنکه بخواهد با ترفند به دنبال معافی باشد که ماحصل آن همین موج اخیری بود که باندش افشا شد، یک راهکار بگذارند آن بازیکن دوره آموزش نظامی را در همان شهر طی کند و بعد از آن با لحاظ کردن شرایطی بتواند در همان باشگاه به فوتبالش بپردازد. اصلا چه ایرادی دارد بازیکن در طول هفته در روزهای مشخصی به پادگان برود؟ در اینباره میشود راهکارهای مناسب را پیدا کرد و جایگزین شرایط کنونی کرد. باشگاه سایپا که از باشگاههای سازنده است باید امثال محمدرضا اخباری را کشف کند و رشد دهد اما در بهترین دوره که باید از وجود این بازیکن استفاده کند او به تیم نظامی میرود. البته بازیکنها از این وضعیت بدشان نمیآید چون اولا به پادگان نمیروند و ثانیا پول خوبی را هم از تیمهای نظامی میگیرند. در این بین تنها کلاه به سر باشگاه سازنده میرود. امیدوارم مسؤولان نسبت به این موضوع مهم حساس و به فکر آینده فوتبال ایران باشند. اگر روزی همه تیمهای ما خصوصی شود قطعا هیچ مالکی علاقه ندارد با پول خودش به سراغ بازیکن جوان برود و سپس به بهانه سربازی آن مهره را از دست بدهد. اگر این قانون پیش از این تغییر کرده بود هرگز موج کارتهای معافی جعلی به پا نمیشد.