امیرداوود کمالی: اگرچه در سالهای اخیر از فدراسیون والیبال به عنوان موفقترین ارگان ورزشی ایران یاد میشود اما شاید قبل از قهرمانی آسیا در سال 2011 کمتر کسی پیشبینی میکرد والیبال ایران گوی سبقت را از سایر رشتههای ورزشی برباید. در همان سال خولیو ولاسکوی آرژانتینی برای رایزنی با مسؤولان فدراسیون ایران و مدتی بعد برای آغاز کارش راهی تهران شد. دقیقا در همان شبی که کیروش به ایران آمد، ولاسکو هم از طریق فرودگاه امام خمینی(ره) به تهران رسید اما برخلاف همتای فوتبالیاش بدون هیچگونه تشریفاتی وارد ایران شد. تنها امیر خوشخبر، سرپرست تیمملی به استقبالش رفته بود. حتی خبرنگارانی که برای استقبال از کیروش به فرودگاه رفته بودند، تمایلی برای وقت گذاشتن و مصاحبه با سرمربی جدید تیمملی والیبال نشان نمیدادند. آن شب برخلاف کیروش که با اسکورت و تشریفات خاصی به دیدار رئیس فدراسیون فوتبال و رئیس وقت سازمان تربیت بدنی رفت، ولاسکو سوار بر خودروی پژو 405 فدراسیون شد و فرودگاه را ترک کرد و روز بعد هم بدون مقدمه و تنهای تنها تمرینات تیمملی را استارت زد. او ابتدا خودش در حلقه بازیکنان مینشست و آنها را تمرین میداد و تا قهرمانی آسیا تاکیدی روی دستیار خارجی نداشت. تا مدتها بعد فدراسیون والیبال حتی برایش نشست خبری نگذاشت. فارغ از هر نوع تکلف، ولاسکو در حاشیه تمرینات یا قبل از تماشای مسابقات لیگ برتر در خانه والیبال تهران به گفتوگوی صمیمانه با خبرنگاران مینشست. او حرفهای بود و در مدت
3 سال حضورش در ایران یک تیمملی حرفهای برای ایران ساخت. به گواه تمام کارشناسان والیبال ایران بعد از عصر ولاسکو با دوران قبل از آن قابل قیاس نبود. اگر چه بعد از مدتی خولیو ولاسکو چند نیروی خارجی گرفت اما در بدو شروع کارش ادعایی در این زمینه نداشت اما بعد از مربیگری ولاسکو و ورود والیبال ایران به فاز محبوبیت اجتماعی و موفقیت بینالمللی، مسؤولان فدراسیون در قبال جذب اسلوبودان کواچ سیاست دیگری پیشه کردند. اینبار کواچ با سر و صدای زیادی و نه مثل یک میهمان معمولی بلکه مثل یک شخصیت ممتاز از جایگاه تشریفات فرودگاه امام خمینی(ره) به تهران آمد. به جز خوشخبر چند نفر دیگر هم به استقبالش رفتند و خیلی زود هیاهوی رسانهای برای مصاحبه با وی در رسانهها شکل گرفت. نشستهای خبری و حضور پررنگ او در فضای رسانهای و همچنین حمایت صد درصد مسؤولان فدراسیون از سرمربی تیمملی و موضوعگیری شدید آنها در برابر منتقدان، از اسلوبودان کواچ برای والیبال ایران یک بت ساخت. بتی که از اسلوبودان کواچ ساختند، بیش از هر فرد دیگری خود او را تحت تاثیر قرار داد تا جایی که وقتی در یک مراسم غیر ورزشی وزیر ورزش ایران در حضور کواچ و بعد از تعریف از او یکی، دو بار اسم ولاسکو را آورد، انعکاس عصبانیت کواچ را دید. کواچ حتی نمیتوانست نام ولاسکو را در ساخت زیربنای موفقیتهای تیمش تحمل کند. او بارها در برابر انتقادهای موفقترین مربیان داخلی ایران بشدت موضع میگرفت و حتی موفقترین مربیان حال حاضر جهان نظیر آنتیگا سرمربی تیم لهستان را هم در محافل غیر رسمی زیر سوال میبرد. در نهایت بوبان حتی بعد از اصرار و اخطار کارشناسان حاضر به پذیرش اشتباه و تغییر در کادر فنی نشد و به دنبال اختلاف با بازیکنان زمینه ناکامی تیمملی را در جام واگنر و جامجهانی رقم زد. کواچ حتی روزی که از ایران رفت هم هیچکس را در حد خودش نمیدید و برکناریاش را منطقی ندانست. حالا فدراسیون والیبال ایران در آستانه امضای قرارداد با لوزانو و سیچلو است. اما رفتار مسؤولان فدراسیون درباره اعلام خبر همکاری با کادر فنی جدید تیمملی، تزریق خبرهای مختلف درباره حضور او و پررنگ کردن نقاط قوت رزومهاش در فضای افکار عمومی ایران و همچنین استقبال از سرمربی جدید تیمملی در جایگاه تشریفات فرودگاه و پخش کلیپی از ورود او در سایت رسمی فدراسیون و همچنین تحرکات پرتالهای فضای مجازی فدراسیون مثل زمان ورود کواچ به ایران خلاف داستان استقبال از ولاسکو است. اینکه مسؤولان فدراسیون در تعامل با لوزانو رسم ادب و میهماننوازی را به حد اعلا برآورده کنند، شایسته است اما نباید کاری کرد از لوزانو هم برای والیبال ایران بت ساخته شود. قطعا لوزانو مربی خوب و بزرگی است اما از همین ابتدا نباید طوری با او رفتار کرد که کارشناسان و مربیان داخلی و حتی افکار عمومی ایران را در تصمیمگیریهایش انکار کند. نباید از همین ابتدا به هر طریق در نقدهای سازنده را به تیمملی و کار لوزانو بست. مقایسه راهی که مسؤولان فدراسیون در تعامل با ولاسکو و کواچ رفتند میتواند چراغ راه برخورد درست و آیندهنگرانه با لوزانو و سیچلو باشد.